چنل شفا- بخش سوم
2020.06.28
درود بر شما عزیزان، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی..
این
چنلِ خاص، شماره سه از چهار است.
اینها، "چنل های شفا" هستند
که برای اولین بار داده می شوند و شاملِ توصیفِ آنچه در بدن شما اتفاق می افتد و
به طور خاص برای شفاست و من قبلا هرگز درباره این موضوعات با این جزئیات
صحبت نکرده ام.
من به شما گفتم که چهار ویژگی اساسی وجود دارد که به "تواناییِ شفایِ یک انسان" مربوط می شود. و اکنون آنها را مرور می کنم.
شماره یک "شیمیِ پایه ی سه بعدیِ بدنِ" شما
بود که ما آن را به عنوانِ "موتورِ بدن" معرفی کردیم، مهم
نیست که چه اتفاقی میافتد ، "شیمیِ بدن" مسئول است و بنابراین همه آن سه موردِ دیگر ، شماره دو ، شماره سه ،
شماره چهار، با شیمیِ بدن تعامل دارند و باید "شیمیِ بدن" تغییر کند تا شفا حاصل شود. ما در مورد شیمی صحبت کردیم و اینکه
امروز به روشی "آلوپاتیک " ، شما "شیمیِ بدن" را به روشی واکنشی، تحت فشار و کشش قرار میدهید و همیشه "عوارض جانبی" نیز در
آن کار وجود دارد.
ما دیروز در مورد مورد دوم صحبت کردیم و آن را تعریف کردیم و تغییرات
آن را تعریف کردیم؛ موردِ دوم عاملِ وراثت بود، بخشی که شما به عنوانِ یک فرزند
از اجداد خود دریافت می کنید، اجداد فعلی یا خیلی دور، که بر روی گرایشاتِ سلامتی
شما تأثیر می گذارد.
اکنون به شماره سه و چهار رسیدهایم که امروز در مورد آنها بحث خواهیم
کرد. شماره سه، "الگوی
آکاشیکِ" شماست. اکنون به آنچه متافیزیکی است، می رسیم. و شماره چهار را "آگاهی" معرفی
کردیم. بنابراین بگذارید
اکنون در مورد شماره سه صحبت کنیم، به روشی که انتظار نداشتید. شما یک الگوی آکاشیک
دارید. حالا منظور از "الگو" چیست؟
الگویی(template) که ممکن است آنرا طرحی نامید (pattern) که به شکل دادن چیزها کمک می کند. شما
ممکن است بارها و بارها از یک "الگو" برای شکل دادن به یک چیز مشترک
استفاده کنید که هر چقدر می خواهید آن را تکرار کنید.
این الگوی آکاشیک همان چیزی را تکرار می کند که در زندگی های گذشته
تجربه کرده اید. آنقدر عمیق است که اولین دین سازمان یافته روی کره زمین (هندوئیسم)
آن را در مرکز خود قرار داد، کارما، آکاش، آنچه شما تجربه کرده اید و آنچه را که
باید با آن انجام دهید. در هندوئیسم، همه چیز درباره ی "کارما" است. کارما
که شرح آنچیزهایی است که برای شما اتفاق افتاده است و امروز شما را شکل می دهد.
آیا فکر می کنید آنچه در
زندگی گذشته برای شما اتفاق افتاده است، در حال حاضر، ممکن است "شیمیِ بدن" شما را تغییر دهد یا
بر آن تأثیر بگذارد؟ ما در این مورد بحث کرده ایم که اگر چیزهایی را (در آکاشِ خود) حمل می
کنید که ترسناکند (اتفاقاتِ وحشتناکی که برایتان روی داده است) و می ترسید که ممکن
است دوباره تکرار شوند، پس این ترسها شیمی شما را تغییر می دهند، زیرا اضطراب و
ترس را میتوان از نظر شیمیایی اندازه گیری کرد، بنابراین هر آنچه اتفاق می افتد،
بر روی موتورِ شیمیاییِ بدنِ شما تأثیر می گذارد،
همه چيز...
نقشِ "الگوی آکاشیک" تقریباً مانند ارث بردن از زندگیِ گذشته است. تقریباً مثل شماره دو
است اما اینطور نیست. این عمیقتر از شماره دو است. چه می شود اگر در بسیاری از
زندگی های گذشته بیمار بوده اید؟ اگر زود مردید چه؟ اگر از طاعون مردید چه؟ اتفاقی مشابه آن
تجربهی تناسخ های قبلی پیش می آید و شما میترسید زیرا الگوی آکاشیک شما بالا می
آید ( و آن خاطره و اتفاق را دوباره همانند سازی میکند)، همان الگوهای تکراری
آنچه که شما تجربه کرده اید. چگونه می توان گذشته را تغییر داد؟ چگونه می توانید آن را پاک کنید؟ و
عزیزان، این دشوار است ، اگر برای بسیاری غیرممکن نباشد. دیروز همکارِ من در مورد
"ریتروکاژوالیتی" (retro-causality) صحبت کرد.
این یک کلمه علمی است و نه یک کلمه متافیزیکی، که در مورد یک اتم واقعی صحبت میکند که به
شما امکان می دهد زمان را تغییر دهید. در واقع آنچه آنها میگویند ایناست که
"ریترو کاژوالیتی" توانایی انجام کاری در امروز است که موجب شود گذشته
تغییر کند. برو نگاه کن و این همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می
کنیم.
من می خواهم در مورد " نقاط فاز و نول" the nodes and the nulls) )
صحبت کنم و شما انتظار چنین چیزی را نداشتید؟ کرایون، شما در مورد شفا
صحبت می کنی، در مورد الگو صحبت می کنی. چرا قرار است در مورد " نقاط فاز و نول" صحبت کنی؟ به این دلیل است:
وقتی مادران ستاره ای (پلیادیانها) بیش از دویست هزار
سال پیش با "یک برنامه
ریزی" برای شما به این سیاره آمدند، یک تنظیم و برنامه ریزی برای زمانیکه اگر از آن نقطه ی نشانه به نام 2012 عبور کردید، یعنی مدار راسِ اعتدالین وحرکت به سوی انتقال و شیفت.... و شما اینکار را انجام دادید. و شما آنجا هستید. (از 2012
گذشتید)
و ما قبلاً این را به شما گفته ایم که مکانهایی آماده شدند که انرژی را با فشار بیرون دهند و بهدرون بکشند،
که در واقع مانند یک جاروبرقی انرژی قدیمی را میگیرند و آن را به "نُد"
(Node )می برند تا آن انرژی قدیم در نور الهی تبخیر شود .
همه این صحبت هایِ استعاره ای، همهی چیزهای عجیبی که من به شما می
گویم، واقعی است. عزیزانم، آیا "مادران ستاره ای" شاهد
تغییراتی هستند که در سیاره آنها و سیارات پدر و مادرانشان اتفاق افتاده است؟ آیا
فکر میکنید آنها شما را تنها بگذارند و بگویند "بروید و موفق باشید زیرا
صد سال طول خواهد کشید تا آگاهی خود را تغییر دهید!"
و پاسخ این است:
نه! آنها به شما "کپسول های سریعُ السیرِ زمان" را دادند که در زمانِ
مناسب باز میشوند و شروع به ایجادِ فشار
در مناطقی میکنند تا با یک آگاهیِ پیشرفته، یک آگاهیِ تکاملیافته به شما کمک
کنند.
و
یکی از کارهایی که آنها انجام دادند. این بود: آنها فهمیدند که شبکه کریستالیِ این سیاره باید تغییر کند. شبکه کریستالین چیست؟
عزیزانم، این شبکه ای است که حافظه دارد. به یاد میآورد....عمل انسان را به
خاطر میآورد.
ما قبلاً این را گفته بودیم، اگر وارد یک "میدانِ جنگِ قدیمی" شوید،
حتی اگر نمی دانستید اینجا میدان جنگ بوده است، بعضی از شما آن را احساس میكنید و
احساس میكنید چون مرگ آنجا بوده است، اندوه آنجا بوده است و وحشت آنجا بوده
است. سازوکاری که اجازه چنین کاری را می
دهد، چیست؟ و این در سراسر جهان وجود دارد عزیزانم.
افراد زیادی هستند که می توانند در این مناطق
قدم بزنند و احساس ناخوشی یا ناراحتی میکنند و از آن مکان بیرون میروند و حال
آنها خوب میشود. سازوکارِ آن چیست؟ این یک موضوعِ باطنی و اِزوتریک ( (esotericاست. ( ازوتریک موضوعی است که فقط توسط عدهی اندکی درک میشود.) حتی
برای شما فیزیک نیست و در واقع این باطنی و اِزوتریک بودن، مربوط به شبکه ی کریستالی است که آن نبرد را به خاطر آورده است و با آکاش شما صحبت میکند.
سالها پیش ما به شما گفتیم که "سابقه آکاشیکِ" شما در چندین مکان مختلف روی این سیاره
وجود دارد. این یک سیستم پشتیبان است. و دلیلش این است که وقتی این سیاره را ترک می کنید، روح شما
بخشی کامل از خدا می شود. شما همه ی آن آکاش، آن اتفاقاتی که برای شما افتاده است را
با خود نمیبرید بلکه روی سیاره می ماند عزیزانم. شما باید آن را اینجا رویِ سیاره
بگذارید و هنگام بازگشت دوباره به زمین، آن را برداشته و ادامه دهید. هنگامی که شما میمیرید کارمایِ خود را به
"سرچشمه ی آفرینش" بر نمیگردانید، آن در سیاره زمین می ماند. اینجا ذخیره شده است و ما این را به شما گفتیم. این اطلاعات بسیار
باطنی و ازوتریک است و یکی از مکانهای ذخیره سازی کجاست؟ "غار آفرینش" در شبکه کریستالین.
میتوان گفت، و من قبلاً هم گفته ام ، این یک استعاره است كه هر كدام
از شما کریستالِ خود را دارید كه تمام چیزهایی را كه پشت سر گذاشته اید را به خاطر می
آورد و هنگام بازگشت آن را برمیدارید و ادامه می دهید.
آکاشِ شما، به طور همزمان در این غارآفرینش، این شبکه کریستالین وجود دارد و وقتی "نقاط فاز و نول" شروع به کار کنند و شروع به سوزاندنِ تمام غم و اندوهِ شما و تمامِ نقاطِ لغزشِ زندگیِ
شما کنند، و اقدام به پاکسازی آن شبکه کنند، این فقط شبکه سیاره نیست که پاک میشود،
بلکه شاملِ الگوی شما نیز میشود. و این " نقاط فاز و نول" اکنون شروع
به کار کردهاند.
این آکاش است ، این الگوی کریستالی انسان است. چه میشود
اگر شبکه ی کریستالینِ سیاره شروع به پاکسازی کند و به همین دلیل آن الگوی آکاشیکِ شما شروع به تغییر کند و شما قرار نباشد دیگر هیچ بیماریای را به
ارث ببرید؟ چه میشود اگر شروع به ارث بردنِ "شکوهمندیِ خود" کنید؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا
این نحوه ی تفکر شما را تغییر می دهد؟ آیا این احساس شما را تغییر می دهد؟ آیا این
توانایی شما را برای فکر کردن فراتر از آنچه به شما در موردِ شیمیِ بدن گفته می
شود را تغییر می دهد؟
این شماره سه است. من هنوز به شماره چهار نرسیده ام. و دلیل آن نیز
ساده بودن "شماره ی چهار" است. شماره ی چهار سریع است ، شمارهی چهار
آسان است، زیرا من سی و یک سال را صرف صحبت در مورد آن کردهام اما شما انتظار این
را نداشتید.
آکاشِ شما در حالِ
پاک شدن است حتی همین الان که صحبت می کنید زیرا "مادرانِ ستاره ای" می
دانستند که شما به آن نیاز دارید. شما
قرار است که مدت طولانی دوام بیاورید.
این پیش درآمد خود-شفادهی، شفا با کمکِ دیگران، شفا در این سیاره است
که سریعتر از هر زمان دیگری بوده است.
ویژگی چهارم "آگاهی" است. در مورد "آگاهی" چه میگویم؟ چنل
کننده هایی که با من اینجا می نشینند ، انسان هایی که با طرف دیگر پرده در
ارتباط هستند ، شورایی که "آدوراندا" به آن متصل است،
همه یک چیز را می گویند : «باور, آگاهیِ شماست. آنچه شما احساس میکنید, امکانپذیر است. این
قدرتمند است. » (آدوراندا و کنسولِ نور یک آگاهی جمعی و انرژی از آن سوی پرده هستندکه
توسط مارلین هارپر چنل میشوند و گاهی در کنار کرایون توسط "خانم
هارپر" پیام و چنلهایی ارائه میدهند.)
هر سه این مواردی که من به شما گفتم شروع به تغییر میکنند ، حتی
اکنون "شیمیِ
شما" به طور متفاوتی در می آید. شیمیِ شما آماده میشود تا بصورتِ متفاوتی واکنش نشان دهد. همه این چهار ویژگی به یک بسته و پکیج گره خوردهاند، یک پکیجِ کوانتومی که هر چهار ویژگی یک چیزِ واحد تلقی می شود. شیمی بدن شما فرابعدی است حتی اگر باورتان
نشود، اما ثابت شده است. این فرا بعدی بودن به وراثتِ شما
نگاه می کند، به الگوی
آکاشیک نگاه می کند، به آگاهی شما نگاه میکند و نتیجه آن همین نوع زندگی و
سلامتیای است که دارید.
شیمی شما به وراثت
نگاه می کند، به الگوی آکاشیک نگاه می کند، به آگاهی نگاه میکند و میگوید: «آیا ما سالم هستیم یا
نیستیم؟ آیا قرار است بیماریهایی را بگیریم یا نه؟ »
آیا متوجه هستید که من به شما چه میگویم، آگاهیِ شما
"راننده" است. این از آنجا شروع
میشود که ما آن را شماره چهار مینامیم زیرا کمترین انتظار برای تغییر آن است و
دوباره می گوییم: «هر آنچه که انتظار دارید، آنرا خلق می کنید. آنچه شما فکر میکنید
هستید، شما همان هستید.»
آگاهی چیزی است که ما سالها و سالهاست به شما میگوییم که در این سیاره
در حال تغییر است. اگر الگویی دارید که در بایگانی آکاشیک، در حالِ بازنویسی آن باشید، اگر وراثتِ شما با
ریترو-کژوالیتی قابل پاکسازی باشد،
اگر شیمی شما برای هر چهار مورد آماده باشد. عزیزان این شفا است!
آیا این را میفهمید؟ شما در حال آماده شدن برای چیزهایی هستید که انتظار ندارید! شما ابزاری دارید که تا به اکنون هیچکس در
مورد آنها به شما چیزی نگفته است و شما در حال آماده شدن برای کمک به درمانگران
این سیاره هستید، جایی که هرگز فکر نمیکردید میتوانید این نوع شفا را داشته
باشید یا خودتان بتوانید خود را شفا دهید.
همه چیز امکان پذیر است، به ویژه وقتی که صحبت از سلامتیِ شما، و شفا،
بیماری، طول عمر، نگرش عمومی کلی، درد و رنج و... است، همه این چیزها، ویژگیهای
سن، همه این موارد کاملاً و کاملاً قابل بازنویسی و ساختاربندی مجدد هستند، بدون
توجه به آنچه (مشکلات و بیماری ها) که دارید.
چقدر شما این مسئله را قبول خواهید کرد؟ معما این است! شما برای
دستیابی به همه اینها فعال هستید اما معما این است که چقدر قبول خواهید کرد. در
چنلِ بعدی من به همکارم خواهم گفت منتظر چه باشد و برنامه هایش (برنامه های کاری و
سفرهای لی کارول) را بازنویسی کند.
و اینچنین است...
نظرات
ارسال یک نظر