شبکه مغناطیسی و DNA
کرایون
جولای 2001
سلام عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی...
این مکان از سه روز قبل برای آمدن شما آماده میشد. شما نمیدانستید
اینجا چه چیزی انتظار شما را میکشد، اما آمدید. ما میدانستیم که شما در حال آمدن
هستید. یادتان باشد، "خواست و نیت"، درخواست کردن نیست، بلکه اعلام کردن است، اعلام کردن قدرت خودت.
و اینگونه است که شما فضایی ایجاد کردید که ما همه با هم، همه یکی، درباره چیزهای
مربوط با اکنون حرف بزنیم – چیزهای مربوط به آینده و مربوط به قلب. (تمایت و نیت و خواست
واقعی – Intent- که درجاهای دیگر هم
گفته به معنای این است که تو واقعا و با تمام وجود بخواهی. مانند خواستنی که
ابراهیم داشت وقتی برای قربانی کردن رفت)
ای خانواده عزیز، تو از روی تصادف نیست که اینها را میشنوی.
در این لحظه، خانواده با تو در حال خواندن این کلمات بر روی صفحه است، که در اکنون
(حال) من است. ما این متن، اینهایی که ضبط شدهاند، خواندنهای آینده، همه را «همزمان»
میبینیم.
ما هر کدام از شما را با نام میشناسیم، نه این نام زمینی، بلکه
نامی ابدی، نامی که برادر و خواهر من است، نامی که هر بار که تو از «تالار افتخار»
میگذری، با «نور» برای من به آواز میخوانی. هر بار که تو انتخاب میکنی به زمین برگردی،
ما به هم سلام گفته و نام واقعی خود را با هم مبادله میکنیم، و نام من کرایون نیست.
این نام را برای واقعیت شما، برای دادن این پیامها، و برای این زمین فعلی دادهایم.
ما برای یک جفت گوش و یک جفت چشمی که اینها را میخوانند صحبت
میکنیم. این، فردی است، و برای تو. هر چند ما پیامهای جهانی میدهیم، و خواهیم داد،
به شما میگوییم که همچنان که این اطلاعات ارائه میشوند، اینها پیامهای فردی نیز
هستند. پاها بهتمامی شسته میشوند، و شما در آغوش گرفته میشوید.
اینها فرشتگانی شکوهمند هستند که جلوی ما نشستهاند، و فرشتگان
شکوهمندی که این کلمات را میخوانند. بگذارید این را بپرسم: با درکی که شما از اکنون
دارید، چند نفر از شما درک کردهاید که در گذشته چه بودهاید، آن شمن، آن راهب، آن
کشیش و آن فرد درمانگر؟ تو باید به خودت بگویی که هنوز آن هستی. تو تمام آنچه که بودی،
همچنان هستی. هرگز تو را ترک نمیکند؛ چرا که آن هنوز در حال اتفاق افتادن در اکنون
است. تمام انرژی آن کارهای الهی هنوز با تو است؛ آن احساسات هنوز اینجا هستند.
مجبورم مدتهای زیادی به عقب بروم تا نحوه کارکرد این راه به شما
یادآوری کنم - تاریخ زمین شما را. من وقتی
آمدم که این زمین هنوز گداخته بود، و از آن زمان تاکنون اینجا هستم. برای من همین دیروز
بود، چرا که در زمان من همهچیز "همزمان" اتفاق میافتد. هیچ صبر کردن و هیچ شکیبا
بودنی وجود ندارد، فقط اکنون است. و اکنون در جلوی من نیز جشن چیزی است که بشریت انجام
داده است. آنها بهعنوان خواهران و برادران من واقعیت را تغییر دادند؛ همچنان که در
دوگانگی این سیاره راه میروند حتی بعدیت زمین را تغییر دادهاند. بسیاری از شما وقتی
زمین در حال گداختن بود با من بودید، و این آزمایش (تست) را برای تمامی این عالم هستی
آماده میکردید، در مکانی که انسان با تمایل خودش تقریباً در آن آخرین لحظه از تاریخ
زمان خطی شما آمد. مانند این است که این غذا برای یک سال در حال آماده شدن بود، و انسانها
در آن چهار ثانیه آخر به آن اضافهشدهاند ... کاتالیزور تغییر در این عالم هستی
... نمک خدا برای طعم دادن به این آزمایش از عظمت و بزرگی...
شبکه مغناطیسی و شما
سیستم شبکه این زمین هدف خاصی دارد.
آن بهخوبی تنظیم شده است و فقط به یک دلیل وجود دارد: تنظیم اولیه انسان. هرچند شما
فکر میکنید که آن، یکی از جنبههای زمین شناسانه فیزیک این سیاره است،
اما فراتر از آن است. آن، یک موتور ارائه و تحویلDNA است. این کاری است که سیستم شبکه
انجام میدهد. آن، با بشریت صحبت میکند، انسان به انسان، و بخشی از
چیزی است که تو بهصورت فردی هستی. آن، هم در جداسازی شما و هم در متحد ساختن شما کمک
میکند. آن، به شما تنظیمات اولیه، چالشها، راهحلها و عشق میدهد. آن چیزی است که
شما به آن مرتبط هستید، زمانی که به خدا فکر میکنید.
بعضی میگویند: «من از این ایده که علم فیزیک وارد
حوزه معنویت شود خوشم نمیآید! خوشم نمیآید که این زمین بخشی معنوی باشد.»
من به شما میگویم که دیگر همینگونه است. چراکه شما بهعنوان آن آفرینندگانی
که هستید، هر آنچه که در قبل داشتهاید را خلق کردهاید، ازجمله این آزمایش، این دوگانگی
و قراردادها را. و همچنین موتوری که آنها را وارد ساختار سلولی شما میکند. شما نمیتوانید
روح هستی (Spirit) را از واقعیت خودتان جدا کنید. شاید دوست دارید باور کنید که آن چیزی
فراتر از فیزیک است، اما حقیقت آن است که آن مرکز تمام چیزی است که فیزیکی است. شما
نمیتوانید خدا را از هیچ چیزی جدا کنید.
میخواهیم بعضی از جوانب و رویکردهای
آنچه که شما DNA
خودتان مینامید را آشکار کنیم. شبکه مغناطیسی این سیاره پیچیده شده
است، اما برای سالهای بسیار بسیار زیادی همچنان در اصل بهعنوان یک سیستمِ تحویل به
بشریت باقی مانده است. در مورد کاری که آن میکند تغییر خیلی کمی صورت گرفته، چرا که
انسانیت هرگز در نظر نگرفته که این شبکه شاید چیزی قابل تغییر باشد. انسانیت هرگز تمایل
و قصد خود را برای اعلام قدرتی که در سطح سلولی داشته، اعلام نکرده، یا هرگز در نظر
نگرفته که چه چیزهایی را در زندگی خودش میتواند تغییر دهد. حتی پیامبران قدیم نیز
اطلاعاتی به شما دادند که شما میتوانید همه چیز را تغییر دهید، اما شما این کار را
نکردید. فقط در ساعت ۱۱ (اشاره به آخرین ساعت)از این برنامهای که شما خودتان طراحی
کردهاید، ظاهراً تصمیم گرفتید که واقعیت خودتان را تغییر دهید، و این کار را کردید.
در چهارچوب زمانی شما، تغییر این شبکه مغناطیسی آغاز شده است (گفتیم که این پیام از
سال ۲۰۰۱ است)، و حالا شما دلیلش را میدانید. تمایل و خواست شما برای ایجاد یک زمینِ
واقعیت جدید اقتضا میکرد که موتور مغناطیسها تغییر کند تا به شما اجازه شتاب بخشیدن
بدهد ....
برای تکمیل اورشلیم نوین، برای اینکه راهحلها شروع شوند، برای اینکه
شما بتوانید آن اصل و جوهره چیزی که در اینجا هستید را تغییر دهید، برای اینکه زندگی
طولانیتری داشته باشید، برای اینکه علم آشکار شود، برای اینکه روح جهان (Spirit) از طریق وجودهای انسانی صحبت
کند و این اتفاق نیز کاملاً طبیعی باشد (دیگر اینکه خدا از طریق یک انسان صحبت میکند
چیزی عجیب نباشد)؛ باید تمام ارتباطاتی که
از طریق وضعیت مغناطیسهای DNA
شما انجام میشوند، تغییر میکرد. و به همین دلیل بود که سیستم شبکه
شروع به حرکت کرد. شما آن را جابجا کردید. آنهایی که خودشان را رهجوی نور (روشنبین،
کسی که مسیر معنوی را طی میکند) مینامند آن را حس کردند، و آنهایی که معنوی بودند
آن را حس کردند. آن بهتدریج شروع به تغییر کرد و سپس شتاب گرفت. تغییر واقعی این شبکه
بسیار بیشتر از آن مغناطیسهایی است که شما میتوانید در یک قطبنما اندازه بگیرید.
...
بگذارید درباره این شبکه به شما
بگویم. در چهاربعدی شما، میگویند که شما دو رشته DNA دارید و همینطور است. آنهایی که به شما میگویند ۱۲ رشته دارید میخواهند
یک توصیف و تشریح چهاربعدی از یک معمای فرابُعدی بدهند. در حقیقت فقط دو رشته بیولوژیکی
وجود دارد. و بقیه، آن ده تایی که گفته نشدهاند و تشریح نشدهاند و در سهبعدی شما
قابل دیدن نیستند، در درون لایههایی در درون آن دو رشتهای هستند که شما میتوانید
ببینید.
بگذارید درباره DNA شما بگویم. آن، مغناطیسی است و بنابراین به این شبکه پاسخ میدهد. در
ارتباط با شبکهها، گرانش، زمان و جابجایی ماده: معمایی وجود دارد که هرگز آشکار نشده
است. چون هرگز نمیتوانست در آن الگوی قدیمی چهاربعدی شما باشد. و حالا ناگهان در این
انرژی جدید، دانش و علم شما شروع به درک این کرده است که در قلب هر اتم از ماده
حداقل ۱۱ بُعد وجود دارد. (ما به شما گفته بودیم که ۱۲ تا هستند)، و حالا ناگهان شما
شروع به درک این کردهاید که حتی زمان یک متغیر است. بعدها آشکار خواهد شد که حتی جابجایی
ماده از یک منطقه به منطقه دیگر نیز بخشی از این معادله است. یک فرمول خاص وجود دارد
که فاکتورهای آن، گرانش، مغناطیسها، زمان و مکان ماده (location of matter)
هستند. آنها همه در یک رقص عظیم جمع شده و وقتی که این فرمول درک شد و دانسته شد،
اصل مادری فیزیک خواهد بود. هر وقت که آماده بود، اطلاعات مربوط به آن به شما ارائه
خواهد شد. اما تا آن موقع بگذارید درباره الگوی نحوه کارکرد این برای DNA شما صحبت کنم.
DNA
- انرژی ستارهشناسی
منظومه شمسی با چرخش خود، رویکردهای گرانشی و الگوهای واقعی متفاوتی
بین قطعاتش، ایجاد میکند. هر سیاره در اطراف خورشید، در مسیر خودش و بهطور مستقل
گردش میکند؛ و در هر ذره مستقل از زمان، این سناریوی گرانشی، تنظیمات مغناطیسی و گرانشی
متفاوتی را در درون تاثیر خورشید شما، ایجاد میکند.
در این چهارچوب زمانی که شما انتخاب
کردهاید - که البته در دو سال گذشته بسیار تغییر کرده است- الگویی به خورشید ارائه
میشود که در مرکز مدارها است، و بنابراین، در نقطه دورانِ این منبع گرانشی است. این
الگوی مغناطیسی/گرانشی که با حرکات این سیارات (شامل زمین، و همچنین ماههای این سیارات،
از جمله ماه شما)، ایجاد میشود؛ از طریق آنچه شما به آن باد خورشیدی (solar wind) - انرژیای که همیشه از خورشید به زمین شما منتقل
میشود- میگویید، به زمین تحویل داده میشود.
این باد خورشیدی آن را به شبکه مغناطیسی
ارائه میدهد، چون هر دوی آنها مغناطیسی هستند، و اطلاعات در درون تاثیر این میدان
بادی و شبکه، منتقل میشود. بنابراین، الگوی این شبکه بهصورت روزانه تغییر میکند.
جالب است که بگویم شبکه مغناطیسی زمین درواقع محصول فیزیک زمین است، اما هدف آن برای
شما این است که بهعنوان یک موتور ارتباطی برای DNA انسانی باشد. اینجا یک مثال دیگر از نحوه زنده بودن فیزیک زمین در همکاری
با انسان داریم.
یکی از رویکردهایی که به هنگام تولد
شما بر روی DNA
شما حک میشود، کهنترین علم روی زمین است، که شما به آن "ستارهشناسی" یا "آسترولوژی" میگویید. علمی که نحوه کار ستارهشناسی است را در بالا توضیح
دادیم. وقتی آن فرمول فیزیکیِ اصل بنیادین در مورد مغناطیسها، گرانش، زمان و مکان
ماده، شناخته شد؛ ستارهشناسی را شرح میدهد. بههرحال، شما به این سیاره میآیید و بر روی DNA شما، بر روی یکی از لایههای فرابعدی - اطلاعات ستارهشناسی وجود دارد،
الگوی مغناطیسهای منظومه شمسی و جاذبه آن زمانی که شما متولد شده بودید. نام این الگو،
که شما به آن واژههای ستارهشناسی دادهاید، یک تنظیم، تنظیم شخصیتی، نوعی واکنش به
علت و معلول انسانی، ایجاد میکند. همانطور که میدانید، آن یک تنظیم مغناطیسی/ بیولوژیکی
است، که در سراسر زندگی شما ادامه مییابد، و باعث میشود شما به این منظومه شمسی که
آن را ایجاد کرده، و همچنین آن دیگرانی که بر روی زمین هستند، به روشی خاص و قابل پیشبینی
واکنش نشان دهید. (در ادامه میگوید که این فقط یک تنظیم اولیه است و قرار نیست تا
آخر زندگی در آن بچرخید، بلکه می توانید تغییرش دهید و باید این کار را بکنید.
تمام مواردی که میگوید را باید تغییر داد).
DNA - درس زندگی
همزمان، در لایه دیگری از DNA فرابعدی شما، درس زندگی وجود دارد، قرارداد نه، کارما نه، بلکه درس زندگی.
پاشنه آشیل شما چیست؟ به چه چیزی بیشتر از همه واکنش نشان میدهید؟ منظور و هدف شما
چیست؟ بعضی از شما در حالی اینجا (به
زمین) آمادهاید که واکنشهای تندی به اقتدار و حاکمیت دارید (نسبت به قدرت و دولت
و حاکمها). بعضی از شما با پوششی روی معنویت
خود آمدهاید (معنویت شما زیر روکشی گرفتار شده). درس زندگی، کارما نیست. آن،
همان مسئله و مشکل و موضوع بزرگی است که اغلب از آنچه که قبلاً با انرژی تو اتفاق افتاده،
میآید. بعضی از شما با درس زندگیای میآیید که باید با مشکل فراوانی (پول و ثروت
و ...) مواجه شود.
بعضی از شما با درس زندگیای میآید
که فقط درباره عشق است. اینکه چه چیزی درباره عشق برای خودتان ایجاد کردهاید: عشق به یکدیگر، عشق به فرزندان، عشق به شریک زندگی
خود. برای خودتان چه چیزی ساختهاید؟ درس زندگی شما چیست؟ شما واقعاً چه کسی هستید؟
تمام اینها بر روی DNA شما حک شده است - انتخاب شما، الگوی شما، اجازهای که میدهید. قرارداد
فقط یک تنظیم اولیه و شروع است. باید یک چهارچوب واقعیت برای تو باشد که تو بتوانی
در آن زندگی کنی و بتوانی تغییرش دهی. چیزی را بگویم که قبلاً گفتهایم: وقتی شما واقعیت خودتان را تغییر میدهید، قرارداد
خود را هم تغییر میدهید. مهمترین نکته درباره خلق مشترک، یعنی همان قطعه گمشدهای
که شما هرگز آن را کاملاً درک نمیکنید، این است که شما آن کار را با خودتان انجام
میدهید! آن چیزی نیست که دارای رویه و
فرآیندی باشد. و نیاز به هیچ چیز دیگری ندارد جز اینکه تو قصد و تمایلِ تغییرِ این واقعیتی که داری را
اعلام کنی، و بعد نیاز به از میان رفتن آن را اعلام کنی. این فقط یک ساختار اولیه و
شروع است. بنابراین قابل تغییر است.
آن افرادی از شما که میگویید «من یک قرارداد بستهام و باید این
یا آن کار را بکنم»، اینکه این یا آن کار چیست را
خوب متوجه نشدهاید. خوب در یک قرارداد چند امضا وجود دارد؟ دوتا. چه کسی با
چه کسی؟ آن، تو هستی با خودت. بنابراین وقتی تو قصد و نیت و تمایل خودت برای تغییر
این قرارداد را اعلام میکنی، هر دو امضا همزمان تغییر میکنند. ما این استعاره را
به تو دادیم تا تو درک کنی که چه قدرتی داری تا یا آن راهی که فکر میکنی خودت طراحی
کردهای را بروی یا اینکه از آن خارج شوی و
یک راه دیگر را طراحی کنی. اما بههرحال آن قرارداد اولیه از طریق شبکه مغناطیسی این
سیاره به تو داده شده است. کارما یکی دیگر
از آنها است.
DNA
-
کارما
شاید تعریف ما از "کارما" متفاوت از تعریف شما باشد. ما به آن «انرژی
تمام نشده» میگوییم. اما آن در هر زمانی که تو بخواهی، قابل تمام شدن است؛ و با
روشهای متفاوتی. وقتی ما بهعنوان یک گروه وجودی جمعیِ تغییردهندهیِ شبکه به اینجا
آمدیم، درباره توانایی شما برای اجتناب از رویکردهای کارما صحبت کردیم، اینکه بتوانید
آن انرژی تمام نشده را تمام کنید. این انرژیِ تمام نشده از آنچه که شما گذشته خود مینامید
و ما اکنون و حال حاضرِ شما مینامیم، همین امروز هم درحالیکه
شما در حال خواندن یا شنیدن اینها هستید بر سر بسیاری از شما قرار دارد. آنهایی که
هرگز متوجه آن نشدند. بعضی از شما فکر میکنید که آن مانند یک وضعیت شوم است! بعضی از شما پذیرفتهاید
که آن همیشه با شما باشد، و حتی برای یک لحظه درک نکردهاید که صرفاً و خیلی ساده با
اعلام کردن این حقیقت میتوانید آن را خالی کنید. اما این کارما در آن انرژی قدیم بود،
قبل از اینکه آن حد آستانه به این روش به شما تحویل داده شود.
بگذارید رازی را به شما بگویم تا
بعضی از این چیزهایی که میگوییم را بتوانید درک کنید. آیا میدانید که تفاوت آن انسان
قدیم در انرژی قدیم و این انسان جدید در این انرژی جدید چیست؟ آن در "DNA" است. بگذارید این اطلاعات جدید را به شما بدهم: "کودکان نیلی" خالص، بدون کارما در حال متولد شدن هستند.
حالا به این کودکان نیلی و کاری که سعی در انجامش دارند نگاه کنید. ببینید که آنها
چگونه واکنش و کنش نشان میدهند. این اطلاعات بسیاری از چیزهایی که شما در این کودکان
میبینید را توضیح میدهند ... و آن درباره کار ناتمام نیست، بلکه درباره کاری جدید
است.
یکی از رویکردهای کودکان نیلی (ایندیگو)
این است که آنها با چشماندازی متولد میشوند که شما ندارید، و شما هنوز اسمی بر
آن نگذاشتهاید. آن، چیزی بر لایههای DNA آنها است که هرگز بخشی از آنچه که شما داشتید
نبوده است. اگر میخواهید میتوانید اسم آنرا "درس زندگی" بگذارید. من اسم آن را درس زمینی
میگذارم. این کودکان نیلی با هدفی اینجا هستند -
و میخواهند بصورت جمعی آن را انجام دهند و میدانند که چیست. و آن هدف، شروع
به ایجاد کردن "اورشلیم نوین" است (اورشلیم نوین استعاره است که کرایون
برای نامیدن صلح بر زمین به کار میبرد
و در جاهای دیگر توضیح داده شده است).
در آن انرژی قدیم، هرگز نگرش و رویکردی
در درون DNA
شما قرار داده نشده بود که مختص زمین باشد؛ و حالا هست. آن افرادِ بومی شما
مجبور به یادگیری آن بودند، و جامعه مدرن شما آن را دور انداخت، اما این کودکان جدید
با آن بهصورت دستنخورده آمدند: درسهای کارمایی، قراردادها و کارمای شما همه درباره
خود شما و رشد فردی شما بودند. و حالا ناگهان این کودکان نیلی دانشی کامل درباره آنچه
که میتوانند برای زمین انجام دهند دارند؛ و این شور و شوق و اشتیاق بسیاری از آنها
خواهد بود (هدفی که در زندگی برای خودشان دارند خواهد بود).
DNA - پیمانها
آنهایی از شما که این پیمانها را درک میکنید میدانید که این
قولها و وعدهها به خدا در آنچه که شما گذشته خودتان مینامید، بهعنوان
استمرار و ادامه آنچه که شروع کردهاید، در زمان تولد بر شما قرار داده میشوند؛ و
مربوط به انرژی بین فرد شما و خدا است. چیزی قویتر از انرژی یک قول و وعده نیست.
یک قول و وعده به خدا «خدای عزیز من قول میدهم که فقیر باشم تا بتوانم بر روی تو
تمرکز کنم». و حالا اینجا هستید، در حال عمل به قول و وعده خودتان.
«خدایا، قول میدهم که هرگز روابط انسانی نداشته باشم و بهجای آن بر روی تو تمرکز کنم. قول
میدهم که مجرد باقی بمانم!»
و البته بعدش، وقتی که در حال عمل به قول و وعده خودتان نیستید،
حس گناه میکنید. ما درباره این زیاد صحبت کردیم و گفتیم که این، در بعضی از شما فعال
است - و یک چیزِ گذرا نیست.
انرژی پیمان و وعده، به روش فعالانه
به DNA شما تحویل داده شده است. مانند یک چیز در یک کتاب نیست که آنجا برای کشف
شدن قرار داده شده باشد. بلکه چیزی واقعی و فعال است و هر روزه به تو ندا میدهد. هر
روزه قول و وعدهای را که دادهای به تو یادآور میشود. قبلاً این را گفتیم که: ای
انسان عزیز، تو میتوانی آن را خنثی کرده و تغییرش دهی. تو میتوانی از آن انرژی قدیم
وارد انرژی جدید شوی. این، کار مشکلی نیست و فقط نیازمند نیت و خواسته
و تمایل تو است. دوباره یادت باشد که نیت و خواسته، درخواست کردن نیست؛
بلکه بیان خدایی بودن و الهیت تو است. نیت و خواسته چیزی است که تو همیشه داشتی
و همیشه نیز خواهی داشت. نیت و خواسته یعنی رسیدن به آن قفسه شخصی که همیشه وجود داشته، و برداشتن چیزهایی که نیاز دارید
و قبل از رسیدن تو به اینجا طراحی شدهاند.
کاشتن (Implant) - تغییر DNA
خود
این گروهِ شبکه در
۱۹۸۹ آمد، ما به شما مفهومی را دادیم. ما به شما کلمه «کاشتن» (اعمال کردن،
ایمپلنت) را دادیم که برای بسیاری تعجبآور بود. و قرار بود هم که شما را متعجب کند
چرا که آن یک ابزار معنوی بسیار قدرتمند است، که نباید آن را دستکم گرفت. هرچند نشنیدید
که ما زیاد درباره آن صحبت کنیم، اما «کاشتن، اعمال کردن» چیزی در دسترس بود و هنوز
هم هست. آن، اجرای هدفمند اجازه یک انسان برای تغییر کردن معنوی بود - برای آشکارسازی و درک. آن، هرگز چیزی از سمت
خدا یا هر وجود دیگری نبوده. بلکه از طریق انرژی خودت بوده، که اجازه بدهی چیزی جدید
در درون تو قرار گیرد و تو را بهتر به خودبرترت متصل کند ... ابزاری که همیشه در جعبهابزار
تو وجود داشته. و این تویی که با خودت کار میکنی.
البته حالا، در این انرژی جدید، کاشتن و اعمال کردن نه یک فرآیند
بلکه یک شهود طبیعی دیده میشود. همه شما در حال داشتن شهودهایی هستید که میگویند
میتوانید چیزی باشید که در گذشته نبودید. چیزی که میخواهیم بگوییم این است که هرچند
آن در ۱۹۸۹ اطلاعات جدیدی بود، و انقلابی و در معنی پر از مناقشه بود؛ اما حالا شما
نهتنها از مفهوم تغییر دادن خودتان آگاه هستید، بلکه بهطور فعالانه به دنبال دانش
چگونگی انجام این کار هستید.
ما فقط گفتیم «اعمال اجازه برای
تغییر». اما تغییر دادن چه چیزی؟ بله تغییر DNA تو... آیا حالا این معما و جدول برای تو واضحتر نشد؟ تو قادری که این
«کاشتههای» مغناطیسی تمامی این رویکردهایی که در موردشان صحبت کردیم را، به هر روشی
که بخواهی، تغییر دهی. آن، اعمال اجازه برای تغییر دادن خودت در سطح DNA معنوی است ... چیزی که اکنون برای مدت ۱۲ سال است که درباره آن صحبت میکنیم.
اوه، ما میدانیم چه کسی اینجاست، و چه کسی در حال خواندن این.
ما میتوانیم پتانسیلهای شما را بر روی آن قفسهها جایی که قبل از آمدن به اینجا آنها
را گذاشتهاید، ببینیم. آنچه واقعاً میخواهید چیست؟ تقریباً هر چیزی که بتوانید بهعنوان
احتمالی در واقعیت خودتان تصور کنید، درواقع از قبل آنجاست و منتظر شما که آن را اعلام
کنید. تصورات شما جایی در فضا نیستند، بلکه در هماکنون هستند (در حال حاضر) ... و
بروز و تجلی پیداکردهاند و منتظرند که شما
همچنان که فرابعدی میشوید این را کشف کنید.
آن رهجوی نور، آن فرد معنوی، آنی که به دنبال منبع است، به دنبال
چیزهای پوچ و بیهوده و بیمعنی نیست، چرا که انسانی که نحوه کارکرد این را درک میکند،
خرد بزرگی دارد. مقدس است انسانی که واقعاً درک میکند که تمایل و قصد
برای حرکت به سمت صعود، جستجوی آن قفسه درست است. و بعضی از شما نیز
آن قفسهی درست را بروز و تجلی دادهاید، و حالا اینجا هستید در یک واقعیت جدید.
و بعضی از شما هنوز در جستجوی آن هستید، و ما به شما میگوییم که شما هرگز تنها نیستید.
ما همیشه اینجا با شما هستیم، و در این فرایند کشفِ چگونگی حرکت به سمت نوع جدیدی از
واقعیت به شما کمک میکنیم، واقعیتی که به شما اجازه میدهد که الهیت و خداییتی را
بروز و تجلی دهید که شایستگی و لیاقت آن را دارید.
تفاوت انرژی قدیم و جدید چیست؟ توانایی یک وجود انسانی برای نگاه به خودش و جدا کردن لایههای
پیاز انسانگونگی است - کاستن تاثیر دوگانگی -
و فراتر رفتن از پرده و گفتن اینکه «من یک وجود معنوی/ مغناطیسی/ بیولوژیکی
هستم؛ میتوانم خودم را برنامهریزی مجدد کنم و از تسهیلات و امکاناتی که در اطراف
من هستند استفاده کنم - این علم- -این بیولوژی
جدید - این شیمی جدید - این دانش معنوی جدید
- این کتاب درسی همین حالا در حال نوشته شدن
بر روی انرژی است، اینکه خودم را با قدرت خواسته و تمایل قدرتمند خودم تغییر دهم».
تمام این ابزارهایی که امروز به شما تحویل دادهشدهاند، درست و مناسب هستند. کاری
که شما با آنها میکنید است که آینده را تغییر خواهد داد.
ما به شما گفتیم که آن تنظیم ستارهشناسیِ
(طالع) شما یک روکش مغناطیسی DNA
بود. برخی میگویند: «کرایون، من نمیخواهم نشان ستارهشناسی
(برج فلکی) خودم را تغییر دهم. چون چیزی که هستم را دوست دارم.»
بگذارید از شما بپرسم: تا چه حد دوست دارید که به قهقرا نروید
(دور خودتان نچرخید)؟! میتوانید از این هدیه استفاده کنید. قرار نیست چیز دیگری بشوید،
بلکه رویکردهایی که جلو رفتن شما را مسدود کردهاند، پاک میکنید.
بعضی از شما از قبل، تغییرِ درسِ زندگی داشتید، و حتی قراردادهای
خودتان را تغییر دادید. از کجا این را بدانید؟ بگذارید این را از شما بپرسم: شور و
شوق و اشتیاق تو ده سال قبل چه بود، و حالا چیست؟ من درباره بلوغ بزرگسالی حرف نمیزنم،
بلکه درباره خرد معنوی حرف میزنم. چه اتفاقی برای شما افتاده که آن چیزهایی
که در گذشته شور و شوق آنها را داشتید را بر روی آن قفسه استعارهای بگذارید؟ و حالا
دارید کاری متفاوت انجام میدهید؛ چرا؟ این آن وجودِ انسانی است که شمهای از چیزی
که هست را گرفته؛ انسانی که اعمال آن قصد و تمایل مغناطیسی برای تغییر دادن قراردادش
را درک کرده - اینکه هر آنچه که میخواهد باشد
- این که شروع به جستجوی آن قفسه واقعیت کند
- آن مکان فرابعدی در هماکنون و حال، جایی
که تمام پتانسیلها همزمان وجود دارند.
آن، مغناطیسی است. برنامهریزی مجدد
DNA است، و بله، گیجکننده هم هست.
بعضی میگویند: «میخواهم چیزهایی را خلق مشترک کنم و قراردادم
را عوض کنم. اما واقعا این زمان اکنون را درک نمیکنم». تو میتوانی، حتی بدون
اینکه آن را درک کرده باشی؛ پادشاه، خواست (نیت) تو است.
میتوانی با برنامهریزی مجدد DNA خودت شروع کنی. چگونه؟
همه زمانها، «اکنون-حالا» است. گذشته و آینده وجود ندارد.
گوش کن: چیزها را در زمان چهاربعدی خودتان به صورتی ابتدایی و واضح تصور کنید، طوری
که واقعیتی که انتخاب میکنید را، تصور و تجسم کند. با انجام این کار در «اکنون»، میتوانید
گذشته را تغییر دهید. این یک «تمرین فرابعدی» است که خیلی از شما کلیتش را درک
نمیکنید. ما به شما میگوییم که با خواست واقعی (نیت خالص و تام)، انرژی آن تصور و
تجسم واقعی میشود، و اینگونه تو به خودت یک تصور و تجسم از یک خط زمانی که همهشان
همزمان رخ میدهند، میخورانی (تغذیه میکنی).
این انرژی میتواند آن قراردادها و قرارهای قبلی را تخلیه کند،
آن بیماری را پاک کند، و طول عمر را برعکس کند.
«اما کرایون، قرارداد یعنی تعهد! آیا باید در
این استعاره مفهوم خاصی را در بیاورم؟»
بله، اما دوباره میگوییم که تو
همین حالا انجامش دادی! همانطور که قبلا گفتیم، این یک قرارداد بین تو با خودت بوده!
تمایل و نیت خالص یک انرژی هماهنگ شده (coordinated)
بین بخشهای چندگانه خودت در هر دو طرف پرده است. درک کردن این، مهمترین بخش از تجربه
انسانی تو است. آیا ممکن است تو بخشی از خدا باشی؟ آیا یک انسان واقعا میتواند بخشی
از تمامی این آفرینش این عالم هستی باشد؟ و جوابش بله است، بله، بله. و تمام پیام کرایون
همین است. این هسته چیزی است که برای 12 سال است به شما میگوییم.
ای خانواده عزیز، اگر این چیزها نبودند، به شما اینها را نمیگفتیم.
این قول و وعده ما به شماست. چند نفر از شما دوست دارید که در روابط خودتان عشق خلق
کنید؟ من فقط در مورد روابط جدید حرف نمیزنم، بلکه در مورد زنده کردن عشق با کسی میگویم
که از قبل دارید. این ممکن است. نهفقط ممکن است، بلکه انتظارش را داشته باش.
ای وجود انسانی، همچنان که تو اینجا نشستهای، کرایون به تو نگاه
میکند. برای تو افتخار و احترام وجود دارد. شگفتی و حیرت. ما یک وجود عظیم میبینیم
– قطعهای
از خدا - یک فرشته، و عضوی از خانواده...
ما پتانسیل کاری که تو میتوانی در زمین انجام دهی را میدانیم،
و همچنین بازگشت نهایی انرژی تو به یک جهان ابدی را ... دوباره با ما...
(سکوتی کوتاه)
با این انرژیهایی که اینجاست، امروز عصر رفتن از اینجا سخت است،
اما در عشقی که ما داریم، کار درستی است...
و اینچنین است...
نظرات
ارسال یک نظر