مدیتیشن۶۸

 2022.01.26

درود عزیزانم. کرایون هستم.

کمی نزدیکتر بیایید.

حقیقتاً کمی نزدیک‌تر بیایید. یک بار دیگر این دعوتی است از شما تا کمی بیشتر از آنچه بوده‌اید، چندبعدی شوید. حلقۀ دوازده برای شما طراحی شده است تا احساس راحتی و امنیت بکنید و در واقع شاید تمرین یا شاید مدیتیشن یا واقعیتی را تجربه کنید.

این بستگی به خودتان دارد که این چقدر واقعی است. وقتی به شما می‌گویم که این کاملاً واقعی است، منظورم این است که این توانایی را دارید که دقیقاً همان کاری را انجام دهید که اینجا در حلقۀ دوازده توصیفش می‌کنیم. هر بار که این برنامه ارائه می‌شود، برای این است که چیزی برایتان آشکار شود که اندکی متفاوت است؛ ولی شکوهمندی شما را نشان می‌دهد و دربارۀ اینکه بر شما چه می‌گذرد، ایده‌ای شاید کاملاً متفاوت به شما می‌دهد. ولی آن بیش از این‌هاست، برای این است که به شما بگوید که چیزی دارید که شاید هیچ کس دربارۀ آن چیزی به شما نگفته است. وقتی اینجا هستید، روحتان دست‌یافتنی است.

قبلاً به شما گفته‌ایم که روحِ بدن شما در درون شما ساکن است، نه در بیرون از شما. باز هم کسانی هستند که می‌گویند که روح در آن سوی پرده است و هنگام انتقال به آنجا می‌روید، یعنی وقتی که می‌میرید. عزیزانم، این سیستم به‌هیچ‌وجه این‌گونه نیست. شما اینجا هستید تا ببینید رسیدن به استادی یا وضعیت صعود برای این سیاره چقدر طول می‌کشد. هر سیاره‌ای که این را پشت سر گذاشته، چنین آغازی داشته، یعنی انرژیِ جدیدی داشته که اجازۀ آن را داده است. سپس با انسان‌هایی ادامه می‌یابد که چرخش نور و تاریکی را پشت سر می‌گذارند تا وقتی که نور پیروز می‌شود. شیوۀ آن این‌گونه بوده است و هیچ سیاره‌ای نبوده که این‌گونه با انرژیِ جدید شروع کرده باشد و شکست خورده باشد. علتش این است که نور کاملاً بر تاریکی چیره می‌شود. نور فعال است. تاریکی فعال نیست. تاریکی یعنی نبودنِ نور. نور فقط با حضورش تاریکی را از بین می‌برد.

جنگ بین نور و تاریکی که به شما می‌گویم، میان آگاهی انسان‌هاست، آگاهی تاریک در برابر آگاهی نور. موضوع بسیار ساده‌ای به نظر می‌رسد؛ ولی این‌طور نیست. همیشه آن را می‌بینید. و آنچه اکنون می‌بینید، برای اینکه واضح‌تر باشد آنچه در تاریخ ارائۀ این چنل، یعنی ژانویۀ 2022 می‌بینید، آغاز آن است. وقتی در مکان‌های تاریک چراغ روشن می‌شود، همۀ آگاهی‌های تاریک واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها آنجا [بیکار] نمی‌نشینند؛ زیرا می‌بینند که نور می‌تواند پیروز شود. پس کاری که می‌کنند این است که بلافاصله به میدان می‌آیند و می‌جنگند. آن‌ها بلافاصله خود را نشان می‌دهند. آیا هیچ یک از این‌ها را ندیده‌اید؟ احتمالاً در جامعه یا کشورتان هیچ چیز نامناسبی ندیده‌اید که قبلاً ندیده باشیدش؟ این همان چیزی است که دربارۀ آن صحبت می‌کنم. این دوام نمی‌آورد عزیزانم.

تاریکی چندان باهوش نیست. آن‌ها نمی‌دانند که از نظر دیگران به چه شکلی هستند. آگاهیِ تاریک و سازمان‌هایی که آگاهیِ تاریک دارند و در انرژیِ کم همیشه برنده شده‌اند، این بار پیروز نخواهند شد. در واقع آن‌ها احمق به نظر می‌رسند و خود نمی‌دانند که احمق‌اند. فرد احمق نمی‌داند که احمق است و این را قبلاً هم گفته‌ایم. و در این لحظه احمق‌های بسیاری در اطرافتان هستند، احمق‌هایی که انرژیِ تاریک داشته‌اند و سال‌ها با شما با دغل‌کاری رفتار کرده‌اند و اینک تلاش می‌کنند در مقیاسی بزرگ‌تر دوباره چنین کنند و شکست خواهند خورد. آن‌ها شکست خواهند خورد و علتش شما هستید؛ زیرا نور در دست دارید. نور بالاترین سطح خود را خواهد یافت. حقیقت بالاترین سطح خود را خواهد یافت. فقط نیازمند زمان است عزیزانم؛ ولی سرانجام کسانی خواهند بود که برای نشان‌دادن و گفتنِ آن پیش‌قدم خواهند شد. بگذارید این‌گونه بگویم که موقعیت‌هایی پیش خواهد آمد و حوادثی رخ خواهد داد که آنچه را در جریان است، آشکار خواهد کرد. به آن فرصت بدهید. زیاد واکنش نشان ندهید. در طی این مدت عشقی را که نسبت به یکدیگر دارید، حفظ کنید؛ به این ترتیب دچار جدایی و چنددستگی نخواهید شد.

می‌توانید به درون مقدس‌ترین چیزی که دارید، پا بگذارید، به مکانی امن که می‌توانید در آنجا باشید و به آنجا بگریزید، البته اگر بخواهید این‌گونه بگویید؛ ولی [در واقع] به درون شکوهمندی خود می‌گریزید و این اشکالی ندارد. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، احساس بهتری خواهید داشت. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، به رفتن به آن مکان بیشتر عادت می‌کنید، مکانی چندبُعدی که شاید درکش نکنید؛ ولی آنجا امن است و تنها کاری که می‌کند این است که شما را در آغوش می‌گیرد.

تصور کنید که می‌توانستید هر وقت که بخواهید به فرشته‌ای پناه ببرید که شما را در میان بال‌هایش پناه می‌دهد. آیا می‌توانید تصور کنید که چه احساسی دارد که همیشه در احاطۀ الوهیت باشید؟ [آیا می‌توانید تصور کنید که چه احساسی دارد] که بدانید که این زندگی در مقایسه با طرحی بزرگ‌تر، بسیار کوچک است؟ [آیا می‌توانید تصور کنید که چه احساسی دارد] که بدانید در ستاره‌ها و کهکشان‌ها بوده‌اید و در مکان‌های دیگری زندگی کرده‌اید و همۀ ایدۀ زمین صرفاً سناریوی دیگری است که قبلاً [مانند آن را] پشت سر گذاشته‌اید؟ بعضی از شما به نوعی آن را به یاد خواهید آورد و نسبت به آن احساس خوبی خواهید داشت. تصورش را بکنید که اگر می‌توانستید این‌گونه احاطه شوید، چه احساس آرامشی داشتید. و به شما می‌گویم که فرشته‌بودنِ شما نیز همین‌گونه است و می‌توانید این کار را با بال‌های خودتان و برای خودتان انجام دهید. و حلقۀ دوازده همین است.

به آنجا می‌رویم تا با این کار عظمتتان را نشانتان دهیم. به آنجا می‌رویم تا به شما نشان دهیم که چقدر مقدس‌اید و چقدر در امان‌اید. عمداً به آنجا می‌رویم. این جدید است عزیزانم. کرایون در این 32 سال هرگز شما را به این مکان‌ها نبرده بود. این انرژیِ جدید است که اجازه می‌دهد. و آن اجازه این است که اجازه دارید به درون نواحیِ مقدسی نگاه کنید که خیلی‌ها به شما گفته بودند که هرگز نمی‌توانید چنین کنید؛ زیرا شایستگی‌اش را ندارید؛ در حالی که همیشه شایستۀ آن بوده‌اید. پلی داریم و لحظاتی دیگر از آن گذر خواهیم کرد، پلی که می‌توان گفت نشانه یا استعاره‌ای است. و باید در عبور از آن مصمم باشید، یعنی این قصد شماست، قصد ناب شما این است که به مکانی بروید که آن مکان خودِ شمایید، مکانی که واقعاً دربارۀ آن چیزی نمی‌دانید. شاید حتی برایتان کمی ناآشنا باشد؛ ولی در امان‌اید.

از شما می‌خواهم که هم‌اینک آن پل را به شیوۀ خود ببینید. می‌خواهیم کاری انجام دهیم که کمی متفاوت است. این پل شما را به سوی خود می‌خواند و می‌گوید: «بیا. از من عبور کن و به نواحیِ ناشناختۀ خویشتنِ باعظمتِ خود وارد شو.» پس همین کار را می‌کنیم. از شما می‌خواهم که بایستید و هم‌اینک با من به این پل نگاه کنید. دستم را بگیرید. بیایید تا به آن سو برویم.

[شروع موسیقی]

همان طور که همیشه انجام می‌دهیم، با گذشتن از پل، از میان پرده‌ای از مه عبور می‌کنید که این استعاره‌ای است از پرده‌ای که در تمام عمرتان دربارۀ آن شنیده‌اید. با عبور از آن پرده به مکانی می‌روید که نمی‌توانید تصورش کنید، مکانی که الهی و چندبُعدی و عظیم و فوق‌العاده است و نیز همۀ صفت‌هایی که می‌توانید در توصیف زیبایی به آن فکر کنید. و آن مکان خود شمایید. آن مکان همیشه خود شما بوده‌اید. اینجا خانۀ شماست عزیزانم. برای مدتی به زمین می‌آیید. وقتی [می‌میرید و] از آنجا انتقال می‌یابید، جایی که به آن می‌روید، همین جاست. در آن مقطع از زمان برایتان بسیار عادی به نظر می‌رسد، با این تفاوت که آنگاه نورش کمی بیشتر است. هنگامی که [با مرگ] انتقال می‌یابید، همه چیز را می‌فهمید. و به همان جایی باز می‌گردید که از آن آمده بودید. و آن متفاوت با چیزی است که اینجا می‌بینید. آنچه اینجا می‌بینید، برایتان کمی خطی شده است تا با آن راحت باشید؛ [ولی] هنوز هم عظمتِ باشکوهی دارد.

دری هست که از آن عبور می‌کنید و دوباره از آن عبور خواهیم کرد. این در معمولاً به سالن تئاتری راه دارد؛ ولی این درِ خاص متفاوت است. این در به آن سالن تئاتر باز نمی‌شود. شاید به نظر برسد که همۀ این در کمی پوشیده از گیاهان است. بله، اینک گل‌ها و چیزهای دیگری روی آن هستند. این درِ متفاوتی است. به نظر می‌رسد که در همان مکان است؛ ولی شما را به درون فرامی‌خواند و هنوز نام شما بر آن است، درست بالای آن، نامی که نمی‌توانید تلفّظش کنید، نامی که با حروفی نوشته شده که درک‌کردنی نیست و مدام در حال تغییر است، نامی چندبُعدی که معرّف شماست و به آوازِ نور می‌خوانیمش. این نامِ روحیِ شماست. تا وقتی که زنده‌اید، هرگز آن را نخواهید شنید عزیزانم. این نام چیزی است که آن را وقتی خواهید شنید که در خانه باشید.

با من از این در بگذرید. با این کار به باشکوه‌ترین سبزه‌زارِ پوشیده از چمنی می‌رسید که تابه‌حال دیده‌اید، سبزه‌زاری بی‌کران با تپّه‌هایی در پس‌زمینه. شما در گایا هستید عزیزانم. این سبزه‌زارِ زیبایی است پوشیده از چمن، سبزه‌زاری که بسیار زیباست. همچون علفی است که پیش از این هرگز نظیرش را ندیده‌اید. رنگِ سبزش حیرت‌انگیز است. کُنده‌ای هم هست تا روی آن بنشینید و [برای نشستن] راحت است. لزوماً گرد نیست؛ ولی صاف است؛ بنابراین وقتی روی آن می‌نشینید، راحت‌اید و این همان کاری است که از شما می‌خواهم انجام دهید. اینک در مقابلتان چیزی نیست، جز چمن‌زار وسیعی که می‌بینید، چمن‌زاری که در دامنۀ تپّه است. متوجه می‌شوید که گِرداگِردتان همه‌اش تپّه‌های هموار است و درختانی که در دوردست قرار دارند. روز زیبایی است و باد به اندازه می‌وزد، طوری که انگار گایا به شما می‌دَمَد و اینجا احساس آرامش بسیاری دارید.

حال کسانی هستند که بی‌درنگ با این ارتباط برقرار خواهند کرد. آن‌ها عاشقان گایا هستند و آنچه را در ادامه می‌آید، دوست خواهند داشت. قبلاً گایا را به شما معرفی کرده‌ایم، ولی نه دقیقاً به این شکل. امروز می‌خواهیم به دیدار جوهره‌ای از این سیاره برویم که در همۀ حیواناتی که در این سیاره زندگی می‌کنند، متجلّی می‌شود، حیواناتی که فکر می‌کنید می‌شناسیدشان؛ ولی در این روح قرار است آگاهی حیوانات را یک‌به‌یک و گروه‌به‌گروه ملاقات کنید. آنچه قرار است رخ دهد، ناممکن به نظر می‌رسد.

می‌خواهم بدانید که اگر حیوانات می‌توانستند با شما صحبت کنند، گایا نسبت به شما و آن آگاهی چه احساسی داشت  و آن حیوانات چه می‌گفتند. نورپیشه‌ها، روح‌های کهن، ای کسانی که آیندۀ این سیاره را تغییر خواهید داد، قرار است حیوانات را دسته‌به‌دسته ملاقات کنید. قرار است آن‌ها با خانواده و بچه‌های کوچکشان به روی این تپّه بیایند. و قرار نیست حیوانات وحشی‌ای باشند که بعضی از شما گمان می‌کنید یا حیواناتی باشند که از شما می‌ترسند یا اینکه آن آگاهی حیوانی باشد.

هر یک از آن‌ها قوّۀ‌ ادراکی خواهد داشت که نمایانگر گایاست و هر یک از آن‌ها می‌خواهند با شما صحبت کنند. می‌تواند شامل همۀ حیوانات باشد. می‌تواند مانند [ماجرای] نوح باشد. این بستگی به شما دارد؛ ولی همۀ آن‌ها به سوی شما می‌آیند و به شما نگاه می‌کنند. بعضی‌هایشان زانو می‌زنند و می‌گویند: «ما مظهر گایا هستیم و برای آنچه در آینده برای ما انجام خواهی داد، از تو سپاسگزاریم. تو همان چیزی هستی که منتظرش بودیم.» آهوها و بُزهای کوهی و گوزن‌ها و بچه‌هایشان، سگ‌های آبی و راکون‌ها یک‌به‌یک خانواده‌هایشان را نشان می‌دهند و می‌توانید از آن لذت ببرید. با شما صحبت می‌کنند تا بتوانید صدای یکایک آن‌ها را بشنوید.

می‌خواهند از شما تشکر کنند. تک‌تک آن‌ها می‌خواهند از شما تشکر کنند. فیل‌ها، ببرها، شیرها، زرافه‌ها، شترمرغ‌ها و همۀ حیواناتی که در این زندگی می‌توانید فکرش را بکنید و نیز حیواناتی که دربارۀ آن‌ها چیزی نمی‌دانید، همۀ آن‌ها می‌خواهند یک‌به‌یک از شما تشکر کنند. کمی طول خواهد کشید. آیا برای آن آماده‌اید؟ به‌زودی اشک‌هایتان جاری خواهد شد؛ زیرا حیوانات کوچک [را می‌بینید]، زیرا متوجه می‌شوید که این گایاست که از طریق حیات گایا با شما سخن می‌گوید، حیاتی که در آن درختان شاید به شیوه‌ای متفاوت با شما صحبت می‌کنند و حیوانات بخشی از شما هستند، آن‌ها پستاندارنی مانند شما هستند. و هر یک از آن‌ها آگاهی‌ای را آشکار می‌کند که هرگز نمی‌دانستید که ممکن است دارای آن باشند و یک‌به‌یک با شما سخن بگویند.

اساس آنچه می‌گویند، تشکر از شماست و چیزی که به خاطر آن تشکر می‌کنند، آینده‌ای است که شما نماد آن‌اید، یعنی کسی که دیگر این سیاره را ویران نمی‌کند و با آگاهی خود اجازه می‌دهد که به شیوه‌ای مناسب هم آن‌ها وجود داشته باشند و هم شما. و آن‌ها می‌دانند که این اتفاق در راه است. این گایاست که برای کاری که می‌خواهید انجام دهید و چیزی که در راه است، از شما تشکر می‌کنند و انتظارش را نداشتید.

آن‌ها یک‌به‌یک و خانواده‌به‌خانواده به روی این تپّه می‌آیند و در صف به انتظار می‌ایستند. انتظار چنین چیزی را نداشتید عزیزانم؛ ولی برای آن عده از شما که حیوانات و گایا را دوست دارید و می‌دانید که این دربارۀ چیست، این همان ارتباطی است که از شما می‌خواهیم با همۀ پستانداران این سیاره داشته باشید. در این باره چه احساسی دارید؟ چه حیواناتی را انتخاب می‌کنید؟

همۀ آن‌ها می‌خواهند از شما تشکر کنند. می‌توانید آن‌ها را به گونه‌ای ببینید که پیش از این هرگز ندیده‌اید. این حلقۀ دوازده است که شما را با چیزی هماهنگ می‌کند که باید ببینید و شما را تجلیل می‌کند، برای آنچه هستید، برای عظمتی که دارید، برای شکوهمندی‌تان به عنوان انسان و آینده‌ای که خواهید ساخت. بمانید. باید بمانید؛ [زیرا] حیواناتی هستند که می‌خواهند به دیدارتان بیایند. اگر بخواهید می‌توانید هر وقت که خواستید به اینجا بیایید و این را ادامه دهید. این را در قلب خود واقعی کنید و احساس آن را ببینید، برای آنچه در راه است.

و این‌چنین است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶