پیشمدیتیشن۱۲۵
2023.04.05
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
این ]چنل[، شروع یک مجموعه آموزش است. این را به شما میگویم چون این آموزش
خاص هم مانند بقیۀ چنلها، برای همه طوری در [سایت] در دسترس خواهد بود که بدانید
ترتیب و نظم مطالب چگونه است و قرار است چه کاری انجام دهیم. این چیزی است که مدتها
آرزوی انجامش را داشتم.
داستانی برای شما تعریف میکنم و برخی
از شما که مدت زیادی با من بودهاید و انرژی مرا به خوبی میشناسید، میدانید که من
عاشق انسانها هستم و دلایل محکمی برای آن دارم. اتفاقی در این سیاره در حال رخ
دادن است. عزیزانم، این پتانسیل همواره وجود داشته و دلیل اینکه من اینجا هستم هم
همین است. من اینجا هستم تا به شما پیامهای مهرآمیز بدهم، نه فقط پیامهای
امیدبخش، بلکه پیامهایی دربارۀ چیزی که مورد انتظار بوده است و حالا [فرارسیده و]
اینجاست؛ آن چیز، «آگاهی تکاملیافته» نامیده میشود.
«آگاهی تکاملیافته»، تحول
و تکاملی در شما، در روحتان، تواناییهایتان، احساساتتان و یک سیارۀ در حال تغییر
را به همراه خواهد داشت. سالهاست که به شما میگوییم این آگاهی تکاملیافتۀ شما، آگاهیای
است که قرار است مهربانتر شود، آگاهیای است که سرانجام، تقریباً هر کاری که
انجام میدهید و نحوۀ انجام آن را تغییر خواهد داد.
همراه با این آگاهی چیز دیگری هم میآید:
یک واکنش؛ واکنشی از جانب کسانی که این آگاهی را نمیخواهند. کسانی که نور در این
سیاره را چیزی وحشتناک و هولناک میدانند، زیرا کارهایشان را مختل میکند. این
افراد کسانی هستند که در آگاهی تاریک، آگاهی تکاملنیافته، آگاهی فساد، تباهی، منفینگری
و تمام آن چیزهایی که برای سالهای متمادی، میتوان گفت مایۀ بقا و عجینشده با
آگاهی بشریت بوده است، سرمایهگذاری کردند.
این تغییر الگو، به معنای تغییر
در طبیعت واقعی انسان است. آیا به نظر شما این امکان پذیر است؟ شما نشانههای
آن را در حال حاضر میبینید. نگاهی به اتفاقات جاری در سیاره بیندازید، ]می بینید که[ دو واکنش وجود دارد، اساساً نوعی قطبیشدن
در نگرش انسانها رخ داده است. افرادی هستند که به عنوان روحهای کهن، در حال بیدار
شدن هستند و انتظار تغییر دارند. آنها با دیدن این اتفاق میگویند: «بالاخره فرا
رسید! من آن را میشناسم. من بخشی از آن هستم و تمام تلاشم را برای یادگیری و
آموختن بیشتر انجام خواهم داد.» در حالیکه واکنش دیگر مربوط به کسانی است که بیدار
میشوند، اما در عین حال از آن میترسند.
و از آنجایی که به نظر میرسد ]این تغییر الگو[ انرژیهای قدیمی را برمیانگیزد و حتی شاید منجر به جنگی شود که
فکر میکردید برای همیشه تمام شده است، پس ترسناک است. درواقع در بسیاری از زمینهها
ترسناک است. ]مثلا[ کسانی
که میخواهند حقوق انسانیِ خود و اینکه جان و زندگیشان اهمیت دارد را به رسمیت
بشناسند، [دیدن] مقاومت در برابر بدیهیترین اصول عقلانی، همان اصولی که به روشنی
[حق] زندگی و احترام برای شما قائل است، برایشان تکاندهنده است؛ و ]در مقابل[ کسانی هستند که این حق را رد میکنند و میگویند: «نه، تو به این
دلیل یا آن دلیل، حق نداری، چون فرهنگ اجازه نمیدهد، و حتی سیستم معنوی آن را
مجاز نمیداند.»
و اینجاست که شما آغاز به زیرسوالبردن
سیستم معنوی یا حتی قوانین فرهنگی میکنید. ]و در چنین شرایطی [شروع به پرسیدن سوالاتی میکنید که تا به حال، هرگز پرسیده نشدهاند، یا
اگر هم پرسیده شدهاند، به صورت بسیار محدود و کمرنگ مطرح شدهاند. و درحالیکه سوال کلیدی این است: آیا این
درست است؟ شاید چیز بزرگتر دیگری وجود داشته باشد که به من گفته نشده باشد؟ آیا
وقت آن نرسیده که همه به نحوی متفاوت فکر کنند و خورشید طلوع کند تا طبیعت انسانی
و انسانیت را با چیز جدیدی روشن کند؟
درواقع این موضوعی جدید است که با
نگرشهای تازه و چیزهای جدیدی همراه است. من حتی میخواهم فراتر از آن بروم و بگویم
که با ابزارهای جدیدی، یعنی ابزارهای تکامل همراه است. شما شاهد خواهید بود
که معلمان این دوره، روشهای جدیدی برای انجام کارها را به شما آموزش میدهند. اگر
شما قبلاً صحبتهای مرا شنیده باشید، این چنل خاص میتواند یک مرور کلی باشد. اما
اگر تاکنون پیامهای مرا نشنیدهاید، شاید برایتان جدید باشد. یا حتی ممکن است
شوکهکننده یا حتی بحثبرانگیز باشد، زیرا میخواهم اولین ابزار تکامل را به شما
معرفی کنم.
ابزارهای زیادی وجود دارند که شامل دوازده
ابزار اصلی میشود و من میخواهم ]در حال حاضر[ حداقل هشت مورد از آنها را برایتان آشکار کنم. ابتدا باید برخی
از این ابزارها را شناخت، تا بتوان ابزارهای بعدی را درک کرد. تا چند لحظۀ دیگر، حلقۀ
دوازده شما را به اتاق جدیدی میبرد، جایی که این ابزارها به صورت منظم چیده شدهاند
و آمادهاند تا آنها را بردارید و حتی بهتر از توضیحاتِ اکنونِ من، در موردشان بیاموزید.
اولین ابزاری که میخواهم به شما
معرفی کنم، بسیار بحثبرانگیز است، اما ابزاری است که بیش از سی سال است دربارۀ
آن صحبت کردهام. این ابزار به عنوان ابزار اصلی در نظر گرفته میشود و این
همان دلیلی است که آن را بحثبرانگیز میکند. و همچنین آن، بخشی از سیستمهای
اعتقادیای است که ما در حال تغییر آن هستیم. عزیزانم، وقت آن رسیده تا درک
کنید که با تکامل آگاهی، برخی فرآیندهای انرژی قدیمی را میتوان کنار گذاشت، چون دیگر
نیازی به آنها ندارید. و یکی از آنها «کارما» نام دارد. بله، درست شنیدید.
کارما چیست؟ همان طور که قبلا به شما
گفتهام، کارما یک انرژی، در درونِ شما است که بر اساس گذشتۀ شما و گذشتۀ اجدادتان
یا حتی گاهی اوقات بر اساس گذشتۀ فرهنگی شما، شکل میگیرد و شما را به انجام کارهایی
سوق میدهد. ]برخی
از تأثیراتِ[ آن به وضوح قابل مشاهده هستند. ]مثلاً[ در مناطقی زندگی میکنید که ]در آنها، شغل پدر به پسر منتقل میشود،[ مثلا محلهای پر از پلیس که در آن، پلیسها بچههایشان هم پلیس میشوند،
یا محلهای که به حضور زیاد آتشنشانها یا پزشکان یا پرستاران شهرت دارد. این تأثیر
کارمایی است که فرزندان در حین بزرگشدن، آن را حس میکنند و به طور طبیعی، صرفاً
به دلیل پیشینهٔ خانوادگی، دوباره به سراغ همان شغل میروند؛ و خانوادۀ کارمایی،
خانوادهای است که ]چنین گرایشاتی را در فرزندان[ پرورش میدهد [و زمینه و بستر لازم را برای آن فراهم میکند].
تماشای کارما، بسیار جالب است.
کارما همچنین نمایانگر یک کارِ ناتمام
است، میتوان گفت که نه تنها تداوم و ادامۀ یک انرژی، بلکه چیزی است که شاید
بار اول آن را تمام نکردید. ]درنتیجه هنگامی که[ شما وارد سیاره میشوید، به موقعیتی هدایت میشوید که به شما کمک
میکند تا آن ]کار
نیمه تمام[ را به اتمام برسانید. در انرژی قدیمی، دلیلی برای کارما وجود دارد، زیرا
شما را به طور طبیعی و شهودی به سمت مکانهایی سوق میدهد که شاید نیاز است در
آنجا باشید تا اتفاقات مورد نیازتان، برای شما رقم بخورد.
عزیزانم، گاهی اوقات بیدارشدن به این
انرژی جدید، شناخت خود و تکاملی که در حال رخدادن است، به طور خودکار آن کارما را
پاک میکند و دیگر اثری از آن باقی نمیگذارد، و شما متوجه میشوید که: «تجربیات
گذشته دیگر مرا تحتتاثیر قرار نمیدهد، زیرا من انسان جدیدی هستم. روح من روشن و
آگاه شده است و مسیر زندگیام را خودم تعیین میکنم. من آنچه را که آرزو دارم بدون
دخالت انرژی کارمایی، خلق خواهم کرد.» و بدین ترتیب، کارما به طور کامل از بین
میرود.
اما برخی از شما به تازگی متوجه این
موضوع شدهاید و ممکن است سوالاتی برایتان پیش آمده باشد: «چرا این اتفاق برای من
میافتد؟ چرا من همیشه به اینجا میآیم و این کار را انجام میدهم؟ چرا این مسئله
همواره بر من فشار میآورد؟» آیا این اتفاق برای شما رخ داده است؟ خب، وقت آن رسیده
کاری که هماکنون به شما میگویم را انجام دهید. این کار آسان و مؤثر است.
با قصد و نیت با خود تکرار کنید: «روح
هستی عزیز، من بیداری را در درونم احساس میکنم؛ آزادی روحم، تعالی و ارتقا
در نور وجودیام، تکامل در آگاهیام [را احساس میکنم]. بدینوسیله، هر انرژیای که دیگر به من تعلق ندارد و کارماهای
گذشتهای که
ممکن است مرا به سمت مکانهایی سوق داده باشند ولی اکنون برای زندگیام مناسب نیستند
را رها میکنم. درعوض، من کنترل آیندهام را به دست میگیرم. چیزهایی را که در مسیرم
اتفاق خواهند افتاد تجسم میکنم و این به معنای تکمیل انرژی گذشته و یا تکرار
کارهایی که قبلا انجام دادهام نیست. زیرا اکنون در مسیری جدید و به سوی آیندهای متفاوت
قدم برداشتهام. نوری میدرخشد که پیش از این هرگز نمیدرخشید. من بدینوسیله
کارمای خود را رها میکنم.»
اوه، به همین سادگی است ]کرایون[؟ [بله![ چون آن انرژی به استادی درون تو گوش
خواهد داد، روح کهن. تو درخواست چیزی را نمیکنی، بلکه به عنوان یک استاد بیان
میکنی و آن اتفاق میافتد. ما کمی بعد، در این برنامه در مورد این ابزار جدید بیشتر
صحبت خواهیم کرد.
عزیزم استادی خودت را درک کن. متعلق
به توست، بخشی از وجودت است.
من کرایون هستم عاشق انسانها.
و اینچنین است...
نظرات
ارسال یک نظر