گفته های کرایون در مورد ایران
از کتاب «بازتعریف دوگانگی -2012 و بعد از آن»
قسمتی از گفته های کرایون در مورد ایران از کتاب
«بازتعریف دوگانگی -2012 و بعد از آن».
این مطالب تحت عنوان «ایران» در بخش 14 کتاب، در
صفحات 98 تا 103 نوشته شده اند. این کتاب در سایت https://books.google.com/books
برای مطالعه آنلاین موجود است. عنوان انگلیسی کتاب
این است:
Redefining Duality, 2012 and Beyond
پرسش: کرایون در اوایل ۲۰۰۷ من در مورد
"ایران" سوالی
از تو پرسیدم. این سوال برای درک این بود که چرا در دو منبع متفاوت و البته شاید
معتبر متافیزیکی، اطلاعات متفاوتی در مورد ایران داده شده است. برای آنهایی که آن
سوال یادشان نیست، اینجا دوباره می نویسم: (خلاصه ی آن سوال و جواب در پرانتز آمده
است و بعد ادامه ی سوال اصلی آمده)
(
(سوال کننده پرسیده بود که تو (کرایون) گفتی که ما در ایران و چین انقلابی نرم
خواهیم داشت و این دو کشور تغییر خواهند کرد. اما در یک منبع معنوی دیگر نوشته بود
که بمب اتمی بعدی از ایران خواهد آمد.)
و خلاصه جواب کرایون این بود که: «شما دهه
های
۵۰ تا ۷۰ را یادتان می آید؟ همیشه صحبت از جنگ اتمی بوده و اینکه جنگ بین روسیه -که
آن زمان شوروی نامیده می شد- و آمریکا جهان را از بین خواهد برد. آیا آن، اتفاق
افتاد؟ شما شوروی را کشور شروری می دانستید. شوروی چگونه
تغییر کرد؟ آیا
شما درغرب آن را تغییر دادید؟ یا از درون تغییر کرد؟ می بینید! انسان همان
پیش بینی های سرنوشت شوم را به دیگران اعمال می کند، چون عادت کرده
است.
حالا ببینید که رئیس جمهور شما ایران را محور
شرارت نامیده است. مردم
ایران بسیار عاقل هستند و بسیاری از آنها جوان هستند. آنها به
اندازه شما افرادِ کهنسال ندارند، برای همین آگاهی جمعی آنها متفاوت از قدیمیها
است. آنها میخواهند همچنان که دین خود را حفظ میکنند، رهبری خود را در
دست داشته باشند. آنها
در کشور خود انواع مختلفی از منابعی دارند که میتواند تمام
افراد آن کشور را ثروتمند کند. خرد آنها "صلح جویی" است. جالب است که پیامبر آنها فقط یگانگی را
آموزش داده، و باز
هم حاکمان آنها در بالاترین سطح خود به دنبال جدایی هستند و بین خودشان و دیگران
خط می کشند. اگر همین انرژی ای که اکنون وجود دارد دنبال شود، به زودی زمانی
می رسد که یک ایران خردمندتر تصمیم می گیرد که نقشی بزرگتر در خاورمیانه ایجاد
کند، و این
نقش را نه از طریق تروریسم، بلکه از طریق تجارت و قدرت مالی ایفا خواهد کرد.»)
ادامه پرسش
اصلی: و حالا من در ماه مه ۲۰۰۹ دارم به یکی از برنامه های مورد
علاقه خودم نگاه میکنم کرایون، برنامه شصت دقیقه. این قسمت از برنامه در مورد تغییرات در ایران است، گزارشگر
میگوید که بیشتر مردم ایران زیر ۲۰ سال دارند و تغییر می
خواهند. آنها آزادی می خواهند و دیگر نمی خواهند که دنیا
آنها را به عنوان تروریست و... بشناسد. وقتی این را شنیدم یاد حرف های تو افتادم. آن حرف ها در حال
اتفاق افتادن هستند، ایران در حال بیدار شدن است.
یک ماه قبل
از امروز، در ایران انتخاباتی بود (انتخابات سال 88) و بعد از آن ما
تغییرات بزرگی دیدیم. اگرچه به نظر میرسد که آن دری که باز شده بود دوباره بسته
شده، اما
برای یک لحظه کاملاً باز شد و تمام دنیا توانست ایران را از میان این در باز ببیند،
و ما دیدیم که ایران دیگر هیچ وقت مانند قبل از آن نخواهد بود. اتفاقات آن
انتخابات را دنبال کردم و در مجله تایمز گزارشی از ایران خواندم. دختر جوانی میگفت:
«ما میخواهیم که رای ما به حساب بیاید، ما اصلاحات میخواهیم، ما مهربانی میخواهیم، میخواهیم با بقیه دنیا دوست باشیم ...».
زن دیگری
کاغذی در دست داشت که نوشته بود «فقط موسوی»، وقتی با او مصاحبه میکردند کاملا مشخص بود که حس میکند
آنچه برای کشورش انجام میدهد بسیار مهم تر
از این است که به خانه رفته و برای بچه هایش غذا درست کند. او می گفت: « آنچه
الان انجام می دهم، برای آینده آنها بهتر است». در هنگام مصاحبه بعضی مردم که
در اطرافش بودند به او گفتند که شاید این حرف هایی که می زنی برایت دردسر ایجاد
کنند. و او جواب داد: « اشکالی ندارد، کشور من در حال ازبین رفتن است! من چه
ارزشی در مقابل کشورم دارم؟»
کرایون،
لطفاً در مورد آنچه که من بیداری مردم ایران و شجاعت آنها می نامم، به ما بگو. مثل معجزه
است. حس میکنم که ایرانی ها دارند راه را به دیگر کشورها نشان میدهند. اگرچه آن ماجراها اکنون تمام شده و آنها هنوز تحت آن رهبری انرژی
قدیمی هستند، یعنی احمدی نژاد. اما ماجرا تازه شروع شده است.
مطمئن هستم که این ۵۰ سال طول نمیکشد.
کرایون: عزیزانم، آنچه شما دیدید همان
انقلاب آرامی است که در موردش حرف زده بودم. وقت آن است که ببینیم واقعاً چه
اتفاقی افتاد، چون
تاریخ پر از چنین وضعیت هایی است- یعنی اتفاقاتی کوتاه -ناآرامیِ کوتاه مدتی که بعد از آن مقامات
کنترل را به دست میگیرند.
اما آنچه اتفاق افتاد خیلی خیلی فراتر از این است،
متوقف نخواهد شد. حالا آن دانه ها کاشته شده اند، و دانه های تمام
خواسته ها و آرزوهای این جوانان، که در آن فرصتِ پیش آمده به طور آزادانه و
صادقانه به رهبرانشان گفتند، حالا زیر خاک است.
رهبرانِ آن ها فرصت داشتند تا کشور خود را تغییر
دهند، و با
این کار همچنان قدرت خود را حفظ کنند، اما از این فرصت استفاده نکردند و شکست
خوردند. اما
چون در آگاهی قدیمی به سر می برند، فکر می کنند پیروز شده اند و شکست خود
را نمی بینند. آن ها فکر میکنند که آن
نبرد را برده اند. اما درست
مانند وقتی که پس از زمستان، برف ها آب می شوند، بهارِ سالی بهتر در حال آب کردن
بزرگترین توده های برف است، و رهبری آنها به سرنوشت پایانی خود رسیده است.
حالا پتانسیل ها وجود دارند، و ایران شروع
به تغییر خواهد کرد. حالا اکثریت جامعه آماده اند و منتظر لحظه ای هستند که کنترل
را به دست بگیرند. حتی
اگر لازمه این کار، جابجایی رهبری دینی خودشان با زور باشد، این کار را
خواهند کرد. اینجا
فقط زمان مطرح است، اما زیر آن جامعه ای که به نظر می رسد تحت کنترل است،
انرژی جدیدی از امید و هدف در حال بیدار شدن است، که در نهایت
ایران را به طور کامل تغییر خواهد داد.
حالا در انرژی نوین، این نوع نگرش
ها برای تغییر، انرژی ای بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ دارند. تفاوتِ دنیای
جدید با قبل از ۲۰۱۲ همین است، و می توانید صبر کنید و ببینید. دو دیکتاتوری
بزرگ دیگر هم به دلایل مشابهی در معرض سقوط هستند. و نتیجه ی این
سقوط، مانند آنچه در تاریخ داشته ایم آمدن یک دیکتاتور تازه نیست (مانند ایران که
بعد از دیکتاتوری پادشاهی، دیکتاتوری مذهبی آمد)، بلکه آمدن
سیستمی است که در آن یک دولتی که نماینده مردم است، کنترل را به
دست خواهد گرفت. یادتان باشد که حق انتخاب آزاد یک مفهوم معنوی است، نه یک
مفهوم سیاسی.
در ایران هم، به جای یک دولت سفت و سختی که در صدد
مبارزه با آنچه که بی ایمانان سیستم غربی می نامد است، این جوانان
سیستم خودشان را خواهند آورد، سیستمی که مکمل بقیه دنیا است، مطابق
با باورهای خودشان، و سیستمی که دارای اقتصاد آزاد، و آزادی انتخاب برای مردم است.
دولت های زیادی
هستند که چنین
سیستمی دارند، و این
کار آموزه های پیامبرشان و ایمان آنها را از بین نبرده است. یک بار دیگر هم میگویم
که گفته های پیامبر آن ها، همه و فقط در مورد یگانگی بود. او در
مورد خدای عاشق صحبت کرد ... خدایی که عاشق همه است، نه عاشق بخشی
از مردم.
ایران شگفت انگیزترین تاریخ را دارد، و نقشی بزرگ
در فرهنگ آن قسمت از دنیا ایفا کرده است، و دوباره خودش را چنان می سازد که
بازیگری قوی باشد و در نهایت بتواند به جای آنکه آن قسمت از دنیا را به آشوب بکشد، خاورمیانه را
به ثبات برساند. این موضوع احتمال بروز یک نوزایی (رنسانس) قوی ایرانی را مطرح میکند. متوجه
شدید؟ آنچه اکنون « محور شرارت» نامیده می شود، ایجاد کننده ثبات در
آن قسمتِ بسیار عمده از این سیاره خواهد شد. می توانید
ببینید که این موضوع چه تاثیری بر اسرائیل خواهد گذاشت؟ دشمنان قدیمی
در حال دیدن نقاط مشترک خود هستند. البته آنها تا نسل های بعدی دوست نخواهند شد، اما در حال
درک این موضوع هستند که تلاش برای حذف آن یکی دیگر، فقط زندگی های خودشان را سختتر
می کند. تمرکز
آنها به سمت بردباری جهت دارد.
باید صبور بود، انرژی نوین به
آهستگی کار می کند، و به جای اجبار برای پیشرفت سریع، باید
نور فرستاد...
نظرات
ارسال یک نظر