تکامل شما

ژانویه 2017

 

توضیح مترجم: کرایون در ژانویه 2017 اولین چنل را در شهر بولدر ارائه داد. در واقع در 2 روز 4 چنل انجام شد که در این جا قسمت های مهمِ هر 4 چنل ترجمه شده است. تمام مطالب داخل پرانتز از مترجم است.

 

- چند سالتان است؟! سال ها را نشمارید، همه شما قدیمی هستید. هر یک از شما...

برو به درونت... تو می دانی یک انسان کهن هستی. اگر حداقل یک بار این سوال را نپرسیده بودی که آیا این چیزها واقعی هستند یا نه، در حال خواندن این­ها نبودی (این که داری این­ها را می­خوانی برای این است که می­دانستی دنیا همه­اش آن­چه که می­بینی نیست و می­خواستی حقیقت دنیا را بدانی).  بگذارید یک بار دیگر بگویم: این کهکشان یکی از کهکشان­های زیاد است، در جهانی که یکی از جهان های زیاد است، که خیلی قدیمی­تر از آن چیزی است که شما بتوانید بشمارید! و شما در آن­زمان بودید! بله، قسمتی از آن چه شما روح خود می­نامید و ما چیزی می­نامیم که شما تا حالا نشنیده­اید در آن زمان وجود داشته است. کلمه­ای که ما استفاده می­کنیم نوری است که معنی­اش "خانواده" است.

شما در آن­سوی پرده نمی­توانید نور را بشنوید، این جا می­توانید. روح خیلی پیچیده­تر از آن است که فکر می­کنید، قسمت­هایی از آن که هنوز نزد "منبع خلق" است و شما آن را خودبرتر و ما خانواده و نور می­نامیم. قسمتی از شما در این­سوی پرده است. شما آن را در هنگام لذت و خنده و عشق می­بینید. و دلسوزی و همدلی سیمی است که این را وصل می­کند. و وقتی از خنده روده بر می شوید متصل به خدایید! حسش نمی­کنید؟ باور کنید آن خودتان هستید، قسمتی از شما در طرف دیگر پرده است. در تمام مدت این جا هستید...

 

- معنی زندگی چیست؟ واقعاً چیست؟ معنی آن معنی "عشق" است. آیا می­توانید خودتان را به وضعیت فارغ­التحصیل شدن و خیرخواهانه برسانید؟ پازل زندگی همین است. و به شما می­گویم، بله به شما می­گویم که جواب این سوال بله است، بله! این همان کاری است که قبلاً در همین کهکشان کرده­اید، شما کرده­اید، خودتان. شما بزرگ­تر از چیزی هستید که فکر می­کنید.

و باز هم می­گویم که از تغییر نترسید، چون یک کاتالیزورِ هماهنگ است.

- اتفاقاتی که الان در سیاره می­افتند تغییر هستند. قبلاً گفته بودیم اتفاق می­افتند و روح کهن باید در تمام این­ها بخندد. پتانسیل چیزی که انتظارش را ندارید آن­جاست. میلیاردها روح این جا هستند (بر روی زمین).

تو تغییر را دیده بودی و گفته بودی که می­خواهم در زمانه­ی تغییر این­جا بر زمین باشم و نحوه زندگی و مرگ­های گذشته خود را چنان تنظیم کردی که اکنون در زمانه­ی تغییر در همین سنی باشی که الان هستی... این یعنی چه؟ گفتی که نمی­خواهم این جشن را از دست بدهم. می خواهم بخشی از تغییر باشم... و هستی...

چون می دانستی روح کهنی و می­دانستی می­توانی به تغییر کمک کنی. تو این هستی. قدیمی­تر از قدیمی، قدیمی­تر از آن که بتوانی بشمری...

- چنل­های زیادی در این سیاره هستند که یک پیام را به روش های مختلف، بارها و بارها می دهند. با کلماتی متفاوت.

- چیزی که خدا می­خواهد بدانید، مهم ترینش این است: آینده تکرارِ گذشته نیست. آینده تکرارِ گذشته نیست.

برو به صفحه­ای دیگر، همان صفحه را نخوان!  (می گویند که تاریخ تکرار می­شود و درست هم هست. کرایون بارها و در بحث فراکتال ها هم این را گفته، حالا تغییری که در پیش داریم به نحوی است که داریم به سوی آینده­ای می­رویم که تکرار هیچ گذشته ای نیست. یک آینده کاملاً نوین جلوی ماست). باید الگوی تفکر را به نحوی تغییر دهید که از تمام آن چه در گذشته بوده رها شوید. امسال سال اول است. سال 1 است.(2017) سال اول پس از عبور از تغییر. امسال سال اول در تغییر الگو است. و البته آن راحت نمی­آید. یعنی باید کارهایی بکنید. یعنی چیزهایی به صورت شما می­خورند (خودشان را برای شما نمایان می­کنند). چیزهایی که دیگر عمل نمی­کنند و جواب نمی­دهند. می­گویید انرژیِ قدیمی همیشه عمل می­کند؟ نه، در آینده دیگر عمل نمی­کند. وقتی به انرژی نوین می روید چیزهای قدیمی دیگر عمل نمی کنند. اگر این را بدانید، آرام می شوید.

 قرار است چه چیزی را یاد بگیرید؟ آماده باشید، چون قرار است "خرد" را یاد بگیرید. در مورد چیزی که دیگر کار نمی­کند. (مثلاً در کسب و کار و ...). آن­وقت آن را تبدیل به خرد می کنید. نورتان را بتابایند، چیزی که قبلاً نتابانده بودید.

- آنچه شما در حالت انسانی تجربه می­کنید خیلی پیچیده است.

- شما در چند زندگی گذشته تان پیشرفت های خیلی ریزی در آگاهی داشتید، و حالا آمده اید که آگاهی شما منفجر شود. آن در درون و اطراف شما شروع شده است. این کار سختی نیست، فقط اجازه دادن است. آرام بودن و قضاوت نکردن است، باز بودن برای پتانسیل هایی است که شما هنوز نمی دانید هستند. یا بهتر است بگوییم چیزهایی که هنوز به یاد نیاورده­اید. شما وجودهایی بسیار وسیع هستید. وجودهایی با آگاهی بالا که به طور موقت فراموش کرده است. از کشفِ خود (سلف)، لذت ببرید...

 

پس باز هم می گوییم که از انرژی هایی که وجود دارند بخواه (بخواه) که انرژی و ارتباطت را افزایش دهند. در درونت بخواه. اجازه بده. آن­وقت یک افزایش آرام انرژی را در درون حس می کنی، فقط چون خواسته ای...

- روش های قدیمی قشنگ و زیبا هستند، اما اکنون دیگر کارآیی ندارند. دنبال روشی باش که راحت باشد و به تو چیزی را نشان بدهد که از قبل می دانی و منتظر است که خودش را به تو نشان بدهد.

- به یکی بودن (همانند بودن) توجه کنید، اگر بتوانید علیرغم این دیدهای سطحی که منحصر به فردید همه چیز را یکی (مانند هم) ببینید، وقتی خودتان را فقط یک جنبه زیبای دیگر از خالق ببینید، آن­وقت چیزی در زندگیتان شروع به تغییر می کند.

- انرژی هایی هستن (که شما به آن ها اسم و ... می گذارید) که می توانید مستقیم با آن­ها صحبت کنید. (همین هایی که افرادی که چنل می کنند با آن ها ارتباط برقرار می کنند). شما وسیع هستید. شما داوطلب شده اید که این جا باشید. شما پیشرو و در لبه ی خلق هستید، شاید الان حسش نکنید. به شما بیشتر از آن چه تصور می کنید عشق ورزیده می شود. انرژی آن هایی که در اطراف شما هستند را حس کنید. انرژی موجوداتی که اطرافتان هستند، مسترهای صعود کرده تان...  

- ما عاشق شما هستیم، ما عاشق شما هستیم، برای شما این جا هستیم. چیزی را قبلاً هرگز نگفته ایم و حالا زمان گفتنش است این است: این کهکشان زمین­های زیادی (با بیان شما) داشته که از همین مرحله گذشته­اند. آخرینش که می دانید در خوشه هفت پروین بوده، پلیادین­ها بودند، والدین شما. گفتیم که مقداری از DNA شما پلیادین است.  همین تجربه (که در زمین دارید) را در جاهای دیگری داشته اید و حالا آمده اید اینجا در زمین. برای تغییرش.

گفتیم که قبل از پلیادین­ها والدین آن ها بودند، در مورد آرکتورین­ها و اورین ها حرف زدیم. گفتیم که در زمین زندگی شما 5 مرحله داشته، و شروعِ واقعی آن فقط در 200 هزار سال قبل بوده است. و کهکشان شما 13 میلیارد سال سن دارد که یعنی قبل از شما تمدن های بیشماری داشته است. ولی چیزی که نگفتیم این است: موضوع، بیدار شدن و داشتن یک تغییر نیست، همان که پلیادین ها و آرکتورین ها و قبلی هایشان داشتند، بزرگ تر از آن است. هر سیاره ای که این مرحله را گذرانده از یک تغییر شدید به حالت سبک تر (نورانی تر) می رود. و هزاران سال طول می کشد تا شما به نقطه ای برسید که بدانید چه کرده اید یا به طور فیزیکی با آن هایی که این کار را قبلاً کرده اند ارتباط برقرار کنید.

اما همانطور که دیگران گفته اند (دیگر چنل ها)، این تغییرِ شما بزرگ تر از تغییر آن ها است. سیستمی که اطراف شماست وسیع است. همه اش از میان منبع خلق است. از طریق موجوداتی نیست که از منبع خلق حذف شده و کنار گذاشته شده اند. هر چه که آن­ها را بنامید و هر فکری بکنید که از کجا آمده اند، آن ها از طریق شما و از طریق منبع خلق کار می کنند، آن ها از بُعدیت (واقعیت های) متفاوتی برخوردارند، در کنار شما. آن ها از شما آگاهند.

به شما می گویم که در این کهکشان و در اطراف شما فعالیت های بسیار بسیار زیادی وجود دارند. در 21 دسامبر 2012، سیگنالی از این سیاره فرستاده شد که می گفت شما هنوز این جا هستید. که شما از "راس الاعتدالین" گذشته اید. و این همان چیزی بود که خیلی ها منتظرش بودند. الان هم فعالیت هایی هستند، چون شما تغییر را انجام دادید. چنل کننده های زیادی خواهند آمد، چون شما تغییر را انجام داده اید. فعالیت هایی هستند که در نبرد نور و روشنایی به شما کمک خواهند کرد. گفتیم که نور می برد. گفتیم که تغییر، یک الگوی جدید برای تاریکی ایجاد می کند که باید برای بقایش شدیدتر بجنگد، و می بینید که دارد می جنگد. اما کمک هایی که دارید و اینجا هستند به شما کمک می­کنند. و بزرگ­ترین کمک، "عشق" است.

- همه برای کمک به تو هستند. و اولین حسی که تو داری این است که اتفاقی نمی افتد چون تو لیاقت و شایستگی آن را نداری. می بینید؟ شما را می شناسم. عزیزانم، تا به حال درخواست کرده اید که فراتر از آن بروید؟ دستی همیشه دراز است که بخشی از خود شماست و کمک های شما، که به شما کمک کنیم، فقط اگر درخواستش را بکنید. اگر درخواست کنید یک سری اتفاقات زنجیره­ای می افتند، باور پیدا می کنید، اینیت (ذات) خود را می شناسید، و کاملاً شما را درمان می کند (منظور فقط درمان بدنی نیست). ولی عزیزانم، تا وقتی آن جا نشسته اید و می گویید من ارزشش را ندارم، هیچ اتفاقی نمی افتد.  می خواهم امشب قبل از رفتن به رختخواب این را بگویید: «من ارزشِ شکوه و عظمتِ عشقِ خدا را دارم. من ارزشِ شکوه و عظمتِ عشقِ خدا را دارم. من ارزشِ شکوه و عظمتِ عشقِ خدا را دارم.»

و این چنین است...

 

 

- فرایند چنل کردن که همیشه وجود نخواهد داشت، برای دلیلی اینجاست، برای جشن گرفتن (تشکر از) انسان. این از خانواده می آید. که دستت را می گیرد و داستانت را می گوید. می گوید که این سیستم چقدر زیباست و چقدر توانایی و ارزش داری. و اگر کسی را دیدی که می گوید چنل می کند و این ها را نمی گوید، برایش متاسف باش!

- من صدایی از خانه هستم. که معرف میلیاردها میلیارد روحی است که شما "روح خدا" می­نامید. خدا بزرگ­تر و متفاوت­تر از آن چیزی است که شما فکر می کنید. و خیلی خیلی فراتر از آن چه آگاهی انسان نامیده می­شود.

 

- در مورد آکاش: آکاش انرژیِ زمانی است که در زمین بودی، که شما اسمش را زندگی های گذشته می گذارید. برای شما زندگی همه چیز است، شما آن را پشت سر هم می بینید، یکی پس از دیگری، ما شما را همیشه در حال انتقال (گذار) می بینیم. شما را روحی می بینیم که کهن است و در عین حال همیشگی. ما پتانسیل های زندگی های بعدی همه شما را می بینیم. ما یک زندگی نمی بینیم بلکه یک "سیستم" می بینیم. به آن هایی که بخصوص کسی را از دست داده اند می گویم که مرگی نیست و فقط رفتن از یک سیستم به سیستم دیگری است. تمام آن احساس و ... که فکر می کنید از بین رفته اند هنوز آن جا هستند و سیستم، آن ها را به تو انتقال می دهد.

- شما دوست دارید بدانید در زندگی های قبلی چه بوده­اید و می روید پیش یکی که آن ها را می خواند. و او می داند که فقط انرژی را می بیند و بنابراین نمی تواند به تو زمانی را بگوید. فقط آن چه داری بر آن کار می کنی یا کامل کرده ای را می گوید. زیبایی چرخه های یک تا 9 که کامل کرده ای را می گوید.

ترس های شما از همان آکاش است. خیلی از شما بارها در گذشته غرق شدید و حالا از آب می ترسید. و ... !و نکته مهم این است که ما در چند سال (دو یا سه سال) گذشته گفتیم که از آکاش به نحو متفاوتی استفاده کنید. به جای اینکه منبع ترس ها یا درس هایی باشد که قرار است در این زندگی بگذرانید، از آن به عنوان "منبع خرد" استفاده کنید. قبلاً چه داشته اید که الان می خواهید داشته باشید؟ سلامتی؟  زندگی طولانی­تر؟ شما آن را قبلاً به دست آورده­اید، آن در آکاش تو است. همه آن چه گفتیم، فقدان خودارزشی و شجاعت و ... همه اش آن جاست. شما قبلاً آن ها را به دست آورده اید. و حالا گفتیم که می توانید بروید و برشان دارید. چگونه؟! گفتیم که کاتالیزور آن اینیت (ذات) شماست. آن (ذات)، که با خودبرتر شما متصل است کار می کند و هر چه نیاز داری را از آکاشت می دهد. این جدید است...

- سیستم آکاش انرژیکی است نه زمانی. پس چیزی وجود دارد که تا به حال در موردش نگفته ایم، اسمش "الگوی آکاشیک" است. اینطور بگویم: سیستمی که دارید با هدف کمک به شما ساخته شده. آکاش شما برای کمک به شماست. سیستمی است که چیزهایی که داشته ای و ترس هایت را حل کنی. (وقتی بدانی خدایی همه اش می رود). و به جلو بروی و به خودارزشی بروی. و گذشته است چون در DNA تو است و نمی توانی ردش کنی، اما می توانی حلش کنی، بله با آگاهی. 26 سال قبل گفتیم که می توانی کارمایت را دور بریزی. می توانی چیزهایی که برایت دردسر درست می کردند را دوباره بنویسی. اما الان می خواهم در مورد چیز دیگری حرف بزنم. این الگو چیزی است که بارها و بارها و بارها اتفاق افتاده و با نیکخواهی تمام، به هر زندگی اعمال می شود که به زندگی دیگری کمک کند. اما این الگو بر مبنای انرژی قدیمی است. تمام روح های کهن الگوی کهن را با خود دارند. ولی روح های جدید نخواهند داشت. از 2017 الگوی آکاشیک آنهایی که متولد می شوند شروع به تغییر می کند. آن ها انرژیِ قدیمی را وارد این زندگیشان نمی کنند. چون گذرِ تغییر تمام شده است. سالِ 9 تمام شده است. سال 1 اینجاست و الگو شروع به تغییر کرده است. خوب در مورد تازه متولد شده­ها حرف نزنیم، بریم سراغ معنی وکارِ الگو برای روح های کهن.

سیستم پیر شدن شما الگوی آکاشیک است. می گویید که این نیکخواهانه نیست؟ هست، چون کمک می کند سریع بیایید و بروید تا احتمال رشد شما افزایش یابد. خب، موضوع این است که آن الگو هنوز بر اساس این فرض قدیمی در شما کار می کند که برای رشد کردن بیایید بروید و دوباره بیایید. این سیستم قدیمی است. متوجه شدید، نه؟ در این انرژی جدید شما خیلی طولانی تر عمر می کنید. خودِ آگاهی که با تغییر، افزایش یافته، توانایی حل مشکلات سلامتی، آگاهی، خودارزشی، و ... را خواهد داشت. دیگر شما از ناامیدی، شکسته شدن قلب، در هم شکسته شدن، و ... نمی میرید. این ها همه مال الگوی قدیم هستند. شما چیزهایی را از آکاش خود برمی دارید که اجازه می دهد شما طولانی تر و سالم تر زندگی کنید و در سن بالاتر مستری (استادی) داشته باشید. شما اصلاً نمی دانید با DNA ای که دارید چقدر می توانید زنده بمانید، صدها سال، بدن تو صدها سال می تواند زنده بماند. خودش را تکثیر می کند. اما در انرژی قدیم بد این کار را می کرد.

خبر جالبی به شما بدهم: تو مسئول الگوی خودت هستی، به تمامی و کاملاً...

اگر کسی هستی که به بدنت نگاه می کنی و می گویی: «بدنم، ای­کاش بیشتر دوام بیاوری!» دوام نمی آورد. ولی اگر درک کنی که تو مسئول و  رییس تمامِ خودت هستی، واین که آگاهی همه چیز است و DNA به رییس گوش می دهد، و سیستم این است، موضوع فرق خواهد کرد.  بچه هایی که الان متولد می شوند این را بهتر از هر کدامِ شما می دانند. آن ها بیشتر عمر می کنند، در شهود خود می دانند که مسئولش هستند. بدون اینکه هرگز کتاب کرایون را خوانده باشند. الگوی آنها به آن انرژی جدیدی که آنها حمل می کنند پاسخ می دهد. شما، شما هم باید مال خودتان را دوباره نویسی کنید. آن پاسخ می دهد، آن پاسخ می دهد، آن پاسخ می دهد. چگونه این را به شما بگویم؟ بعضی از شما که اینجایید و بعضی که گوش می دهید، این فکر را می کنید که چقدر زنده می مانید و حس می کنید مدت زیادی زنده نخواهید ماند. دائم در این فکرید که کِی تمام می کنید، بیماری را کِی می گیرید، و همه اش برای آن الگو است. عزیزانم ضروری نیست که شما تمامش کنید، ضروری نیست که شما تمامش کنید، ضروری نیست که شما تمامش کنید، ضروری نیست که شما تمامش کنید. نیست، نیست.

تمامِ کاری که باید بکنید این است که به الگو بگویید و با آن حرف بزنید. «ساختارِ سلولی عزیزم، این جا هستم که مدت زیادی بمانم. و هیچ چیزی از گذشته ی من، آینده من را تعیین نمی کند. تا آن جا که باید زندگی می کنم. در بایدی که من تعیینش می کنم. تعیین می کنم که چه زمانی وقت رفتن است. نه اینکه آن الگوی قدیمی بگوید. می خواهم طولانی تر زنده بمانم و چیزهای بیشتری را کامل کنم. من یک روح کهن هستم».

این پیامِ ما است. کسانی هستند که می گویند اوه! نه! نه! این درست نیست! معنویت همیشه همان یک جور است! و ... و ... خدا همان است و دیروز و فردا! و ... یکسان است! و ...  و ... و درک نمی کنند که در مورد خدا نیست که حرف می زنند، بلکه در مورد انسان ها حرف می زنند. رابطه با خدا همیشه یکسان نیست. این تازه است. خیلی تازه. اوه شما خیلی تواناتر از آن هستید که تصور می کنید. چه خبری بهتر از این که به طور درونی و معنوی، شما سیستم را کنترل می کنید؟ شما نمی توانید این کار را بکنید مگر اینکه فکر کنید رفته اید پیش دکتر و او چیزی گفته که شما دوست ندارید بشنوید، و شما فقط لبخند می زنید و بهتر از او می دانید. شاید دکتر کاملاً درست می گوید. اما آن چه می گوید بر اساس گذشته است. اما نه بر اساس آن چه شما در مورد آینده می دانید. انسان های کمی این را اکنون کاملاً درک می کنند. کسانی که شروع می کنند که آنچه هستند را خود تعریف کنند، نه اینکه اجازه بدهند گذشته آن ها را تعریف کند. زیباییش این است که آن الگو این را درک کرده و به شما کمک می کند. این بار با دفعات قبل فرق دارد. می گویید آن چه می گویم را کامل درک نمی کنید؟ درک خواهید کرد.

این میراث شماست. برای همین آمده ای. این، همان تغییر است. تغییر در دستان شماست...

 و این­چنین است...

 

 

- در این عصر تغییر، یکی از سخت ترین کارها برای انجام دادن، تغییر دادن الگوهای باورهای زندگی است. ذات انسانی که برای هزاران سال در شما چسب شده، انتظار دارید فردا مثل گذشته باشد. اما این بار نخواهد بود. دهه های بعد جامعه شناسان به امروز ها نگاه می کنند و این دوران را دوران تغییر می نامند. انسان شروع به تفکر و عمل کردن متفاوتی کرده است. و بعضی جامعه شناسان پیشرو که به جلو نگاه می کنند نه عقب، این عصر را عصر دلسوزی نام خواهند نهاد. شما بر اساس گذشته، می ترسید که با وضع کنونی آینده چه ترسناک خواهد بود، چون چیزی را که قرار است بیاید تا به حال ندیده اید. می توانید تصورش کنید، اما واقعاً ندیده اید آ­ن­را.

داستانی از "وو" بگویم. 20 سال است که در مورد وو صحبت می کنیم. (کرایون همیشه اسم شخصیت داستان هایش را وو می گذارد، man در انگلیسی یعنی مرد و woman ینی زن، و wo یعنی وو نه زن است و نه مرد) او را در استعاره ها و موقعیت های زیادی نهاده ایم. این یکی را «پایانِ وو» می نامیم. حالا با شنیدن این اسم شما پیش فرضِ خود را کرده اید، درست است؟ اینکه این داستان قرار است غمگین باشد. دارم در مورد همین حرف می زنم(در مورد پیش فرض نکردن و تغییر انتظارات). وو می دانست که به روزهای آخرش نزدیک می شود. چندان پیر نبود اما چیزی برایش اتفاق می افتاد که تقریباً آگاهی او را خاموش می کرد. آن حس برای او کمی ترس آورد. و وو در سطوحی می دانست پایان نزدیک است. اطرافیانش حال او را می پرسیدند اما او می گفت می خواهم تنها باشم چون می دانست روزهای آخرش نزدیک است. بدن زیبایش رو به خاموش شدن می کرد. او خودش را پوشاند و آماده رفتن (مُردن) شد.  ... و ... و بالاخره شروع به بیدار شدن کرد و به جای تاریکی، روشنایی دید. پوشش را از خودش برداشت.  موجوداتی زیبا در اطرافش بودند، او گفت من در بهشت هستم. و بعد دوستانش را تشخیص داد. و آن ها گفتند که از دیوار کنار بایست، این کاریست که همه ی کرم پروانه ها می کنند. (کرایون می خندد).  و وو پرسید ماجرا چیست؟ و گفتند این کاریست که تمام پروانه ها می کنند. و دوستانش گفتند برای تکمیل مرحله بعد در زندگی ما باید پرواز کنیم. و تو آماده نبودی قبلاً و حالا هستی...

دوستانی که این ها را  قبلاً درک نمی کردند، دنبال می کنند. با ما بیا. کارهایی باید انجام بدهیم. یک انسان چگونه می تواند این را درک کند؟ او از 9 به 1 رفت. چگونه انسانی که هرگز دلسوزی و همدلی حاکم بر زندگیش نبوده وضعیتی که دلسوزی کامل بر زندگیش حاکمیت می کند را درک خواهد کرد؟!

می خواهم آماده شوید، نه برای آن نوع پروانه شدن... بلکه اینکه بپذیرید و اجازه دهید که ذات انسانی شما تغییر کند. آنهایی که می نشینند و منتظر آن می مانند، خواهند نشست و منتظر خواهند ماند. و انجام نمی شود. آن هایی که فعالانه و به صورت روزانه بر آن پازل کار می کنند، و می گویند بگذار من یک انسانِ دلسوزتر شوم، به من بگو برای این چه کار باید بکنم. می بینند که آن چیزهایی که ناراحتشان می کرده به تدریج از بین می رود. چون درخواستش را کرده اند. نگرش آنها به دیگران به تدریج تغییر می کند. چون درخواستش را کرده اند. آنهایی که به یک باور سیاسی و دینی و ... چسبیده اند و با مشت گره کرده از آن دفاع می کنند، و دیگران را گمراه می بینند، دیدشان تغییر می کند. چون خرد و دلسوزی ای را پیدا می کنند که همه چیز را متفاوت می بینند. و وقتی به مقدار کافی از این حالت رسیدند، این حالت، آهنربایی است، دیگران می بینند و از تو می پرسند که چه کار کرده ای؟ در محل کار می پرسند چگونه این کار را می کنی، ما می بینیم که به توازن رسیده ای، در این مکانِ سخت لبخند می زنی. و تو می توانی بگویی که من چیزی بزرگ تر دردرون خود یافته ام که نمی دانستم آنجاست. و همه آن را دارند و تمام کاری که باید بکنیم این است که بنشینیم و بر پازل کار کنیم. همین که بخواهی، شروع می شود و چیزها شروع به تغییر می کنند.

 

شما تبدیل به شخصی می شود که عصبانی نمی شود، عجزها و ناراحتی هایی کم تر از هر کسی در اطرافش دارد. دیگر واکنش نشان نمی دهد (منظور این که در مقابل رفتار افراد و چیزها عکس العمل نشان نمی دهد). واکنش نشان دادن یک الگویِ قدیم است. واکنش این است که به جای دلسوزی داشتن و نگاه به انتخاب های دیگر، فکر می کنید که حتماً باید در جواب، چیزی بگویید یا اینکه کاری کنید که برابر شوید و .... این را بارها گفته ایم. وقتی انسانی در حالت عدم تعادلی که تو می دانی بر سرت داد می زند، اولین رفتار شما در جواب است فریاد زدن است، به جای اینکه دلسوزِ عدم تعادل آن شخص شوی. به جای اینکه عدم تعادل او را درک کنی و به او عشق بدهی. اگر چیزی نگویی یا به او دلسوزی و عشق نشان دهی من می گویم چه می شود: او هم تغییر می کند. و اگر این کار را به اندازه لازم انجام دهی، آن ها برای همیشه تغییر می کنند. تو دیگر واکنش نشان نمی دهی و به جایش دلسوزی است. این الگوی نوین است. بال هایت را باز می کنی و در نور پرواز می کنی...

بدون توجه به هر اتفاقی که در این سیاره می افتد، من به تو می گویم که اگر افرادی به تعدادِ کافی، دیگر دست از واکنش (عکس العمل) نشان دادن بردارند و برای تمامِ افرادی که در اطرافشان هستند دلسوزی و نگرانی نشان دهند، این سیاره، یک سیاره دیگر خواهد بود. اگر مردمِ یک کشور در الگوی نوین باشند، دولت آن کشور نمی تواند در الگوی قدیم باشد. شنیدید چه گفتم؟ حقیقت این است. بعد رهبرانی سیاسی ای می آیند که دلسوزی دارند و ... و ... . کسانی به شما می گویند که همه چیز در زمین یک توطئه است. همه چیز. و تو کاملاً تحت کنترلی و همینطور می ماند. می خواهم این را یک الگوی قدیمی ببینی که داری آن را می شکنی. نترس. این پیام را بارها با کلمات مختلف گفته ایم. و باز هم می گویم. چون اکنون در آن جا هستید.

این سیاره به تدریج تغییر می کند. گاهی دو گام به عقب دارید و یکی به جلو، و گاهی دو گام به جلو و یکی به عقب. تغییر آهسته است. اما جلوی پیشرفت را نمی شود گرفت، پیشرفتِ دلسوزی و همدلی در این سیاره را...

خب، الان به "وو" خیلی خوش می گذرد...!! (کرایون می خندد)

و این­چنین است...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶