تعلیم دادن آکاش
مارس 2018
سلام عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی...
امروز
روز آخر این سمینار دو روزه است. برای بعضی از شما، این زمانی است که متوجه می
شوید دیگر یکدیگر را نخواهید دید، چرا که شاید این زمان، تنها زمانی باشد که این
گروه دور هم جمع می شود. بیشتر مواقع سوال این است: «خوب، پیام پایانی چیست؟» این پیام را بهتر از آنچه که آدیروندا (Adironnda) و جشوا (Jeshua) گفتند، نمی توان
گفت: «شما در حال (اکنون) هستید، اما همیشه اجازه میدهید
که گذشته آینده را پیشبینی کند». بنابراین، اگرچه شما در حال زندگی می کنید، بسیاری از شما هنوز در گذشته هستید. شما به روش های بسیار زیادی
آن انرژی های گذشته را می کشید و وارد زندگی اکنون خود می کنید. عزیزانم ، این یک
عادت است. (در آن تور چند روزه کرایون همراه با آدیروندا و جشوا چنل مشترک داشتند)
پیام هایی
که در روز آخر یک سری از جلسات می دهیم، اغلب شخصی تر از دیگر پیام ها هستند. گاهی اوقات ما فقط می نشینیم
و مدتی را در این انرژی به سر می بریم. اینکه در « اکنون» چه چیزی برای شما است. البته، من می خواهم شما فراتر از آن بروید.
می خواهم یکی دو تا تمرین کنید. ما داریم در این انرژی جدید با آگاهی جدید سر و کله
میزنیم. دیروز در سوال ششم (درچنل قبلی) به شما گفتیم که چیزی که واقعاً انتظارش
را ندارید و واقعاً باورش ندارید این است که شما چقدر قدرتمند هستید. آگاهی چیزی
است که بر همه چیز غلبه دارد. آگاهی می تواند فراتر از هر تمرین فیزیکی که تا به
حال آنها را یاد گرفته اید، به شما کمک کند. و یکی از چیزهایی
که شما انتظارش را ندارید این است که آگاهی واقعا می تواند گذشته را تغییر دهد.
ای روح
های کهن عزیز، می خواهم برای لحظه ای فکر کنید، به اینکه چه چیزی ممکن است در بایگانی
آکاش شما باشد. راستش من میدانم چه چیزی در بایگانی آکاش
شما است، و آن حیرت آور است. آیا می دانید که در این گروهِ بیشتر از ۱۰۰ نفری، که بیش از هزاران بار زندگی کرده اند، در کل، نمایندگان چند زندگی در این اتاق هستند؟ به این فکر کنید. این زندگی ها به اندازه یک استادیوم کامل هستند.
علاوه بر آن، همه شما چیزی مشترک دارید: تمام شما در انرژی قدیم زمین زندگی کرده
اید.
بله شما
تجربیات منحصر به فردی برای ارائه کردن دارید، و بسیاری از آن تجربیات به نحو فوق العاده ای دراماتیک هستند.
آنها در آنجا نقش بسته اند و شما این را می دانید. عزیزانم ما این را قبلا گفته ایم: بخشی از انسانی واجد حق انتخاب آزاد بودن، سر و کله زدن با آکاش است. ما این را نیز به شما گفتیم که انرژی آکاشیک گذشته، شروع به تغییر
کرده است. حالا، صرفا به خاطر اینکه اکنون و حال، در حال حرکت به یک انرژی دیگر است،
گذشته چگونه میتواند تغییر کند؟ جوابش این است: به این دلیل که آکاش متعلق به یک انرژی قدیمی هست و از گذشته
به سمت تو می آید. بنابراین اگر تو حال را تغییر دهی، آنچه که آکاش به سمت تو میآورد را تغییر میدهی. در یک انرژی
جدیدتر، تجربیات زندگی پس از زندگی پس از زندگی پس از زندگی، به همان صورتی که در گذشته به جلو می آمدند، به جلو نمی
آیند. برای یک لحظه به تجربیاتی که ممکن است پشت سر گذاشته باشید فکر کنید. به آن شکوه و عظمتی فکر کنید که با آن تجربیات عظیمی که از آن چه تو گذشته مینامی و در درون تو وجود دارد، هستی.
می خواهم
تمرینی انجام دهیم. افرادی هستند که میگویند: « نمی خواهم یک یا چند نسل صبر کنم
تا بعضی از این چیزهایی که میگویی در آگاهی من شروع به تکامل کنند. نمیخواهم تا زندگی بعدی خودم صبر کنم، نمیخواهم تا بدن بعدی خودم صبر کنم تا آن خرد گذشته در درون
من جریان یابد. نمی خواهم صبر کنم». اگر تو یکی از این افراد هستی، خیلی جلوتر از جریان کلی هستی. تو نیازی نداری صبر کنی. اصلا
هیچ نیازی به صبر کردن نداری. فقط باید باور کنی و درک کنی که میتوانی همین حالا
آن کار را انجام دهی. بنابراین من از شما این سوال را
می پرسم: « می توانی این را انجام دهی؟». سوال: « آیا انسان می تواند انرژی ای که از هزاران زندگی به
یاد میآورد را بازنویسی کند؟». و جواب این است: « بله، اوه بله
که می تواند. بیشتر از هر زمان دیگری».
اوه،
عزیزانم، در زمان های گذشته شما نزد گورویی میرفتید که می توانست این کار و بسیاری کارهای دیگر
را انجام دهد. آنها بر فیزیک و بر چیزهای خاص کنترل داشتند. حالا هر کدام از شما دارید یاد میگیرید که استادی و تغییر آکاش،
بخشی از آن است. آیا باور دارید که می توانید آنچه
که در آکاش شما پنهان شده را بگیرید، آنچه که شما را به روش های بسیار
زیادی پایین می کشید چون انرژی قدیم اجازه آن را می داد را بگیرید و آن را تغییر دهید؟ آن شامل انرژی راه هایی است که شما مردید، فرزندانی که از دست دادید، جنگ هایی که در آن ها مردید، دیگرانی که شما آنها را کشتید، و آنهایی که شما را کشتند. شما در تمام این اتفاقات سخت و بسیار بیشتر از اینها بوده اید. زندگی هایی چنان سخت داشتید که در سرتاسر آن حتی یک بار نیز
لذت را تجربه نکردید. زندگی هایی داشتید کوتاه و ترسناک و وحشتناک. تمام شما. بسیاری از شما در تمدن هایی زندگی کرده اید که تاریخ شما حتی
وجود آنها را نمی داند. این آکاش شما است. آنها شامل تمدن
هایی هستند که منقرض شدند. آن در آکاش شما است.
میپرسید:
« چیزهای خوب چی کرایون؟». خوب، آنها هم در آنجا هستند عزیزانم.
تجربیاتی از جشن و لذت و زیبایی و عشق هم داشته ای. و همین نیز موضوع این پیام است.
در این زمان های جدید شما میتوانید آن چه انرژی آکاش شما به شما می دهد را تغییر
دهید. اسم این: « تغییر دادن گذشته» است.
تمرینی
را انجام دهید که آنچه شما به یاد می آورید راه زیر و رو می کند، آن انرژی هایی که شما اجازه می دهید امروزه شما را لمس کنند را
تغییر میدهد. اوه، شمایی که در حال استاد شدن هستید، چرا به بایگانی آکاش که متعلق به شما است دستور ندهید که آکاش جدیدی شود که مثبت است, به شما خردی را بدهد که شما در
هزاران زندگی جمع کردهاید و نه سختی را؟ بسیاری از کسانی که این را می شنوند سر خود را تکان داده و میگویند
که میدانم در مورد چه چیزی میخواهی حرف بزنی.
هفته
گذشته در مورد آن «وزوز» حرف زدیم. این وضعیت همان باقی مانده ای است که شما همیشه
دارید، چون آن زندگی های گذشته به روشی همیشه
در آنجا هستند. حتی به هنگام سکوت، حتی در آرامترین لحظاتی که دارید، رها شدن از آن وزوز سخت است. آن وزوز به شما میگوید: « شما ارزش
اینجا بودن را ندارید. فردا روز سختی خواهد بود دقیقا مثل تمام روزهایی که تا حالا
بوده اند». حتی اگر تاکنون یک زندگی زیبا داشته اید
نیز آن وزوز هنوز آنجاست. چون آن وزوز یک بایگانی آکاشیک
قدیمی است که چیزهای منفی را به یاد می آورد. تقریباً فقط چیزهای منفی را.
چرا
اینگونه است؟ چون آن بازتابی از انرژی ای است که انسانیت
با قرن ها آگاهی پایین و جنگ و جنگ ساخته است. اما حالا در این انرژی جدید با تاریکی کم تر، و وعده نور بیشتر، آکاش به دستورالعمل ها برای تغییر
پاسخ میدهد.
حالا اگر
جدی هستید، بیایید این کار را با همدیگر انجام
دهیم. می خواهم شریکم نیز در این باشد. او اکنون کنار ایستاده ولی هنوز آن جا
است. او می داند چه اتفاقی در حال افتادن است. همزمان نیز همین اطلاعاتی که من به
شما میدهم را خودش دریافت می کند، اما می تواند اطلاعاتی متفاوت از
آنچه به شما داده می شود را نیز دریافت کند. این بخشی از بیداری فرا بعدی است، بنابراین می خواهم به او اطلاعاتی بدهم که متفاوت از اطلاعاتی
است که به شما میدهم، چون او هم نیاز دارد که این کار
را انجام دهد. او هم باید چیزهایی که هنوز در آن آکاش سرگردان هستند را تغییر دهد، درست همانطور که شما انجام می دهید.
باز هم، اگر واقعاً جدی هستید، می خواهم خود را برای تمرینی آماده کنید که میتواند
بقیه زندگی شما را تغییر دهد. می خواهم این را حفظ کنید چون ممکن است بخواهید آن را دوباره انجام دهید- البته نه برای اینکه این اولین بار کار نکرد، بلکه برای
اینکه انسان در زمانِ خطی است و شما خودتان را جوری تمرین داده اید که فکر می کنید
اگر چیزی را دو بار یا سه بار انجام دهید نتیجه بهتری می دهد. و ما نمی خواهیم
برخلاف آنچه که شما به خودتان تمرین داده اید عمل کنیم. اما عزیزانم، اگر شما این
را واقعاً انجام دهید، و این را صددرصد درک کنید، تفاوت
را در روزها و هفته های پیش رو حس خواهید کرد.
«کرایون،
چرا باید این کار را انجام دهم؟ من واقعا مطمئن نیستم، مطمئن نیستم که آکاش من، من
را اذیت میکند». پس حتما شما در حال جوان شدن هستید،
درست است؟ و حتما کاملا سالم هستید؟ اصلا هیچ
مشکلی ندارید؟ و ممکن است شما بگویید: « خب اینها چه
ربطی به آکاش من دارند؟». جوابش این است: «همه چیز کاملا به
آکاش تو ربط دارد. شما آنقدر زیاد اتفاقاتی که پشت
سر گذاشته اید را به ارث برده اید که درک نمی کنید که آن، تقریباً تمام آنچه که
شما هستید را شکل می دهد. آکاش شما است که نحوه و روش تفکر شما، شخصیت شما، روشی
که بدن شما هجوم یک بیماری را می پذیرد، و نگاه شما به خودتان و حتی معنویت شما را
شکل می دهد. همه اینها صفاتی به ارث برده شده از آکاش شما هستند. بله البته که پدر
و مادر شما بعضی از آنها را به شما داده اند. اما عزیزانم، میدانم که بخوبی آگاهید
که ممکن است دو فرزند از یک پدر و مادر باشند ولی کاملا متفاوت، جوری که به نظر می
رسد هر کدام آنها از یک سیاره دیگر آمده اند. یکی از آنها همیشه مریض است و یکی همیشه سالم. یکی از آنها اعتماد
به نفس قوی دارد و یکی کم رو است. شما میدانید که وجود، چیزی خیلی فراتر از شیمی
توارث بیولوژیکی است. این همان چیزی است که شما اکنون دارید به آن نگاه می کنید.
آنچه که آنچه شما هستید را میسازد، آکاش است.
حالا قبل
از اینکه شروع کنیم، این را درک کنید که شما فقط در حال رها کردن و انداختن
چیزهایی که شما را در خواب های شما آشفته میکند نیستید. بلکه شما می خواهید،
البته اگر بخواهید، زاویه خود را تغییر دهید، این که بدن شما امروز زمین را چگونه
میبیند را.
می خواهم
همین حالا تا آنجا که میخواهید وارد عمق این شوید، چون اکنون بیشتر از هر زمان دیگری آماده خطاب قرار دادن
بایگانی آکاشیک خود هستید. اینگونه است:
آکاش
زیبای عزیزم، که با بیان های بسیار زیادی
معرفی خودم و روح من هستی، در این انرژی نوین، فرمانده من هستم.
آکاش
عزیزم که جوهره ی ذات من هستی، و معرف بیان هزاران زندگی بر این سیاره هستی، به
انرژی امروز نگاه کن، چون من مسئول هستم. آکاش عزیز، تو زیبایی چون من هستی، و
معرف همان یک روحی هستی که من برای هزاران زندگی بر روی این زمین بوده ام، این را
بدان: تغییری انجام شده و من میخواهم آن را دیکته کنم چون من هستم که مسئولم.
خلاصه
کلام این است، من هستم که مسئول زندگی خودم هستم، و حالا برای اولین بار می خواهم که تو گوش کنی. فرمان می دهم آنچه به یادم می آید نیک خواهانه و خیراندیشانه
باشد. فرمان می دهم که آکاش شروع به تغییر آن چیزی کند که زندگی پس از زندگی به یادم
میآمد. اینجا من بر سختی محدودیت می گذارم. آن
دیگر اجازه ندارد که بر نور زندگی من هجوم آورد. من بر تمام آن چیزهای منفی محدودیت میگذارم، بر تمام آن ترس خشم و خیانت و ترس. من بر تمام چیزهای
نامناسب محدودیت میگذارم. اوه شاید این چیزها هنوز آنجا باشند، اما
حالا به تاریکی میروند و آنجا می مانند. من به منفی بودنی که در آکاش من است فرمان میدهم: برو صندلی عقب بشین، امروز من هستم که رانندگی می کنم. دیگر هیچ دلیلی وجود ندارد
که آن خودش را نشان دهد، چون، میبینی، من مسئول تمام آن هستم. من هستم که دارم حرف میزنم.
می دانید
دارید چه کاری انجام می دهید؟ همیشه این حس هست و بوده که شما مسئول زندگی خود نیستید. شما در مورد بایگانی آکاشیک
خود صحبت میکنید، ولی فقط آنجا نشسته و به عنوان یک بایگانی و کتابخانه عمل میکند،
درست است؟ به نظر میرسید که شما هیچ کنترلی بر هیچی ندارید. و ناگهان من به شما
میگویم که شما بر همه چیز کنترل دارید، بر همه چیز. بیایید تمامش کنیم.
آکاش من، زیبا و نیکخواه، تو من هستی و من تو هستم. اجازه میدهیم همان زیبایی و لذت و خردی که در هزاران زندگی من به من
پیوسته اند، بلوغ روح من، با چنان راه هایی با
نیکخواهی خودش را معرفی کند که من متعجب شوم. در چیزهای خوب،
در چیزهای نیک خواهانه، در انتظارات مثبت، بگذار بایگانی آکاش من بهترین چیزی باشد
که هرگز برای من اتفاق افتاده است، و بگذار زندگی من بازتابی از این تصمیم امروز باشد.
گفتم. من هستم که مسئولم.
هنوز
تمام نکرده ایم، چون داریم در «حالا (اکنون)» کار میکنیم ، یادتان می آید؟ چیزهای بیشتری هستند چون اکنون هم چیزهایی هم هستند که دارند
شما را آشفته می کنند و خیلی فعلی هستند و هنوز در آکاش شما نرفته اند. میدانید میخواهم
به کجا برسم؟ دوست دارید کار را تمام کنیم؟
ای وجودِ
سلولی که من هستم، من مسئولم. هر آنچه که از ابتدای تولدم تا این لحظه در این
زندگی برای من اتفاق افتاده اند، توجه کنند. حافظه ای که در مغز من است، آن سیناپس
هایی که آنها را نگاه داشته اند، توجه کنند. آن چیزهایی که پایین تر از شکوه و عظمت
من به عنوان خلقتی از خدا در این سیاره هستند، متوقف شده و از بین بروند. شما دیگر اجازه ندارید که همان نوار قدیمی را پخش کنید. نواری
که اکنون پخش می شود این چنین است: آن خیانتی که تجربه کرده ام، آن اندوه و غصه، آن احساسات بد،
آن عصبانیت و خشم، آن ذات انسانی کم انرژی من، خود همان وزوز، رها شده اند و از بین رفته اند. من هستم که مسئول حافظه خودم هستم، و تک تک سلول های من مطابق با خود برتر
من منعکس می شوند. من به نحوی بخشی از این هستم که هرگز نمی دانستم. من مسئول همه ی
چیز هایی هستم که من هستم. من این فرمان را می دهم، و بنابراین اینجا را در حالی ترک می کنم که آن چیزهای منفی که
از گذشته خود از ابتدای تولد در این سیاره حمل می کرده ام را، دیگر ندارم.
هنوز
تمام نکرده ام. آیا باور دارید که می توانید از طریق اراده خود، آگاهی خودتان را
تغییر دهید؟ دیروز به شما گفتم که شما این ابزاری
که دارید را باور نخواهید کرد. می خواهم به شما نشان بدهم چگونه کار میکند. هنوز تمام نکردم. حتی چیزهای بیشتری نیز هستند. دارم فکر میکنم
که چقدر از آن را بر شما آشکار کنم که شما قادر به انجام آن باشید. آیا می توانید آنچه
که شما هستید را تغییر دهید؟ آیا می توانید آنچه که باور
دارید ذات شخصی خودتان است را بگیرید و شروع به کار بر روی آن کنید؟ آیا می توانید
بر روی این جدول کار کنید تا چیزها را به نحوی تغییر دهید که آنچه شما میخواهید
باشند نه آن که نمی خواهید؟ آیا می توانید مسن شدن خودتان را تغییر دهید؟ البته.
ساختار
سلولی عزیز، من مسئولم. این رئیس است که
صحبت می کند. خوب گوش کن: به تو فرمان می دهم
که زیبایی و نیک خواهی و خدای درونِ تک تک سلول های بدن من را ببینی. به تو
فرمان می دهم که در مقابل بیماری مقاومت کنی. می دانی، بیماری نمی تواند خودش را به نور بچسباند، و من بیشتر از هر زمان دیگری نور دارم. فرمان می دهم آنچه در من بود، هرآنچه نامناسب در من بود، برود و تغییر کند. اجازه میدهم که شیمی
بدن من خودش را در روزهای آینده نشان دهد و من بدانم که این واقعی است. من فرمانده چیزهایی هستم که هرگز به من
گفته نشده بود که من فرمانده آنها هستم. تمام شد و رفت.
آن
تمرین، همین بود. اوه، چیزهای بیشتری هم هستند، اما برای اکنون همین ها بس است، چون ما به سمت آن چیز های کاملا غیر قابل باوری خواهیم رفت که تو می توانی انجام دهی. عزیزانم، اکنون، مدتی طولانی در این سیاره بمانید،
و در این اوقات به جای ترسان بودن، لذت داشته باشید. بگذارید دگمه هایی که شما را
در عصبانیت و اندوه و ترس میبردند خاموش شوند.
حالا ما
به آن به این فضای خالی رسیدیم، یک فضای خالی زیبا. این فضایی است که با پاک سازی عمده
ایجاد شده. اکنون تمام این چیزها و بیشتر از اینها نیز برای همه ممکن هستند،
هرچقدر هم که منحصر به فرد باشی، یا اینکه هر چقدر زندگی داشته باشید.
این تغییر جهتِ کامل آکاشیک، هنوز حتی اسم هم ندارد. روندی است که هنوز در کامل ترین
حالت خودش توسعه پیدا نکرده است. تصور کن آگاهی تو چقدر کامل می بود
اگر چیزهای خاصِ ذهن تو را می گرفت، حافظه های زندگی تو را، و آنها را تبدیل به نور و لذت و نیکخواهی میکرد.
پیام
همین بود. بزرگ و شکوهمند است، نیست؟ همچنان که زمان به جلو میرود، چیزهای بیشتری آشکار خواهند شد،
و کسانی خواهند بود که به این ها گوش کرده و روی خود را برگردانده و می گویند:
«این ها برای من نیستند، امروز نه».
عزیزانم،
به شما به اندازه هر کس دیگری در این سیاره عشق وجود دارد. حق انتخاب آزاد از طریق عشق، همیشه در اختیار تکتک انسانها بوده است. اصلا هیچ قضاوتی وجود ندارد. از شما می خواهم این مکان را
بدون داشتن حس گناه و بدون ترس، ترک کنید. شاید در چند روز بعد حس کنید که « چیزی کمی تغییر کرده است». شاید آن، باری است که از دوش شما برداشته شده. آن، یک بار خاص است. شاید بگویید: «نمی توانم توضیح دهم، فقط می
دانم که بیشتر از هر زمان دیگری حس آزاد بودن می کنم». شاید دیگران به شما بگویند که شما متفاوت از گذشته تان عمل کرده
و فکر میکنید. حقیقت این است که شما به گروهی شکوهمند از روح های کهن پیوسته اید که
در حال یادگیری افزایش تغییر برای انسانیت هستند. فقط چون شما خودتان را تغییر داده اید، آن افراد اطراف شما نیز بلافاصله سود می برند، چون آنها نیز شما را به عنوان یک نوردهنده می بینند. شاید زیبایی را در روح شما ببینند، در جایی که قبلا نمیدیدند.
این
حقیقت است. این روشی است که چیزهایی مانند این عمل
خواهند کرد. و من هم اکنون اطلاعات پیشرفته ای برای
روح های کهن را به شما دادم. منظور از کهن، سالهای زندگی شما نیست، چراکه گاهی آن جوانترین، خردمندترین است. در بسیاری اوقات، آن جوان ترین همراه با آن مسن ترین به این
جلسات میآید، چرا که درک میکند وقتی صحبت از آکاش است، تفاوت نسلی وجود ندارد.
این مکان
را متفاوت ترک کن. و به این چیزهایی که امروز انجام داده ای فکر کن.
و این چنین است...
نظرات
ارسال یک نظر