مدیتیشن۳۷

 

2021.06.02

درود عزیزانم. کرایون هستم.

کمی نزدیک‌تر بیایید.

برای داستانی که قرار است بگویم کمی نزدیک‌تر بیایید.

دانشمند گِرِگ[1] امروز با شما بود. او شخصیت الهام بخشی دارد و احتمالاً حتی بدون شنیدن هیچ یک از چنل‌های کرایون، داستانی را می‌گوید که چندی است من به بیان آن مشغولم. و آن داستان [این است] که ممکن است در ادامه، یک دودستگی بین انسان‌ها پدید آید، و این دودستگی در واقع به حق انتخاب، احترام می‌گذارد؛ اما [به هر حال] یک دودستگی پیش خواهد آمد. این دودستگی به خاطر کسانی است که تصمیم گرفته‌اند کماکان به همان روش‌های قدیمی ادامه دهند و فکر می‌کنند راه و روش‌های قدیمی، تنها راه و روشِ ممکن هستند، و با وجود قدیمی بودن آن راه‌ها، آن‌ها را به [شکل] راه‌های جدیدی توسعه می‌دهند که [همچنان] منعکس‌کننده انرژی‌های قدیمی هستند.

در مقابل افراد دیگری هستند، [این افراد شامل] بسیاری از کسانی می‌شوند که بیننده این برنامه هستند و به گونه‌ای متفاوت به آینده نگاه کرده و می‌گویند: «آنچه که من در درون بدن خودم دارم برای خیلی چیزها کافی است.» و آن‌ها می‌گویند: «نرمال جدیدی که کرایون در موردش می‌گوید، جایی است که خرد شروع به افزایش می‌کند، و وقوع تکاملی که ما انتظارش را نداشتیم آغاز می‌گردد و قرار است به طُرُق [مختلفی] بر ما تأثیر بگذارد که [در نتیجه آن] درک بهتری خواهیم داشت و قادر خواهیم بود چیزهایی را برای آینده خلق و ایجاد کنیم، بدون اینکه آن را با راه و روش‌های قدیمی خراب کنیم!»

من بارها از دودستگی‌ای صحبت کرده‌ام که در پی آن شما به دریافتی شهودی از وجود قطعات و بخش‌هایی از خدا در درون خود می‌رسید، و با تکیه بر خود، آغازگر کشف درمان‌ها و اختراعاتی خواهید بود که با استفاده از چیزهای طبیعی باعث می‌شود بسیاری از شما عمر طولانی‌تری داشته باشید. و شما در نتیجه کشف خود که از خرد جدید بدست آمده بدان دست یافته‌اید و با کنار هم قرار دادن چیزهایی که تا پیش از این هرگز کنار هم قرار نگرفته بودند، به طور طبیعی عمر طولانی‌تری خواهید داشت، طبیعی‌تر از هر زمان دیگری. و در واکنش به این عمر طولانی، گروهی خواهند بود که بگویند: «ما درک نمی‌کنیم! ما هیچ درکی از آنچه شما انجام می‌دهید نداریم! ما تمام این تکنولوژی‌های صنعت پزشکی را داریم و هنوز به اندازه شما عمر نمی‌کنیم! این باید جادوگری باشد! این باید جادو باشد!» بله! این چیزی است که آن‌ها خواهند گفت عزیزانم.

شاید عجیب به نظر برسد اما شروع این اتفاق، زمانی است که شما به دلیل عدم انجام برخی از کارها از گروه‌های خاصی طرد می‌شوید عزیزانم. بسیاری نگرانند‍! آن‌ها می‌گویند: «خب من درک می‌کنم که ممکن است شکافی وجود داشته باشد و ممکن است دیگران انسان خردمندی که قادر است خود را شفا داده و به واسطه آگاهی خویش عمر طولانی‌تری داشته باشد را، درک نکنند، اما من آن را درک می‌کنم! من درک می‌کنم که ممکن است شکافی وجود داشته باشد! اما آیا این باعث جدایی ما نخواهد بود؟ آیا این باعث از هم‌گسستگی انسان‌ها نخواهد شد کرایون؟»

عزیزانم من به شما خواهم گفت که هر چه افراد بیشتری در این انرژی جدید بر روی سیاره متولد شوند، آن‌ها دی‌ان‌ای متفاوتی را پذیرفته و دارا خواهند بود. و زمانی که می‌گویم دی‌ان‌ای متفاوت، منظورم این است که کلیدهایی روشن می‌شوند که پیش از این نه شما آن را داشته‌اید و نه والدین‌تان. زمانی که می‌گویم کلید، منظورم این است که آن‌ها از نظر بیولوژیکی، آماده، منتظر و مشتاقند که خردمندتر و باهوش‌تر باشند. و آن‌ها دیدن تفاوت[ها] را شروع خواهند کرد و در نهایت تعداد افرادی که به طور طبیعی چنین عمل می‌کنند نسبت به دیگران بیشتر خواهند بود.

اما نبرد اکنون آغاز می‌شود. این نبرد بخشی از همان چیزی است که من پیش‌بینی کرده‌ام. برخی برای آن آماده‌اند و برخی دیگر هنوز نه. گِرِگ، [این مرد] دانشمند، زنگی را به صدا در آورده که می‌گوید: «نظاره‌گر اتفاق‌های بعدی باشید!» زیرا او حتی بدون شنیدن چنل‌های کرایون آن را می‌بیند، چرا که آن در راه است. و این واضح است.

و چیزی که می‌خواهم به شما بگویم این است که عزیزانم از آینده نترسید. بله، مسائلی از این قبیل وجود خواهند داشت اما از آن‌ها نترسید، زیرا شما در طرف نور هستید؛ و این به ویژه برای جوانانی که شروع به ظهور کرده‌اند فوق‌العاده آشکار خواهد بود که راه حقیقی نجاتِ خود و نجات سیاره زمین و همه این‌ها از طریق چیزی است که ما آن را «انسان جدید» می‌نامیم. انسانی که مهربان‌تر است. انسانی که می‌داند تمام روابط میان نژادها، کشورها، فرهنگ‌ها و جنسیت‌ها، همگی بر پایه عشق و احترام است.

آنگاه که تعداد مشخصی از مردم با یکدیگر مهربان‌تر شده، و آغازگر زندگی‌های طولانی‌تری شوند، به شما خواهم گفت که این چقدر جذاب است، به ویژه برای جوانانی که به اطراف نگاه کرده و درباره هر چیزی به نتیجه‌گیری می‌رسند. ممکن است بگویید: «خب، من واقعاً مطمئن نیستم! زیرا جوان‌ها همیشه جذب چیزهای جدید می‌شوند. آن‌ها همیشه خواهان تکنولوژی خواهند بود. آن‌ها همیشه خواستار این و آن خواهند بود!» به آن‌ها باور داشته باشید عزیزانم، به ویژه برای آن‌هایی که در راهند و هنوززاده نشده‌اند. به آن‌ها باور و اعتماد داشته باشید تا به پیرامون [خود] نگاه کنند و [آنگاه] ببینید که بله، [درست است که] آن‌ها خواهان این ابزارها هستند، اما زمانی که پای سیاره و سلامتشان و شیوه انجام امور به میان می‌آید، آن‌ها از آنچه گمان می‌کنید باهوش‌تر خواهند بود.

آینده شما بسیار متفاوت‌تر از آنچه فکر می‌کنید خواهد بود. امروز من چنلی در مورد «میدان» به شما ارائه می‌دهم و ما همچنان در مورد میدان صحبت می‌کنیم. زیرا این میدان همچنان دربردارنده آگاهی از طرز فکر سیاره خواهد بود. و به طور ویژه، [دربردارنده] طرز تفکر بخش‌های خاصی از این سیاره و نیز چیزهایی که احتمالاً در حال وقوع هستند. یک الگوی [فکری] قدیمی وجود داشت که می‌گفت در صورت وقوع یک اتفاق خوب -به عنوان مثال اختراع شگفت‌انگیزی که می‌تواند برای همه و کل این سیاره مفید باشد- به محض پیدایش و ظهور آن، توسط شرکت‌های انرژی قدیمی مصادره شده و از بین خواهد رفت!

می‌خواهم به شما سناریوی دیگری بدهم. در واقع این چیزیست که بارها و بارها رخ داده است. گرگ بریدن، به این موضوع اشاره نکرد که همه راه حل‌ها از قبل وجود داشته‌اند، اما آنچه شما را از بکار گرفتن آن [راه حل‌ها] بازداشت، نگرشی قدیمی بود درباره تصور شما از بدنتان و چگونگی رشدتان و آنچه در فکرتان می‌گذشت. آن یک انرژی قدیمی است عزیزانم. آن الگویی است که بسیاری از شما در آن بزرگ شده‌اید.

اگر به شما بگویم که الگوی جدیدی وجود دارد چه؟! نقش‌آفرینی میدان در این مورد به گونه‌ای است که شما از آن بی‌خبرید. آیا توجه کرده‌اید که تغییرات ژرف این سیاره، یعنی اختراعات، در سرتاسر این سیاره اغلب به صورت همزمان اتفاق می‌افتند، اما امتیاز آن [اختراع] به کسی تعلق می‌گیرد که برای اولین بار آن را به کار گرفته؟! ما این را قبلاً گفته‌ایم که برادران رایت که پرواز از طریق موتور را برای شما به ارمغان آوردند تنها با اختلاف دو هفته از فرانسوی‌ها پیش افتادند. به عبارت دیگر آن [اختراع] در مکان‌های دیگری در حال توسعه و تحت آزمایش بود اما امتیاز آن [اختراع] به کسانی تعلق گرفت که برای اولین بار به آن دست یافتند.

اختراع رادیو [در چندین نقطه جهان] به قدری نزدیک و تقریباً همزمان بود که گویی اعطای امتیاز آن اختراع به مارکونی، بر اساس قرعه صورت گرفت! در عین حال آن اختراع در چندین منطقه از دنیا توسط افرادی در حال آزمایش و توسعه بود که هرگز حتی گفتگویی نیز با هم نداشتند، زیرا رادیویی نداشتند! (خنده کرایون)

خب منظور من از گفتن این چیزها چیست؟ عزیزانم رشد و تکامل یک آگاهی در قالب گروه‌هایی در کنار هم، امری رایج است که در آن اتفاقاتی خواهید داشت که به صورت همزمان رخ می‌دهند و نیزایده‌ها و اختراعاتی که همزمان پدیدار می‌شوند، نه آنکه فقط در نقطه‌ای درخشان به وقوع بپیوندند. وقتی میدان را در اختیار دارید و با آن هم‌راستا هستید به این معناست که هیچ انسانی قادر به ضبط و مصادره همه این‌ایده‌ها [آن هم] از تمامی این منابع نیست! این یک تفکر جدید است. هیچ کس نمی‌تواند جلوی چیزی را بگیرد که برای شما و سیاره خوب است و از این جهت که مورد توافق این سیاره قرار گرفته و در نتیجه این اختراع، گایا هم متحمل رنج [بیشتری] نمی‌شود، برای شما [نیز] خوب ارزیابی می‌شود. و یا این مورد که شما در نتیجه کشف مواردی طبیعی، عمر طولانی‌تری خواهید داشت. آنچه موضوع صحبت ماست، مواردی از این دست است.

«حلقه دوازده» پیش روی شماست. حلقه دوازده شما را به جایی می‌برد که انرژی روح شماست. و ما می‌خواهیم شما را دوباره به آنجا ببریم زیرا چندین داستان داریم که برایتان نقل کنیم و آنجا کسی هست که می‌خواهم ملاقاتش کنید، آنجا کسانی هستند که می‌خواهم ملاقاتشان کنید.

بیایید به آنجا برویم. لطفاً با من از این پل عبور کنید، پلی که همزمان تصویرسازی‌ای از یک مانع و یک پل است. زیرا برخی نمی‌خواهند از آن عبور کنند. این پلی است میان ابعادِ معدود شما که خطی و منفردند و نوع دیگری از واقعیت که چند بعدی است. و البته که هر دوی آن‌ها خودتان هستید.

و ما این را قبلاً گفته‌ایم زیرا روح شما بخشی چندبعدی از [وجود] شماست. بیولوژی می‌تواند چندبعدی باشد. شاید بتوانید اینطور بگویید که روح شما در آن قسمت قرار دارد. این پلی است بین «آنچه که شما فکر می‌کنید می‌دانید» و «آنچه که نمی‌دانید.»

و شما به وسط آن پل می‌آیید و می‌توانید درست از میان آن عبور کرده و شاید هم مدتی درنگ کرده، و در مورد آن به فکر فرو روید. برخی از شما مِهی [در پیش روی خود] دارید، زیرا نمی‌خواهید فراتر از آن را ببینید و برخی هم اینگونه نیستند. اما ما همین حالا از پل عبور خواهیم کرد. لطفاً با من از پل عبور کنید. باهم، بیایید تا برویم.

دستم را بگیر. نزدیک‌تر بیایید عزیزانم. اگر بخواهید که با نامی آن را بخوانید، [می‌توان گفت که] آنجا مکانی زیباست، جایی که ناگهان می‌توانید صلح و آرامشی که آنجا هست را احساس کنید. عزیزانم، آرامشی از نیاکان شما، از زندگی‌های گذشته‌تان، از همهٔ آنچه هستید، از هر آنچه تجربه کرده‌اید، تجربیاتی نیک، خیرخواهانه و مهربانانه. آنجا عشق هست و شما می‌دانستید که آن آنجاست، اما حقیقتاً نمی‌توانستید همچون حالا که اینجا هستید، احساسش کنید. اوه، از شما می‌خواهم که همین حالا آن عشق را به قلبتان دعوت کنید زیرا این بخشی از سرچشمهٔ آفرینشگر است و همیشه آنجا بوده است. آیا این را می‌دانستید؟ بسیاری از شما دیرزمانی است در تلاش و تقلای احساس این چیزها هستید و آن‌ها اینجا هستند و همیشه اینجا بوده‌اند. اما شما در انرژی قدیمی هرگز آن‌ها را احساس نکرده‌اید، زیرا به شما گفته شده که «نمی‌توانی به آنجا بروی»، و اکنون شما اینجا هستید. این واقعی است عزیزانم، این واقعی است.

همین حالا از طریق این پرتال و درگاه، با من به آمفی تئاتر بیا. کسانی هستند که می‌خواهم ملاقاتشان کنی. تو در مکانی هستی که هیچ آغاز و پایانی ندارد. اینجا هیچ زمانی وجود ندارد. همه چیز در یک چرخه است. این حلقه دوازده است. نحوه کارکرد جهان! و اگر این را می‌دانستی، می‌فهمیدی که زمان یک ساختار [و قالب] است. این [یک وضعیت] نرمال نیست. این (زمان) بر این مکان نهاده شده تا برای شما منطقی به نظر آید. پس تو در تئاتری بدون زمان هستی.

از تو می‌خواهم که از آن پله‌ها پایین رفته و مانند همیشه به روی صحنه بروی. مانند همیشه بر روی آن صندلی بنشین، زیرا آنجا کسانی هستند که می‌خواهند با تو صحبت کنند. اگر در یک مکان بی‌زمان هستی، احتمالاً از قبل می‌دانی که به کجا می‌خواهیم برویم. اگر زمانی وجود ندارد بدان معناست که آینده و و پتانسیل‌های آینده پیشاپیش رخ داده‌اند! «اما کرایون این برای من کمی گیج‌کننده است!» بله! واقعاً [گیج کننده] است! از آنجایی که هیچ قانونی درباره آنچه قرار است اتفاق بیفتد وجود ندارد و همه چیز تحت کنترل شماست، چگونه می‌توانم آنچه قرار است اتفاق اُفتد را به شما بگویم؟ چگونه کسی می‌تواند آن را به شما بگوید؟! و جواب این است، از آنجا که میدان، آن را در بر دارد، پتانسیل‌های هر آنچه قراراست اکنون بشنوی نیز آنجاست!

بر روی آن صندلی بنشین. نورها به روی حضار پرتو می‌افکنند و به تو اجازه می‌دهند که آن‌ها را ببینی. تو آن‌ها را نمی‌شناسی. برخی از آن‌ها لباس‌های عجیب و غریبی پوشیده‌اند. [در آنجا] رنگ‌هایی وجود دارد که قبل از آن هرگز ندیده‌ای. آنجا طیفی از رنگ‌هاست، بسان رنگین‌کمانی که مانند آن را ندیده‌ای. آنچه آنجا هست زیبایی است. آن‌ها خوب به نظر می‌رسند. همه آن‌ها سالم هستند، تمامی آن‌ها. آن‌ها کیستند؟

یکی از آن‌ها به نمایندگی از دیگران برای سخنرانی می‌ایستد، و می‌گوید: «عزیزان، این آینده شماست، بر اساس آنچه امروز توسط میدان سنجیده شده!» متوجه شدی؟ آینده مشمول پتانسیل‌هایی است که اکنون در میدان وجود دارد. و این‌ها از همان آینده‌ای است که تو در حال حاضر در بی‌زمانی، در حال آفرینش‌شان هستی. و این سخنران قرار است درباره آن، همه چیز را به تو بگوید.

سخنران ممکن است بگوید: «آیا پیش از آنکه شروع کنم، سؤالی دارید؟!» و شما می‌گویید: «به ما گفته شده که ما محکوم به فنا هستیم. این سیاره در وضعیت ناگواری به سر می‌برد! ما آن را آلوده کرده‌ایم. [این سیاره] در حال مرگ است. ما گرسنه‌ایم. داریم می‌میریم. نزاع و کشمکش‌ها بسیار است. نفرت و بیزاری بس فراوان است. قرار است در ادامه چه اتفاقی بیفتد؟» و آن مرد در کنار زنی است که او نیزایستاده است. و در مورد تفاوت بین آن دو؟! خب ممکن است بگویی شبیه هم به نظر می‌رسند. اما این طور نیست! می‌بینی که زن بنفش و ارغوانی پوشیده است، و متوجه می‌شوی که او یک شمن است. و آن زوج، آن مرد و زن، اکنون قصد دارند به همراه یکدیگر در مورد آینده زیبایی که در میدانِ شماست با تو سخن آغاز کنند.

و آن‌ها خواهند گفت: «نگران گایا نباشید! زیرا آن انسانِ خردمند اختراعاتی خواهد داشت که به پاک‌سازی سیاره [از آلودگی‌ها] می‌انجامد. زمانی که آلودن این سیاره را متوقف کنید، [گایا] کاری می‌کند که ما آن را «زیست‌درمانی» می‌نامیم و شما هرگز چنین چیزی را ندیده‌اید. زمانی که آلودن گایا را متوقف کنید، او بهبود خواهد یافت. زمانی که استخراج [منابعِ] آن از راه و روش‌هایی خاص را متوقف کنید، اتمسفر خودش را پاکسازی خواهد کرد. اگر هیچ آلودگی‌ای وارد آن نشود، هوا پاک می‌شود. شما حتی آن را در طول یک سال دیده‌اید. اختراعاتی در راهند که در نتیجه آن، [دیگر] تمام نیروی [برقِ] مورد نیاز شما، درون یک شبکه نخواهد بود. نیروی مورد نیاز شما بر روی هر ساختمان و هر خانه خواهد بود و آلودگی ایجاد نخواهد کرد. آن [اختراع] از یک منبع این سیاره استفاده نخواهد کرد. اختراعاتی در راهند که به کمک آن‌ها می‌توانید برای تمام کره زمین [غذا و محصول] کافی به عمل‌آورید، و آن را در سرتاسر کره زمین توزیع کنید. در این آینده که در این میدان است، دیگر هیچ گرسنگی‌ای وجود ندارد عزیزانم.»

ممکن است آنجا بایستی و حتی ندانی که چه بگویی!

«چه [می‌گویی]! ؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟ ما با جمعیتی مواجه هستیم که به سرعت رو به افزایش است! و این دیوانه‌کننده و غیرقابل کنترل است»

آن‌ها به تو می‌گویند: «خرد [و تدبیری] وجود دارد، حتی در میان پیشینیانی که می‌دانستند چگونه جمعیتشان را کنترل کنند، [آن هم] تنها با دانستن زمان مناسب برای بچه دار شدن.» آن خرد نامیده می‌شود. [کرایون می‌خندد] چیزی که شما در دنیای خود به آن عادت ندارید.

و خواهی گفت: «خب در مورد نزاع‌های میان ادیان و مواردی نظیر آن چطور؟!»

و آن‌ها خواهند گفت: «خرد با پذیرش این نکته و یک جشن و بزرگداشت همگانی همراه است که در آن هرکس می‌تواند به شیوه خود به پرستش خدا پرداخته و جشن و مراسمات خود را همان گونه برگزار کند که می‌خواهد. و نشانه گرفتن دیگران با انگشت خود برای تعیین اینکه چه کسی درست می‌گوید و چه کسی غلط، صدها سال است که پایان یافته! زیرا ما اکنون می‌دانیم که جلال و شکوه آفریدگار در تک‌تک انسان‌ها نهفته است. و درست همان‌گونه که برخی، انواع متفاوتی از غذاها دارند، برخی نیز به شیوه‌های متفاوت به پرستش می‌پردازند، و در این کار مشکلی نیست!»

و تو به آن‌ها نگاه کرده و می‌گویی: «این غیرممکن است! غیرممکن است!» و آن‌ها می‌گویند: «البته که این غیرممکن نیست. این هست و اکنون آغاز شده است!» و آن‌ها از چیزهایی سخن آغاز می‌کنند که در بازگشتت نمی‌توانی به خاطرآوری و به خاطر نخواهی آورد، درباره کسانی که هم اکنون در حال توسعه همین موارد هستند و این در میدان هست. عزیزانم، برای آینده شما پتانسیلی وجود دارد که هنوز آن را ندیده‌اید، یا درکش نکرده یا نمی‌دانید. آن [پتانسیل] اکنون در میدان است، اکنون در حال توسعه است. در سرتاسر این سیاره نقاط درخشانی برای این [پتانسیل] وجود دارد و من آشکارا بصورتی سطحی به آن پرداخته‌ام، زیرا ما حتی در مورد بیماری صحبت نکرده‌ایم و از چگونگی آن که آگاهی بالا در یک انسان جدید حتی فرصت گسترش آن را هم نمی‌دهد.

آن انسان جدید است. نظرتان در مورد آن چیست؟

از شما می‌خواهم که بنشینید و تامل کنید و لبخند بزنید. چرا که ما در حال صحبت از آینده‌ای هستیم که برای فرزندان‌تان و فرزندان آنهاست و برای متوقف شدن چیزهایی که در انرژی قدیم همیشه بر روی این سیاره بودند: نزاع، گرسنگی، بیماری، مرگ، وحشت، جنگ.

تقدیر جدیدی شروع شده است. آیا می‌توانید بنشینید و این را جشن بگیرید؟ و با آگاهی از آنچه که‌امید وقوعش می‌رود و همین حالا در میدان بوده و بر روی این سیاره در حال وقوع است، شفا یابید؟ بذرهای تک‌تک مواردی که درباره‌شان گفتم، در حال کاشته شدن هستند.

بمان. بمان. بمان و همچنان که زمین سپاسگزار کارهایی است که می‌خواهی به انجام برسانی، با او به صحبت بنشین.

و این‌چنین است.

 


[1] Gregg Braden

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

مدیتیشن۱۲۵