مدیتیشن۱۰۴

 2022.10.26

درود عزیزان. کرایون هستم.

کمی نزدیک‌تر بیایید.

در این سیاره اتفاق‌های بسیاری در حال وقوع است و دربارۀ برخی از آن‌ها به شما گفتیم. به شما گفتیم انتظار کسانی را داشته باشید که عشق را دوست ندارند، کسانی که نور را دوست ندارند، انتظار کسانی را داشته باشید که شما را به عقب می‌رانند؛ چون می‌خواهند به همان انرژی قدیمی بروید که همه چیز مانند گذشته است؛ زیرا آن جایی است که در آن راحت‌اند. این تا مدتی به همین شیوه و به همین شکل ادامه خواهد یافت. دوره‌های گذار برای انسان‌ها مدتی طول می‌کشد. تغییر چرخه‌ها و گذارِ گایا چقدر طول می‌کشد؟ همین را برای انسان‌ها هم می‌توان به کار برد. شاید یک نسل طول بکشد؛ ولی در طرح‌هایی که برای هر چیزی هست، حتی این هم چندان طولانی نیست؛ یعنی همان وقتی که از انرژی خیلی‌خیلی قدیمی و تاریک و منفی به انرژی روشن‌تری می‌روید که می‌داند به کجا می‌رود.

به شما گفتیم چشم‌انتظار نور باشید، چشم‌انتظار اختراعاتی باشید که در راه‌اند، اختراعاتی که در میدان‌اند و تردیدی ندارید. اختراعات، دربارۀ هوش مصنوعی صحبت نمی‌کنم. دربارۀ اختراعاتی صحبت می‌کنم که ممکن است شیوه‌های شما در تولید بسیاری چیزها را تغییر دهد، مثلاً [شیوۀ تولید] الکتریسیته یا تولید آب آشامیدنی یا مثلاً شیوۀ تولید محصولات غذایی. به عبارت دیگر تغییر کاملی در الگوها [رخ خواهد داد].

وقتی بتوانید غذای همۀ سیاره را فراهم کنید، وقتی هیچ مشکلی [در تامین] آب و الکتریسیته نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟

و من به شما می‌گویم: این سیاره شروع می‌کند به شفایافتن. منابعی که مردم برایش می‌جنگند، دیگر مهم نخواهند بود. آیا فکر می‌کنید این چیزی را تغییر خواهد داد؟ همه چیز تغییر خواهد کرد.

دوباره و برای چهارمین بار در این ماه، در این حلقۀ دوازده گرد هم می‌آییم تا کاری انجام دهیم که شبیه کاری است که قبلاً انجام داده‌ایم؛ ولی پیش از آنکه به آنجا برسیم، می‌خواهیم دربارۀ چیزی صحبت کنیم. موضوع همۀ این برنامه‌ها از همان آغاز تا کنون، شهود بوده است. شهود واقعاً چه ربطی به تصویر بزرگ‌تر شما دارد؟ برخی می‌گویند: «خوب، این خوب است که افکار شهودی داشته باشیم و راهنمایی شویم.»

واقعاً چه معنایی دارد؟ چند نفر از شما از این آگاهید که برای شما، برای زندگی شما، برنامۀ بزرگ‌تری می‌تواند وجود داشته باشد؟ ما آن را برنامه می‌نامیم؛ ولی برنامه به این معنی است که شاید چیزی از پیش وجود داشته باشد، در حالی که این برنامه‌ای متافیزیکی، ولی چندبعدی است که در این لحظه وجود دارد. حال چطور چنین چیزی ممکن است؟

حال چیزی را به شما گفته‌ام که پیش از این هرگز نگفته بودم. ایده‌ای را گفته‌ام، ایده‌ای پیش‌رفته که می‌گوید وقتی اینجا هستید، می‌توانید برنامه‌ریزی کنید، نه پیش از آنکه به اینجا بیایید و این [برنامه‌ریزی] هم‌زمان با زندگی شما صورت می‌گیرد. در این وضعیت خطی که همۀ شما در آن زندگی می‌کنید، فکر می‌کنید که هر برنامه‌ای باید پیش از به‌اینجاآمدنِ شما باشد.

می‌پرسید: «برنامۀ زندگی من چیست، روح هستی؟» و آنگاه این ایده را دارید که، خوب، آن برنامه پیش از آن بوده که به دنیا بیایید و به اینجا برسید و حالا دیگر رسیده‌اید.

اگر در انرژی جدید، در واقع انرژی این سیاره را به قول خودتان راه‌اندازی دوباره کرده باشید، چه، طوری که اینک همچنان که به پیش می‌روید، برنامه‌ریزی هم می‌کنید؟ این چه حسی دارد و چگونه کار می‌کند و این برنامه‌ریزی را چه کسی انجام می‌دهد و چگونه خواهید دانست؟

به قدرت شهود خوش آمدید. آنچه می‌گویم، دانستنِ این است که باد به کدام سو می‌وزد، همان طور که قبلاً گفتم.[1]

اگر در اینجا برایتان کارهای بیشتری وجود داشته باشد، چه، بیشتر از آنچه تابه‌حال فکر می‌کردید انجام خواهید داد؟ و دربارۀ کارهای بزرگ صحبت نمی‌کنم، کارهای بزرگی که می‌گویید تغییردهندۀ زندگی و برانگیزاننده‌اند. دربارۀ مراکز درمانی‌ای که قرار است بسازید یا کتابی که قرار است بنویسید، صحبت نمی‌کنم. دربارۀ هیچ یک از این‌ها صحبت نمی‌کنم. ما داریم دربارۀ تغییراتی در زندگی صحبت می‌کنیم که می‌تواند شما را بیست یا سی سال، بیشتر در اینجا نگه دارد. نظرتان دربارۀ این یکی چیست؟

داریم دربارۀ شما می‌گوییم، شما که نور را به همۀ اطرافیانتان نشان می‌دهید، آن هم به‌گونه‌ای که پیش از این هرگز نمی‌توانستید. احتمالاً این مهم‌ترین چیز در این سیاره است. این دربارۀ کتاب‌ها یا این نوع نمایش‌ها نیست، دربارۀ اشخاصی مانند شماست که خودتان را بسیار دوست دارید، شادمانی را در زندگی خود درک می‌کنید، همان شادمانی‌ای که می‌تابانیدش. شما در زندگی خود، انرژی‌ای می‌تابانید که آن را همه‌گیر می‌نامیم، آن انرژی گیراست. شادمانی این‌گونه است، خنده این‌گونه است. اگر از جمع شما افرادی به تعداد کافی این کار را بکنند، همه چیز را تغییر می‌دهد. و قبلاً هم گفته‌ایم که این موج ایجاد می‌کند، در همه جا موج ایجاد می‌کند، حتی در سیاست، در اینکه چه کسی را انتخاب خواهید کرد و در اینکه کسانی که انتخاب می‌شوند، چگونه فکر می‌کنند. و این به‌عنوان الگویی جدید در رهبری و انتظارات شما [از رهبری]، پذیرفته خواهد شد. همۀ این‌ها آنجاست. آنجا خیلی چیزها هست.

پس بیایید هم‌اینک به آن مکان برویم، البته اگر بخواهید مکان بنامیدش، مکانی که در آن سوی این پل است، روح شماست، جایی است که در آن کارهایی می‌توانیم انجام دهیم که در اینجا نمی‌توانیم انجامشان دهیم‌؛ زیرا اجازۀ آن را می‌دهید. همۀ شما می‌دانید که روح شما اینک با شماست، در آن سوی پرده نیست. عبور از پل مانند این است که از پوستۀ وضعیت چندبعدی عبور می‌کنید تا به خود بزرگ‌ترتان بروید، البته اگر بخواهید این‌گونه بگویید، تا به روح خود بروید. هم‌اینک دستم را بگیرید. بیایید با هم از این پل عبور کنیم.

 

[شروع موسیقی]

این چهارمین بار است که به این ناحیه می‌رویم، ناحیه‌ای که قبلاً توصیفش کرده‌ایم و کار خیلی خاصی را انجام می‌دهیم که پیش از این هرگز انجامش نداده‌ایم، البته به استثنای سه هفتۀ اول این ماه. این چهارمین بار است که به این اتاق کنفرانس می‌رویم. با من بیایید عزیزان. از آن در عبور کنید، دری که می‌توانید تصورش کنید، دری که نمادی است از رفتن از یک انرژی به انرژی دیگر. از این در عبور می‌کنید. شما در واقعیت خودتان، شاید با هدفی دیگر به اتاق دیگری می‌روید، به انرژی دیگری می‌روید. ما هم در اینجا همین کار را می‌کنیم.

به این اتاق کنفرانس وارد شوید و دوباره ببینیدش. درست مانند [جلسۀ] صندلی دگرگونی، اتاقی دارید که ظاهراً فضایی بی‌پایان دارد. هیچ راهی نیست که بتوانید ببینید درها کجا قرار دارند؛ البته از کف آن آگاهید. موضوع این است. زیباست. می‌تواند فضای بیرون باشد. در این باره مطمئن نیستید. در جایی که در آن هستید، چیزی به نام بیرون وجود ندارد، اینجا روح شماست: زیبا، بی‌پایان، سرشار از عشق گیتی. و آن میز دوباره آنجاست. اولین بار که به شما گفتم قرار است با یازده نفر دیگر دور آن میز بنشینید، چه فکری کردید؟ این حلقۀ دوازده است. نه واقعاً؛ ولی نوعی حلقۀ دوازده است. این را قبلاً به شما گفتیم. مدتی طول کشید تا به اینجا برسید؛ ولی حالا اینجایید. حالا این را هم می‌دانید که بعدش چه می‌شود.

از شما دعوت می‌کنم که بنشینید، نه بر صدر میز، بلکه روی یکی از صندلی‌ها به انتخاب خودتان؛ چون که این میز گرد است. این اتاق کنفرانس است و [حالا] دوباره اینجایید. هر بار می‌نشینید و دیگران می‌آیند و با شما می‌نشینند. در روح خود همۀ آن‌ها را می‌شناسید. آن‌ها هم شما را می‌شناسند؛ ولی در آن سوی پرده ممکن است نتوانید هیچ یک از آن‌ها را شناسایی کنید، [آن سوی پرده، یعنی] سمت شما، [یعنی] زمین؛ [چون] وقتی اینجا می‌نشینید، آنجا آن سوی پرده است؛ پس در سه‌بعدی، یعنی در جایی که اینک در آن نشسته‌اید، ممکن است آن‌ها را نشناسید؛ ولی این را به شما بگویم که آن‌ها را خیلی خوب می‌شناسید. برخی از آن‌ها بخشی از اشتراک روح‌اند. آن‌ها بخشی از شمایند. برخی از آن‌ها هم‌زمان با شما در این سیاره هستند؛ ولی بخشی از شمایند. این را قبلاً به شما گفته‌ایم؛ باز هم خواهیم گفت.

هنوز گیجید؟ آن‌ها یازده نفرند. آن‌ها تیم امروز شمایند. و روی صندلی‌ها می‌نشینند. آیا باور دارید که این واقعی است؟ اینک دارید با این تیم جدید دیدار می‌کنید. این‌ها کسانی هستند که امروز در جلسۀ برنامه‌ریزی زندگی شما حاضرند. و قرار نیست چیزی برنامه‌ریزی کنید. قرار است فقط گوش کنید. و این تیم که به‌خوبی با شما آشناست، با همۀ انرژی‌های شما آشناست، به شما از این خواهد گفت که این باد چه چیزهایی ممکن است در زندگی‌تان بیاورد. و آن را باور نخواهید کرد. تک‌تک آن‌ها نه‌تنها عاشقتان‌اند، بلکه اولین کاری که می‌کنند این است که به شما تبریک می‌گویند که اینک اینجایید، [درست] در زمانی که واقعاً به یافتن شادمانی نیاز دارید، در زمانی که واقعاً نیاز دارید که جهت [خود] را شاید فقط اندکی تغییر دهید تا همه چیز برایتان آسان‌تر شود. شنیدید: «برایتان آسان‌تر شود»؟

مهم نیست در زندگی‌تان چه اتفاقی افتاده است. شما روی صندلی فعال‌سازی نشسته‌اید و برخی از آن [اتفاق‌ها] را در واقع از آگاهی‌تان حذف کرده‌اید، طوری که دیگر آزارتان نخواهند داد. گام بعدی این است: دیدار با این تیم.

شما در حالی وارد می‌شوید که تازه‌اید، فعال شده‌اید و این اجازه را داده‌اید که هر چیزی بیان شود. و آن‌ها شروع می‌کنند به صحبت‌کردن با شما و عجیب‌ترین نکته‌اش این است که همگی به‌یکباره شروع به صحبت می‌کنند. [کرایون می‌خندد] شاید فکر کنید که این بی‌نظمی است؛ [ولی] به این توجه نکنید؛ [چراکه همۀ] آن‌ها یک چیز می‌گویند. و این برای روحتان آرامش‌بخش است، اینکه همگی به شما از این می‌گویند که شما که بوده‌اید و که هستید و با بادهایی که می‌وزند، برای شما چه پتانسیل‌هایی می‌تواند باشد.

همۀ این چیزها عزیزان، برای متجلی‌کردن بذرهایی است که در دیگر جلسات، در این حلقۀ دوازده کاشته‌اید.

برخی می‌پرسند: «خوب، یک دقیقه صبر کن. من بعضی از آن دیگر [جلسات] حلقۀ دوازده را نشنیده‌ام.»

مهم نیست عزیزان. شما بذرها را کاشته‌اید، بذرهای اجازه‌ای را که اجازه می‌دهد این را بشنوید، بذرهایی را که می‌گویند «می‌دانم که چیزی متفاوت است»؛ در نتیجه اینجایید تا این را بشنوید، فقط با اینجابودن، فقط و تنها با قصد. شما آن بذرها را کاشتید.

از شما می‌خواهم اینجا بمانید و به این صداها گوش دهید، به صداهایی که در واقع نمی‌توانید در آن سوی پرده بشنوید، در سمت شما، یعنی جایی که شاید روی صندلی نشسته‌اید و این برنامه را گوش می‌کنید؛ ولی در سطح روح اتفاقی در جریان است؛ زیرا آن‌ها دارند شما را آگاه می‌کنند، از آنچه می‌تواند باشد، از آنچه ممکن است رخ دهد، از زیبایی معجزاتی که ممکن است بعداً برایتان رخ دهند و چیزهایی که لازمشان دارید تا ادامه دهید. دربارۀ جایی می‌گویند که باد ممکن است از آنجا بیاید. و همۀ این‌ها به مکان ارزشمندی می‌روند که شما شهود می‌نامیدش. آنگاه وقتی از این مکان بازمی‌گردید، نه‌تنها احساس آرامش خواهید کرد، بلکه آماده هم خواهید بود.

لازم نیست واژه‌هایشان را بشنوید عزیزان. درست مانند این است که بتوانید بنشینید و به شما عشق بورزند و لازم نباشد کسی چیزی بگوید. می‌توانید احساس کنید که اطلاعاتی زیبا دربارۀ آیندۀ شما با شدت و سرعت در شما موج می‌زند. آیا این را باور می‌کنید؟ شما برای همین به اینجا آمدید. شما سزاوار آنید.

از شما می‌خواهم که بنشینید و گوش دهید، به‌گونه‌ای غیر خطی گوش دهید، طوری که سه‌بعدی نباشد، به عشقی گوش دهید که از سوی این تیم است و دربارۀ موضوع امروز است، امروز که آخرین روز از برنامه‌های این ماه است و آن‌ها به شما می‌گویند چه کسی می‌توانید باشید و به کجا می‌توانید بروید.

من کرایون هستم، عاشق همۀ شما. از شما می‌خواهم که بمانید و بمانید و فقط آن را پذیرا شوید.

و این‌چنین است.

 

 


[1] برای اینکه منظور کرایون از وزیدن باد را بهتر متوجه شوید، لازم است چنل پیش از این مدیتیشن را بخوانید یا گوش کنید.

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶