پیشمدیتیشن۱۰۵
2022.11.02
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
آغازِ ماه است، مجموعهای از چنلها و
موضوعات را مثل همیشه ارائه میدهیم. موضوع خاص این ماه، چهار درس دربارۀ «تغییر
الگو» خواهد بود.
اجازه دهید این چنل را با پیامی شروع
کنم که قبلاً همه شما ]آن را[ شنیدهاید. در حال حاضر چیزی در این سیاره
درحال وقوع است، که ما آن را شیفت و تغییر مینامیم.
چیزی که توسط باستانیان پیشگویی شده بود و چیزی که حتی در اخبار خود میتوانید آن
را ببینید. برخی از این تغییرات، برخلاف انتظار هستند؛ شما تصور میکنید برخی از
آن چیزهایی که تغییر میکنند و شما درکی از آنها ندارید، چیزهایی منفی هستند و
تغییری منفی در جهان ایجاد میکنند، ولی در واقع شما دچارسوءتفاهم هستید!
«کرایون، چگونه میتوانی چنین حرفی
بزنی؟ جنگ همچنان ادامه دارد. آیا این یک گام به عقب نیست؟»
در واقع، به نظر میرسد که چنین باشد؛
اما اگر پیامها و پیشبینیهایی که من در طول این مدت و حتی اخیراً، تا این لحظه
ارائه دادهام را به خاطر بیاورید، [متوجه میشوید که] من گفتم: «وقتی
"نور" به این سیاره بتابد، چیزهایی که شبیه هم هستند را چنان گسترش میدهد
که باعث میشود افرادی که در تاریکی سرمایهگذاری
کردهاند [و از تاریکی نفع میبرند]، اعتراضاتی داشته باشند و سعی کنند
که آن را به عقب، به دنیای پدربزرگهای شما برگردانند. آیا آن را دیدهاید؟
پاسخ بله است.»
اینگونه است که بسیاری از چیزهای
نامناسب، دیده خواهند شد؛ چیزهایی که شاید همیشه وجود داشتهاند، حالا تازه خود را
نشان خواهند داد و واکنش نشان میدهند، زیرا نور، کمی بیش از اندازه وجود دارد؛
شاید حالا کمی زیادی صلح و آرامش وجود دارد؛ شاید دنیای در حال تغییر، کمی بیش از
اندازه برای سازمانها، کشورها، سیستمهایی که روی تاریکی یا عدم یکپارچگی حساب میکردند
راحت نیست و ناگهان آنها واکنش نشان میدهند. این چیزی است که در حال رخ دادن است.
بنابراین، الگوهای تغییر وجود دارند،
حتی در معنویت و متافیزیکی که ما دربارهاش حرف میزنیم و [این الگوهای تغییر] آن
چیزهایی که ما گفتهایم شما قادر به انجامش هستید را تقویت میکند.
حتی قبل از اینکه اثبات شود آگاهی یک
انرژی است، سالیانِ سال بود که این ایده وجود داشت که انسانها میتوانند یک انسجام
فکری ایجاد کنند و به صورت غیرخطی و تقریباً فرابعدی این کار را طوری
انجام دهند که بر گروههای دیگر تأثیر بگذارد. و در این میان، بارها گروههایی
گردِ هم آمدهاند تا برای صلح دعا کنند و از گروههای دیگر در سراسر سیاره خواستهاند
که همزمان همین کار را انجام دهند؛ ایدۀ پشتِ این کار این است که بین گروهها،
صرفِ نظر از اینکه چقدر از هم دور هستند، انسجام وجود دارد؛
نتایج آن، شگفتانگیز بوده است. شما تازه در ده سال اخیر توانستهاید نتایج آن را
اندازهگیری کنید و براستی که این نتایج شگفتانگیز بودهاند؛ این روش، بطور موثری
عمل کرده است.
اما پیشفرض این کار اگر چه خوب است،
اما هنوز پیشفرضی خطی است. گروهی از مردم که گردِ هم میآیند میتوانند انرژی
نوری خاصی ایجاد کنند، که میتوان آن را به گروههای دیگر در سراسر سیاره ارسال
کرد و توسط آنان این انرژی احساس میشود و آنها نیز در هماهنگی و انسجام، انرژی
نوری دیگری ایجاد خواهند کرد. ایده پشتِ این کار آن است که تمام اینها با هم، به
کسانی که شاید در این گروهها نیستند سرایت کند و به ایجاد انسجام و هماهنگی در
تصمیمگیرندگان[1]، در کسانی که
میخواهند رأی دهند و افرادی که شاید فقط بخشی از سیاره هستند، کمک کند.
و ]این انرژی نوری[ به درون آنها سرازیر میشود و در نتیجه، انسجامی
ایجاد میکند که در نهایت صلح بر روی سیاره برقرار میشود. شفا نیز
به همین صورت خواهد بود.
این کار، به مدت بسیار طولانی انجام
شده است و تازه در حدود بیست سال اخیر به عنوان روشی بسیار مؤثر، عمیق و
غیرمنتظره، دیده شد و این موضوع همینطور باقی ماند. اما من میتوانم چیزی [مهم]
به شما بگویم: نه فقط تغییری در الگوی نحوۀ انجام آن، بلکه مهمتر از آن، تغییری
در نتایجِ موردِ انتظار آن در دسترس است که از همان اصولِ اولیه استفاده میکند.
همان اصول و الگوهای قبلی که به صورت خطی انجام میدادید، که با تزریق ایدهای
جدید به آن، میتواند ]نتیجه[ را ده برابر بهبود بخشد.
برایتان یک مثال میزنم. بیایید فرض
کنیم در روش قدیمی انجام این کار[2]، تنها روشی که
تاکنون خوب بوده است، این است که هر یک از شما یک عصای نور با
خود داشته باشید و این عصای نور را در دست بگیرید و انسجامی که شما با گروه خود
ایجاد می کنید به همۀ افراد اجازه میدهد که این عصای نور را داشته باشند. اکنون
همه در هماهنگی و انسجام نور هستند و همۀ آنها این عصا را دارند. این زیباست.
بسیار قدرتمند است. میتوانید آن را «عصای صلح» بنامید. میتوانید آن را «عصای
بیداری» بنامید. و زمانی که آنها در این حالت مدیتیشن میکنند، افراد دیگری در
سیاره در گروههای دیگر، این را میبینند و آنها نیز این عصا را دریافت میکنند. و
همۀ آنها ناگهان قادر به داشتن عصای نور خود میشوند.
این، الگویی قدیمی است و هیچ اشکالی
در آن وجود ندارد. این زیبا است. ایدۀ پشتِ آن، این است که اگر تعداد کافی از
افراد این عصای صلح، نور و بیداری را داشته باشند، به سایر افراد نیز منتقل میشود.
اما چیز دیگری نیز اتفاق میافتد که بسیار بسیار خطی است. اگر میخواهید فیزیک را
وارد آن کنید، میتوانید آن را قانون بازدۀ نزولی[3] یا قانون
مربع معکوس[4] یا هر
چیزی که میخواهید بنامید. و بدین معناست که: هنگامی که انسجام و مدیتیشن را متوقف
میکنید، عصاها از بین میروند. آنچه شما به آن امید دارید، این است که تعداد کافی
از افراد عصای خود را دریافت کرده باشند، تا به صلح بر روی زمین و شفایی که به
دنبال آن هستید کمک کنند و به همین دلیل شما دوباره این کار را انجام میدهید و
دوباره این کار را انجام میدهید. هیچ اشکالی در آن وجود ندارد.
اما اگر میتوانستید آن تجربه را با
الگوی دیگری بهبود بخشید، چطور؟ یک تغییر کامل و درحالیکه ]فرایند[ همان
است. کمی غیرخطی است. من اکنون آن را به شما ارائه میدهم.
شخصی که عصا را در دست دارد میگوید: «بگذار
این عصا خودِ من باشم.» و در درون شما، شما به خودِ عصا تبدیل میشوید[5]. اکنون اینجا
چیزی متفاوت داریم. به جای اینکه شما عصایی را در دست بگیرید، عصایی
که یک ابزار است و میتوانید از آن، اینجا و آنجا استفاده کنید تا
دیگران آن را داشته باشند و آن را ببینند، و سرانجام هم زمانی فرا میرسد که این
ابزار را زمین بگذارید، به جای آن، اگر آن [ابزار] را در درون خود قرار دهید - آیا
گوش میدهید؟ - آنگاه آن [ابزار] برای همیشه وجود خواهد
داشت. وارد دیانای شما، ساختار سلولی شما، آگاهی شما میشود
و شما به «نور» تبدیل میشوید.
و شما این را با دیگران در آن گروه به
اشتراک میگذارید، بنابراین هر یک از آنها، فرصت دارند که عصا را حمل کنند یا به
عصا تبدیل شوند. تا نور به آنها تزریق شود تا آگاهی آنها، آن را انتشار دهد و در
آنجا بماند. دیگر نمیتوانید عصا را کنار بگذارید زیرا اکنون در آنجا باقی میماند.
تا آخرین نفس آنها، در آنجا میماند. نور در درون آنها ایجاد شده است و شما در یک
گروه هماهنگ هستید، گروهی که ترکیبی است از افرادی که خود به نور تبدیل شدهاند و
افرادی که هنوز عصا را در دست دارند؛ [در واقع] برخی که عصا را هنوز در دست دارند
در حال بررسی نحوۀ کار عصا و تمرین با آن هستند. و گروه دیگری هم در سراسر سیاره
در همین وضعیت قرار دارند و آن را مشاهده میکنند.
«به عصا تبدیل شو!»، مدیتیشن است؛
«نور را به درون خود بیاور!» مدیتیشن است؛ موضوع فقط نگهداشتن نور نیست. وقتی
شما گروه دیگری را از سراسر سیاره دارید و آنها خودشان به نور تبدیل میشوند و
برخی از آنها آن نور را به درون خود میآورند و برخی دیگر عصا را در دست میگیرند،
وقتی مدیتیشن به پایان میرسد – به این گوش کنید – زمانی که مدیتیشن به
پایان میرسد و تمرین یا آزمایش پایان یافته است، چه چیزی برای شما باقی میماند؟
شما با افراد زیادی که اکنون به نور تبدیل شدهاند، مواجه میشوید.
عصا کنار گذاشته نمیشود. قانون مربع
معکوس که میگوید چیزی که کنار گذاشته میشود، کمتر میشود، در اینجا اعمال نمیشود.
نه! دیگر این اتفاق نمیافتد. برعکس، ]نور[ باقی میماند، برخلاف همۀ
قوانین خطی، نور باقی میماند و سپس در دیگران تاثیر میگذارد. و
آنها نور را میبینند، به نور تبدیل میشوند و نور باقی میماند. و به
آرامی در طول زمان، همان طور که شما این کار را دوباره و دوباره انجام میدهید،
دیگر قانون بازده نزولی اتفاق نمیافتد. ناگهان به خودی خود، شروع به رشد میکند.
و مردم نور را میبینند و میخواهند آن نور باشند. آنها زیباییِ آن را میبینند و
میگویند: «من آن زیبایی را در درون خودم میخواهم. من آن صلح را در درون
خودم میخواهم.»
آیا میبینید که این چگونه میتواند
به روشی غیرخطی در سراسر سیاره گسترش یابد؟[6] این نور
به جای کاهش، افزایش مییابد. این یک پارادایم و الگوی جدید است
که شما گروههایی ایجاد میکنید که درباره صلح فکر میکنند یا در مورد شفا و درمان
فکر میکنند یا سعی میکنند این یا آن را شفا دهند. ناگهان شما چیزی دارید که میگوید
«این رشد می کند»، دیگر متوقف نمیشود و مجبور نیستید آن را دوباره انجام دهید و
امیدوار باشید که باقی بماند و ماندگار باشد. خود به خود رشد میکند. و افراد
بیشتر و بیشتری هستند که میگویند: «آه! بله، حالا فهمیدم. این عصایی که
دارم، آن عصایی که گرفتم، به گروههای دیگر منتقل خواهم کرد، اما ناگهان این عصا
به خودم تبدیل میشود. و از اکنون تا آخر عمرم، من نوری هستم که روی این سیاره راه
میروم.»
امیدوارم کمکم این را درک کنید که
برای مبارزه با تاریکی ابزارهای جدیدی مورد نیاز است، تاریکیای که در حال حاضر میخواهد
جلو بیاید و هر چیزی که جدید است یا هر نوری که شروع به تابیدن کرده است را شکست
دهد، تاریکیای که خواهان شکست هر شخص بیداری است که بگوید: «من زمینی
متفاوت میخواهم. من زمینی با شفقت و با صداقت میخواهم. میخواهم زمین اهمیت
داشته باشد. من میخواهم طبیعت مهم باشد. من الگوی متفاوتی از زندگی میخواهم که
در آن نور تفاوت ایجاد کند و بتوانم آن را در همه جا ببینم.»
این پیام امروز است. عزیزانم، این
قابل انجام است. امتحانش کنید. خواهید دید.
من کرایون هستم عاشق انسانها.
و اینچنین است...
[1] رهبران
جهان.مترجم
[2] فرستادن
نور
[3] Law of Diminishing Returns : یک اصل اقتصادی است که بیان میکند
اگر یک عامل تولید ثابت باشد، افزایش یک عامل تولید دیگر در ابتدا به افزایش تولید
منجر میشود، اما پس از رسیدن به یک نقطه خاص، هر واحد اضافی از عامل تولید افزوده
شده، به افزایش تولید کمتری منجر میشود. بر اساس این قانون، زمانی که یک عامل
ورودی (مانند نیروی کار، سرمایه یا منابع دیگر) در یک فرایند تولید یا عملیاتی
افزایش مییابد، به مرور زمان بهرهوری نسبی از این عامل کاهش مییابد.
[4] Law of the Inverse Square: یک قانون فیزیکی است که بیان میکند شدت یک میدان فیزیکی (مانند نور، صدا، یا گرانش) با مربع فاصله از منبع
میدان کاهش مییابد .این بدان معناست که اگر فاصله از منبع میدان دو برابر شود، شدت میدان به یک
چهارم کاهش مییابد. اگر فاصله سه برابر شود، شدت میدان
به یک نهم کاهش مییابد، و الی آخر.
[5] خودتان
به تجسم نور و صلح تبدیل میشوید.مترجم
[6] زمانی که
مدیتیشن و تجربه نوری را انجام میدهید و آن را در خود تجربه میکنید، اثر آن به
صورت غیرخطی و ناگهانی در سراسر سیاره گسترش مییابد. این تجربه و نوری که در شما
پدید میآید، به تدریج به دیگران منتقل میشود و آنها نیز آن را در خود تجربه میکنند
و به نور تبدیل میشوند. این فرآیند گسترش نور به تدریج و به صورت خودکار ادامه
پیدا میکند.مترجم
نظرات
ارسال یک نظر