پیش‌مدیتیشن۱۹


2021.01.20

چهار چهرهٔ ترس - قسمت سوم - چیزی که در این زندگی و حال حاضر خلق می‌کنید

درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

به اعضا سلام می‌کنم، تمام شما، و از شما سوالی دارم. آیا این چیزیست که منتظرش بودید؟ امیدوارم که جواب شما بله باشد چون شما با اختیار خود اینجا هستید تا این برنامه را تماشا کنيد. تعجب نمی‌کنید اگر بگویم کسانی که آن‌سوی پرده هستند هم همین احساس را دارند؟ من به شما می‌گویم در آن سوی پرده کسانی هستند که صف بسته‌اند تا اینجا در کنار شما باشند. چنل کردن شبیه کنار زدن پرده است. برخی از شما درک می‌کنید که پرده کنار رفته و عشق می‌تواند وارد این سمت پرده شود چون شما پذیرای آن هستید، چون شما اینجا هستید، چون شما می‌بینید و می‌شنوید. کسانی هستند که بعدا این را خواهند دید و عضو حلقه دوازده نیستند. همانطور که قبلا گفتیم، تمام این پیام‌ها در دسترس کل سیاره قرار خواهد گفت.

اما می‌خواهم با شمایی صحبت کنم که عضو حلقه هستید و در این زمان و برای مدیتیشن که خواهد آمد اینجا هستید. این یک احساس درخشان متفاوت است، این ادراکیست که ممکن است قبلا نداشته‌اید ما به معنای واقعی اینجا هستیم که شما را ببینیم. شریک من این را در تمام چنل هایی که انجام گرفته تجربه کرده است، چنل های کوتاه و بلند. زمانی که او روی صندلی می‌نشیند و چنل شروع می‌شود احساس آرامش و رهایی می‌کند و دری بین ما باز شده است، بین شما و من، بین دنیاهایمان و عشق سرازیر می‌شود، دستورالعمل‌ها و خردی که شما در این زمان اجازه ورود به آن می‌دهید.

ما در مورد چهار چهره ترس صحبت کردیم. سومین مورد را امروز توضیح می‌دهم. این ترس‌ها اندکی با هم فرق دارند و ریشه‌های متفاوتی دارند. ما به شما گفتیم که این ترس‌ها مانع شفای شما می‌شوند. این یک برنامه شفاست. ما درمورد تمایل شما برای دیدن و شنیدن، جذب و شناخت چیزی که درمانگران و شفاگران به شما می‌گویند صحبت خواهیم کرد. این سخت است اگر شما همیشه ترس دارید. خیلی‌ها در این برنامه شرکت می‌کنند و عضو حلقه دوزاده هستند تا بتوانند بر ترس‌های خود غلبه کنند. عزیزانم شما در این حس تنها نیستید و برای همین در اینجا هستید. این چیزی است که ما می‌خواهیم با شما به اشتراک بگذاریم. راه حل‌هایی برای خارج شدن از ترس.

تقریبا همیشه راه حل خروج از ترس شناخت و درک آن است، شناخت دلايل ایجاد این ترس‌ها معمولا آن‌ها را از بین می‌برد. شبیه این است که چیزی را نمی‌فهمیدید و وقتی چراغ روشن می‌شود شما میگویید اوه فقط همین بود؟ فکر می‌کردم چیزی بیشتری برای ترسیدن وجود داشت. این یاعث خروج از آن ترس مورد نظر می‌شود. وقتی نور را به چیزی که از آن می‌ترسید بتابانید خیلی راحت‌تر می‌شود تصمیم گرفت که بازهم از آن بترسید یا نه.

این لحظه را بخاطر بسپار چون کسانی هستند که به شما می‌گویند: «نباید بترسید!» و دلیلش را به شما می‌گویند. اما این هیچ فایده‌ای ندارد [کرایون می‌خندد]. و شما می‌دانید که فایده‌ای ندارد. اگر شما نشسته‌اید و در مورد چیزی دلهره دارید و کسی می‌آید و به شما می‌گوید: «نترس! ببین من نمی‌ترسم!» این کمکی نمی‌کند. واقعیت این است. شما باید خودتان آن را بشناسید که چرا این ترس هست و آیا چیزی هست که باید از آن بترسی؟ یا همانطور که می‌گویند یک ببر کاغذی است؟ آیا آن چیزی است که من آنرا می‌فهمم؟ این شما هستید که می‌بینید چه چیزی در ذهن شما می‌گذرد، و به کمک ادراک خودتان است که شروع به رد کردن آنها می‌کنید.

سومین سری ترس‌ها چیزهایی است که شما در زندگی فعلی خود و در این زمان خلق می‌کنید. وقتی که می‌گویم شما آنها را خلق می‌کنید، منظور این نیست که شما باعث ایجاد آنها هستید، اما وقتی چیزی را ترسناک قلمداد می‌کنید شما برنامه آن ترس را در وجود خودتان می‌نویسید. بنابراین این‌ها ترس‌هایی نیستند که شما در گذشته نوشته باشید، و همچنین برای بقای شما نیستند، بلکه شکل گرفته در زندگی فعلی شما هستند. آن‌ها چه هستند؟ آن‌ها اغلب ترس‌هایی هستند که شما آنها را می‌شناسید. جامعه‌ای که شما در آن زندگی می‌کنید دارای پارامترها و قوانینی است. و شما از این ترس دارید که آنطور که مردم جامعه به شما می‌گویند آن را بسازید. خیلی از این نوع ترس‌ها، ترس‌های حال حاضر شما، چیزهایی هستند که خودتان به خودتان تحمیل کرده‌اید. تصمیم گرفته‌اید که این یک چیز ترسناک است.

بگذارید بعضی چیزها را با هم مرور کنیم. چطور می‌فهمید که اطراف شما چه می‌گذرد؟ از چه روشی برای فهمیدن اینکه در شهر چه می‌گذرد استفاده می‌کنید؟ یا در همسایگی شما یا حتی در کشور شما؟ و جواب این است «اخبار». این ترس شماره یک است که به خود وارد می‌کنید. اخبار تماشا می‌کنید. به اخبار گوش می‌کنید. اخبار را می‌خوانید. شما آگاه هستید در این فرهنگی که شما زندگی می‌کنید، در این عصر و روزها و لحظه‌ها آیا اخبار سرگرم کننده است؟؟ آن‌ها (رسانه‌های خبری) چیزهایی را پخش می‌کنند که شما آنها را تماشا می‌کنید چون تبلیغاتی که مابین برنامه‌ها پخش می‌کنند حقوق آنها را تامین می‌کند. بنابراین چیزهایی را پخش می‌کنند که برای انسان‌ها جذاب باشد و آن تاریکی است(اخبار بد و هیجانات کاذب).

ممکن است اتفاقی ناگوار بر روی سیاره رخ داده باشد، همیشه این اتفاقات هست ولی آنها قسمت‌های خوب را به شما نشان نمی‌دهند. درحالی که همیشه خبرهای خوب هم هست. در موقعیت‌های اینچنینی چه اتفاقی می‌افتد؟

موضوع ویروس یک مثال خوب است. قبلا هم گفتیم. جای بحثی وجود ندارد چون خیلی‌ها متوجه شده‌اند و دیگر اخبار را نگاه نمی‌کنند. آن‌ها مرتبا به شما میزان آلودگي و میزان مرگ و میر را نشان می‌دهند و به ندرت خبری از بهبود یافته‌ها به شما می‌دهند. پس تصویری که به شما نشان می‌دهند باعث ترس شما می‌شود. و بخش بعدی اخبار باز هم شما را می‌ترساند. و اگر کارشان را درست انجام دهند شما را بسیار می‌ترسانند بنابراین شما باز هم می‌نشینید و چیزهای ترس آور بیشتری را تماشا می‌کنید!

راه حل چیست؟ این یک مشکل خودساخته است. شما انتخاب می‌کنید که این اخبار را بدانید و آنها وارد روان شما می‌شوند و آنجا می‌مانند. قبلا به شما گفتیم که هیچ دکمه‌ای نیست که بزنید و اینها پاک شوند. ما به شما گفتیم کسانی هستند که می‌خواهند از این وضعیت خارج شوند و در عین حال می‌خواهند بدانند که در اطرافشان چه می‌گذرد؛ در این صورت اخبار را به صورت گزینشی انتخاب کنید، از چه منبعی آن را بدست می‌آورید، از جایی آن را بخوانید که بیشتر به صحت آن اعتماد دارید، اخبار را بخوانید به جای اینکه به شکل برنامه‌های سرگرم‌کننده دیداری ببینید (از طریق رسانه‌هایی اخبار را دنبال کنید که بتوانید فقط آنها را بخوانید مثل روزنامه‌ها و تصویری از این اخبار مشاهده نکنید.). این روش به خیلی‌ها کمک کرده است. آن‌ها به سادگی از تماشای اخبار دست کشیده و تنها هفته‌ای یک‌بار اخبار را می‌خوانند. آن‌ها آن‌چیزی که باید بدانند را با تاخیر می‌خوانند که باعث می‌شود آرامش خیلی بیشتری داشته باشند.

چند نفر از شما از ویروس می‌ترسید؟ عزیزانم ویروس چیزی نیست که شما از آن بترسید، چیزی است که باید آن را بفهمید. چند نفر از شما در مورد ویروس تحقیق کردید بجای اینکه راحت بنشینید و اخبار را گوش کنید؟ اینجا یک تفاوت بزرگ هست. یکی ترس ایجاد می‌کند و دیگری باعث فهم شما می‌شود. وقتی می‌گویید: «اوه! این چیزی است که من انجام می‌دهم. این اندازه طول می‌کشد. این انتظارات وجود دارد.» و انسان عزیزِ من، این باعث ایجاد آرامش در شما می‌شود چیزی که دیگران را می‌ترساند. این طاعون نیست! خیلی چیزها هست که به شما گفته شده و به معنای واقعی کلمه بدون فهم و بدون دانش باعث ترس شما می‌شوند.

این جای بحث دارد. رهبران معنوی به شما چه گفته‌اند؟ شما محکوم به فنا هستید؟ شما زشت و پلید زاده شده‌اید؟ واقعا زشت زاده شده‌اید؟؟ آیا ممکن است خدای مهربانی که بیش از هر اندازه‌ای عاشق شماست، که شما را در تصویر خالق خلق کرده است، با دقت شما را زیر نظر داشته باشد تا وقتی خلاف خواسته او رفتار کردید روح شما را بگیرد و پس از مرگِ شما برای همیشه آن را شکنجه کند؟!! شما را هر روز زنده زنده بسوزاند و پوست شما را بکند؟!

و شما خواهید گفت، خب کرایون این تصورات را از کجا آورده‌ای؟! این تصورات را از شریکم گرفتم او آنها را در نقاشی‌هایی که روی دیوارهای کلیساها به وضوح وجود دارد دیده است. چه احساسی دارد وقتی اینها را به خود بگیرید و باورشان کنید و با خود حمل کنید؟ اینکه شما محکوم به هلاکت و فنا هستید.

این‌ها انواع ترس‌هایی هستند که ما از شما دعوت می‌کنیم آنها را بفهمید و درک کنيد، آن‌ها را بی اثر کنید و باز نویسی‌شان کنید. و شما قادر به انجام این کار هستید. می‌توانید بنشینید و به تمام چیزهایی که از آن می‌ترسید نگاهی بیاندازید؛ آن‌ها قابل بازنویسی هستند بشرطی که آنها را بفهمید و درک کنید؛ جملات تاییدی و تاکیدی هم می‌تواند چیزهایی که در ضمیر ناخودآگاهتان قرار دارد را بی‌اثر کند. تمام آنها قابل بازنویسی هستند. بزرگ‌ترین ترس‌هایی که روی این سیاره وجود دارند آنهایی هستند که خودتان به خودتان تحمیل کرده‌اید چون یا خودتان باعث آن هستید یا دیگران کمک کرده‌اند که از آنها بترسید.

به چند نفر از شما گفته شده که این اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق خواهد افتاد، مراقب این باش و مراقب آن باش؟ چیزهایی هستند که مردم به شما می‌گویند: «خب مواظب چیزی که قرار است بیاید باش!» آیا این زندگی توست؟ آیا از آینده می‌ترسی؟ آیا از این می‌ترسی که طبق فرهنگ شما به تو گفته شود که آن کار را یا این کار را درست انجام ندادی یا تو نمی‌دانی تا چه زمانی این شغل را خواهی داشت؟ آیا درک می‌کنی؟؟ تمام این‌ها احساس‌هایی هستند که تو خودت خلق کرده‌ای...

همانطور که قبلا به شما گفتیم شما در انرژی‌ای زندگی می‌کنید که در این مرحله این نوع انرژی‌های تاریک (ترس) را حمایت می‌کند. اما همیشه اینطور نخواهد بود. این چیزی است که در این سیاره در حال پاکسازی است. زمانی خواهد رسید که ترس اولین انرژی نیست که شما را در برمی‌گیرد. این خواهد آمد اما حالا برای بازنویسی این ترس‌ها و فهمیدن آنها شروع به رد کردن و نپذیرفتن آنها کنید. آنگاه شما دستورالعمل‌هایی برای خود پیدا می‌کنید و وقتی کسی نزد شما می‌آید و چیزی به شما می‌گوید به راحتی آن را قبول نمی‌کنید و بگویید: «بله حق با توست!» بلکه شروع به تجزیه و تحلیل آن کرده و می‌گویید: «تعجب می‌کنم اگر اینطور باشد!»

بزرگ‌ترین چیزی که قبل از اتمام جلسه می‌گویم این است. تو در تصویر خالق ساخته شده‌ای و با عشق و رحم و شفقت پر شده‌ای. این‌ها ابزارهای تو هستند. این همان چیزی است که تو هستی. این همان چیزی است که تو هستی. تو قربانی نیستی. تو اینجا نیستی که بترسی. تو اینجا هستی که در صلح و امنیت کامل آن تخته را پاک کنی و بدانی به اندازه کافی باهوش هستی که فرق بین چیزی که چنین نیست و چیزی که هست را درک کنی. و چیزی که هست این واقعیت است که تو حق داری و اصالت داری و ابزارش را داری که تمام آن ترس‌ها را پاکسازی کنی. آن‌ها را بازنویسی کنی و به سمت آینده‌ای بروی که در امنیت کاملی چون تو باشکوهی. متوجه آن شدی؟ تو قربانی چیزی که قرار است اتفاق بیفتد نیستی. تو تمام آنها را به وسیله شهود خود کنترل خواهی کرد که کجا بروی و چه کاری انجام دهی. ما این‌ها را بارها و بارها و بارها به شما آموزش داده‌ایم. من می‌خواهم شما درک کنید که حقیقتا چه کارهایی می‌توانید انجام دهید.

این جا (این سیاره) مکان امنی است که در آن هستید...

و این‌چنین است.


 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶