پیشمدیتیشن۱۰۲
2022.10.12
درود عزیزانم کرایون هستم از
خدمات مغناطیسی.
از شما میخواهم به همین
احساسی که در طی این برنامه به شما نشان داده شد ادامه دهید.[1]
کسانی که کارهای کرایون را
دنبال میکنند میدانند که پیامهایی که به شما میدهم همگی عاشقانه هستند. ما شما
را نصیحت نمیکنیم که بعداً بگوییم فلان کار را باید انجام دهید. آنقدر عاشق شما
هستیم که بعضی اوقات التماستان میکنیم که آن کار را انجام دهید، اما هیچ «بایدی»
وجود ندارد. اما پندی که امروز میخواهیم به شما بدهیم با پیامهای بسیاری از هفتههای
قبل متفاوت است. ربط زیادی به مراقبهای که تازه شنیدید دارد.
میخواهم نام این پیام را «پیامِ
عشق» بگذارم که در آن فقط مینشینم و به شما عشق میورزم، پیامی که در آن، شما
و من با هم مکالمهای داریم. چرا اینجا آمدهاید؟ چه خبر است؟ اگر میتوانی با من
صحبت کنی، من مشتاق شنیدنش هستم. و وقتی حرفت تمام شد، پیشنهادهایی برایت خواهم
داشت.
اگر بخواهم لیستی از کارهایی
که الان برای شما مفید و کمککننده است بگویم، اولینش این است که چیزهایی که میدانید
را دور بریزید؛ هر چیزی که فکر میکنید در مورد خودتان میدانید، هر چیزی که یاد
گرفتهاید و فهمیدهاید را از آن لوح پاک کنید. و برای کسانی که دانستههای معنوی
دارند، شما خیلی چیزها از خیلی آدمها یاد گرفتهاید. و آن چیزهایی که به شما
ارائه میشد بهترین چیزی بود که آن افراد داشتند، آن رهبران برای انرژی قدیمی
بودند، جایی که حقیقت و عشق و شفقت و مهربانی بر این انرژی حاکم نبود ولی اکنون همه
اینها شروع شدهاند. این اولی بود. خیلیها به آن راهانداری مجدد[2] میگویند که یک اصطلاح
فنی است.
شماره دو: برای نو
شدن و تازه شدن آماده شوید، کارهایتان را از نظر روحی و معنوی به روشهای کاملا
متفاوت با قبل انجام دهید. برای انجام این کار خیلیها نصایحی به شما میکنند.
من آن را در شماره سه به شما توضیح خواهم داد. هر کاری که انجام میدهید را متوقف
کنید و دمی بیاسایید. تمدد اعصاب و آرامش داشتن کلیدی است برای فهم جرقههای شهود
و الهاماتی که قرار است داشته باشید.
دوباره چیزی که قبلا گفتهام
را تکرار میکنم. برخی از بزرگترین اختراعات بشر که معروفترین مخترعینی که شما
نامشان را میدانید انجام دادهاند در زمانی برای آنها آمده است که اصلاً به آن
فکر هم نمیکردند. آنها در آزمایشگاهها و کارگاهها مشغول حل پازل و دنبال جواب
سوالات و راهحلها و چرایی مسائل میگشتند و سپس به خانه میرفتند. سپس در حال
خواندن کتاب یا حتی خوردن شام راهحل برایشان میآمد. چه چیزی آنها را به جواب میرساند؟
آرامش پیدا کردند و برای لحظهای از آن پازل خودساخته بیرون آمدند، همه چیز را از
چرخۀ تکرارهای روزانه حذف کردند. یک وعده غذا خوردند و کمی خوابیدند و با جوابی
بیدار شدند که قبلاً آن را نداشتند. آگاهی تماماً به این روش کار میکند.
عزیزانم دلیلی وجود دارد که
شما باید حتما بخوابید. از نظر بیولوژیکی دلیلی دارد و از لحاظ متافیزیکی هم دلیلی
دیگر. روانشناسان دربارۀ اینکه «موقع خواب چه اتفاقی میافتد و چرا» بحث میکنند.
از نظر متافیزیکی این موضوع به بسیاری از چیزهای درهمتنیدهای مربوط است که یک
روانشناس ممکن است با آنها موافق نباشد. این موضوع به شما بستگی دارد. تجربیاتِ
زندگیهایِ گذشته، تجربیات این زندگی، و برنامهها و الگوهای ضمیر ناخودآگاهِ شما
همگی در این موضوع تعیینکننده هستند.
برخی پرسیدهاند: «خب
اگر موضوع این است پس خواب همیشه راهِحل نیست.» حق با
شماست؛ از «مدیتیشن» استفاده کنید. برای همین است که مدیتیشنکنندهها بجای
خواب، از مدیتیشن به عنوان تازهکننده و طراوتبخش روان استفاده میکنند.
خب حالا مدیتیشن چیست؟
اگر از کسانی که مدیتیشن را
آموزش میدهند یا معمولاً آن را انجام میدهند -که خیلیها هستند و بعضیها هم به
آن احتیاج ندارند- بپرسید، به شما خواهند گفت: «مدیتیشن زمانی است برای
استراحت و آرامش. در این زمان، چیزهایی به ذهنتان میرسد که وقتی در طول روز سر
کار یا در خانه هستید و کارهایی را انجام میدهید که برای زنده ماندن به آن نیاز
دارید، به ذهنتان خطور نمیکند.»
آیا تا به حال شنیدهاید که
بعضی میگویند: «خب وقتی داشتم خانه را نظافت میکردم سرفصل دروسی که قرار
است آموزش دهم برایم آمد، [کرایون میخندد] درحالی که داشتم پنجره را تمیز میکردم!» و
شما میپرسید خب این چگونه کار میکند؟
خب، دقیقاً نحوه کارکردش
مشابه مدیتیشن است.
پس در شماره سه که به «آرام
شدن[3]» اختصاص دارد ممکن است
منظور ما هر کاری باشد که باعث آرامش شما میشود. خب من به شما
خواهم گفت که وقتی شما «ریلکس و آرام میشوید» چه اتفاقی میافتد، چه این آرام شدن
با چیزی که شما آن را مدیتیشن مینامید باشد چه آنکه تصمیم بگیرید وقتی اطرافتان
ساکت و آرام است بنشینید و به درون قلبتان بروید. در صورتی که بتوانید بیرون از
خانه انجامش دهید فوقالعاده است جایی که هیچ صدایی وجود نداشته باشد که حواس شما
را پرت کند. اگر نه، داخل خانه هم خوب است. هیچ قانونی در مورد چگونگی آرام شدن
وجود ندارد، جز اینکه بهترین مکان و زمان را برای خود پیدا کنید تا حواس
شما پرت نشود و به این مکان فوقالعاده برای خودتان بروید.
وقتی میگویند به اعماق
قلبتان بروید یعنی انرژیای را پیدا کنید که در درونتان جریان دارد و عاشقانه و
صلحآمیز و اطمینانبخش است. من «حلقه دوازده» را برای همین خلق کردم. بعضی
از شما متوجه آن شدید. چند نفر از شما متوجه شدید که وقتی از پل عبور میکنیم
داریم همین کار را میکنیم. شما ریلکس و آرام میشوید.
خب در حلقه دوزاده ما آموزش هم داریم. افرادی را ملاقات میکنید. میز و صندلی و
تئاتری هست که به شما ارائه میکنیم. اما حالا به شما میگویم که حقیقتا این
چیزهایی که در حلقه دوازده به شما میدهم انتقادبرانگیز و در عین حال ساده و راحت
است. در اینجا هیچ پروتکلی را یاد نمیدهیم. لازم نیست از نو شروع کنید و مجبور
شوید برخی چیزها که سخت هستند انجام دهید یا چیزی را حفظ کنید. درست برعکس این
است.
سعی کنید چیزهایی که شما را
آزار می دهد یا فکر میکنید باید انجام دهید را از ذهنتان پاک کنید و متوجه شوید
که هیچکدام از اینها مهم نیست، واقعا مهم نیست، واقعا نیست.
متوجه باشید که اگر تمایل
داشته باشید یک ریسِت یا تنظیم مجددی در زندگی
شما در حال رخ دادن است. چند نفرتان به شکل شهودی این را احساس کردهاید؟
در این سالها اتفاقاتی در
زندگی شما در حال رخ دادن است که انتظارش را نداشتید، در واقع میتوانید آنرا به
عنوان یک تنظیم مجدد، یک الگوی جدید و یک خودِ
جدید در نظر بگیرید.
روح کهن، تو برای همین اینجا
آمدهای. روح کهن من دربارۀ این حرف میزنم، اگر بتوانی آن را احساس کنی... خیلیها
کمکم شروع به حسِ این چیزها کردهاند و نگرانند. این خیلی انسانی است. پاسخ درست
برای فهمِ آنچه در آینده برای شما وجود دارد این است که در آغوش روح هستی آرام
بگیرید و هیچ برنامه و نقشهای نداشته باشید. هیچ برنامهریزیای نکنید. فقط
ریلکس کنید و بدانید که شما قسمتی از یک نقشۀ عاشقانۀ بزرگ هستید. ریلکس کنید تا
همه چیز آنطور که باید به شما نشان داده شود: سریع یا آهسته، اصلاً مهم نیست.
از تمام چیزهایی که به شما
گفتم میشود فهمید که ریلکس و آرام شدن، کلیدِ فهم و دستیابی به قدم بعدی است. چه
میشود اگر وقتی درحال ریلکس و آرام شدن هستید روشِ رسیدن به یک اختراع و ابتکار
به ذهنتان خطور کند؟ چه میشود اگر آن اختراع، «خودِ شما» باشید؟! [یعنی]
خودِ شما در حال رفتن به مرحلۀ بعدی یا فراتر از آن، همانطور که قبلاً گفته شد، و
اینکه این کار چه احساسی خواهد داشت. یا چه میشود اگر [این ابتکار] آرامشی باشد
که میگوید: «هنوز نه! پس فقط استراحت کن تا زمانی که به آنجا برسیم، [استراحت کن]
تا وقتی که زمان مناسب باشد، نترس و نگران نباش! در این فرآیند، آن عشق را
به عنوان یک عشق شفابخش احساس کن تا هیچ چیز نتواند در مرحله
بعدی اختلال ایجاد کند.»
من این پیام عشق را به شما
دادم. ساده است، اینطور نیست؟ حقیقتاً ساده است. من فکر میکنم که بازسازی خود
همانقدر آسان است که به قلب خود فرو بروید و بگویید: «من آمادهام تا همۀ
چیزهایی را که یاد گرفتهام را کنار بگذارم و در عوض عشقی عظیمتر و زیبایای را
ببینم که تا به حال تجربه نکردهام. نمیدانم آن چیست اما با ندانستنِ آن هم مشکلی
ندارم.»
و فقط بنشینید و عشق خداوند
را احساس کنید. میتوانید؟ اوه، واقعاً خیلی زیباست، اینطور نیست؟
و اینچنین است...
[1] بواسطه مدیتیشن ارائه شده
توسط مونیکا قبل از شروع چنل.مترجم
[2] reboot
[3] relax
نظرات
ارسال یک نظر