پیش‌مدیتیشن۴۷


2021.08.18

درود عزیزانم.

کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

 

شما واقعا مرواریدهای درخشانی هستید، این استعارهای از ارزش شماست، استعارهای از درخشش نور شماست. ما تمام اینها را جشن می‌گیریم. اگر قبلا این را نشنیدهاید باید به شما بگویم که من در این زمان برای رساندن پیغامی اینجا هستم، اینکه بودن در انرژی جدید را جشن بگیرید.

 

در این ماه پیامهایی در مورد «تغییر» به شما دادیم. با این شروع کردیم که تغییراتی که از آن صحبت می‌کنیم قبلا پیشبینی شده است. ما پیش از این اطلاعاتی به شما ارائه کردهایم که ]می‌گوید[ این‌ها درباره چه و از چه منابعی هستند. شما بعضی از این منابع را می‌شناسید و بعضی دیگر را نه.

ارائه این اطلاعات فقط برای تاکید بر این نکته بوده که این یک اجماع جهانی است، اجماعی از سوی رهبران معنوی، شمنها و همه آن مواردی )کسانی( که انتظارش را دارید. و ]آن‌ها[ آنچه از نظر معنوی بر روی این سیاره در حال وقوع است را جشن می‌گیرند. حتی بومیان سیاره هم در مورد چرخهها صحبت کردهاند، چرخه‌هایی که هماکنون در حال بسته شدن هستند تا دوباره از نو آغاز شوند، یا به طور چشمگیری تغییر کنند، و حالا شما در این مرحله قرار دارید.

 

برخی پرسیدهاند: «آیا کووید ارتباطی با این تغییرات دارد؟»

عزیزانم قطعا همینطور است ،و اصلا اتفاقی و تصادفی در کار نیست. و ما در مورد آن نیز صحبت کردهایم. این یک «تنظیم مجدد» است، و حتی برخی به آن «راهاندازی مجدد» میگویند. ما حتی قبلا در مورد آنهایی صحبت کردهایم که در زمانهی کووید سیاره را ترک کردند، چون آنها به سرعت درحال بازگشتن1 هستند. عزیزانم تمام چیزهایی که اتفاق افتاد و شما فکر می‌کردید غیر عادیهستند ،بخشی از این تغییر  بزرگ بودند. برخی از این تغییرات، عظیم بودند و برخی جزئی ونامحسوس و بعضی باورنکردنی؛ و باور چیزی که امروز می‌خواهم درباره آن صحبت کنم نیز، برای شما دشوار خواهد بود.

 

هفته دوم اطلاعاتی دربارهی یک تغییر دیگر به شما دادم. من در مورد چیزهایی صحبت کردم که ممکن است فکر کنید همیشه وجود دارند و همیشه به همین شکل باقی می‌مانند. در این باره صحبت کردیم که تاریخ چطور خودش را تکرار می‌کند. و واقعا هم اینکار را می‌کند. ما در مورد سیستمی صحبت کردیم و گفتیم که این سیستم تغییر کرده است. گفتیم که توقع نداشته باشید هر اتفاقی که در آینده میافتد همانی باشد که در گذشته رخ داده، حتی اگر علم و دانشی در پسزمینه آن وجود داشته باشد.

و در اینجا کسانی هستند که میگویند: «خب ]اتفاقات آینده[ همیشه به سطح معینی برمیگردند، از جمله جنگها. جنگ همیشه جنگ ایجاد می‌کند و باز هم جنگ و جنگ و جنگ.» اما این در حال تغییر است عزیزانم و حتی تغییر کرده است .

 

امروز در مورد یک تغییر دیگر صحبت خواهیم کرد. موضوع امروز بحث برانگیز است. چون شما همیشه باور داشتهاید که برخی چیزها به این خاطر که همیشه به یک شکل بودهاند و تابحال تغییر نکردهاند ،]بنابراین[ مطلق و بدون تغییر هستند.

                 

 

حلول در جسم جدید. مترجم  

چون تاریخ خود را تکرار می‌کند و چرخههای انرژی تکرار می‌شود. مترجم

مثالی از همین مطلق بودن را در آموزههایی که سالهای قبل بارها آنها را برای شما چنل کردهایم دوباره میگویم. یکی از آنها که مورد علاقه من است قانون جاذبه است. جاذبه، مطلق و ثابت است .

حالا باید بدانید که جاذبه یک انرژی است. این در مورد فیزیک است. قبلا به شما گفتیم که جاذبه، بسته به میزا ن جرم، متغیر است؛ اما برای شما که اینجا هستید متغیر نیست و مقداری ثابت است .

آن همیشه یکسان است. شما با آن بزرگ شده و رشد کردهاید. یاد گرفتید که با آن کار کنید، بنابراین هیچوقت در مورد آن حتی فکر هم نکردهاید. خندهدار است اگر ناگهان به شما بگویم که جاذبه در حال تغییر است!

و کسانی هستند که میگویند: «خب کرایون دوباره در مورد چیزی صحبت می‌کند که نشدنی است!»

 

اما عزیزانم، این ]موضوعی که قرار است در موردش صحبت کنیم[ بسیار شبیه به آن پیام ]در مورد جاذبه[ خواهد بود. اگر شما یک روانشناس و یا یک روانپزشک هستید، اگر علاقمند به کمک در حل مشکلات روحی و روانی افراد هستید، و یا اگر ]فردی هستید که[ برای حل مشکلات خود و چیزهایی که می‌خواهید از یک روانشناس مشاوره می‌گیرید، شما ]در این مسیر[ تنها نیستید.

چیزهای زیادی هست که مردم برای ]حل[ مسائل و مشکلاتشان سعی می‌کنند به آن چنگ بزنند. و درمانگران زیادی در این برنامه بوده و هستند که این مشکلات را می‌شناسند و راهحلهایی برای خروج از اضطراب و ترس ناشی از آن ارائه می‌دهند و حتی برای ]مشکلات[ روابط و خیلی چیزهای دیگر راهحل دارند.

اما اگر در رشتهی روانشناسی تحصیل کرده باشید، اگر یک روانپزشک هستید، این را میدانید که برای کمک به مردم باید از یک اصول و مبنایی استفاده کنید. و آن مبنا و پایه این است که: «مردم در حالت عادی و نرمال خود، چگونه با هم در تعامل هستند.» و سپس این پایه و مبنا به شما کمک می‌کند که رفتارهای نادرست و غیرعادی را تشخیص دهید. اینکه دلیل آن رفتار چه بوده است؟ اینکه چه کاری باید انجام شود؟ و چطور می‌توان به آن حالت نرمال و پایهای بازگشت؟!

اگر به شما بگویم که آن خط مبنا و پایه، تغییر کرده است، چه؟! و این تغییر بعضی از آموزشها رابه درستی باطل می‌کند. حداقل تغییراتی در آنها ایجاد می‌کند. و حالا روانشناسان و روانپزشکانیهستند که معتقدند این خط پایه و مبنا در حال جابهجایی است.

منظور من از خط مبنا چیست؟! بگذارید مثالی بزنم. دو نفر را در نظر بگیرید، یکی از آنها عصبانی یا شاید ناخرسند و ناامید است. و انرژی آن فر د عصبانی شروع به بالا رفتن می‌کند و صدایش را بالا برده و حتی ممکن است ناسزایی هم بگوید. خب در 99 درصد مواقع، شخص مقابل چه واکنشی انجام می‌دهد؟ ]معمولا[ او هم صدایش را بالا می‌برد، و ناسزایی در پاسخ می‌گوید و دعوا همینطور ادامه می‌یابد. و سپس آنها با هم قهر می‌کنند. بعد از آن اگر آن دو با هم دوست بوده باشند زمان طولانیای سپری می‌شود تا مجددا با هم آشتی کنند، و اگر اعضای خانواده باشند خب کمی کمتر طول می‌کشد. چون بالاخره دعوا ]در خانواده زیاد[ پیش می‌آید! )کرایون می‌خندد( اسم این کار چیست؟ به این «خط مبنای طبیعت انسان» گفته می‌شود.

 

طبیعت انسان چهرههای زیادی دارد، اما این «خط مبنا» توضیح می‌دهد که چگونه یک انسان در هر موقعیتی یک رفتار متوسط یا رفتار عادی و یا رفتار مورد انتظار از خود بروز می‌دهد. این همان خط مبناست. این همان مطالعات است ]که روی انسان انجام شده است. [ و کتاب بعد از کتاب، بعد از کتاب بر اساس همین خط مبنا نوشته شده .

طبیعت انسانی چیست؟ شما با طبیعت انسانی چطور کار می‌کنید؟ آیا طمع، جز طبیعت انسان است؟ آیا این طبیعت انسان است که انتظار چیزهای خاصی را داشته باشد؟ بسیاری هستند که میگویند: «کاملا درست است، قدرت، طبیعت انسان را به فساد و تباهی می‌کشاند.» و میگویید:

«این مطلق است.»

چیزهای زیادی هستند که بر اسا س مبنای طبیعت انسانی گفته می‌شوند. حتی برخی میگویند:

«خب جنگی دیگر در راه است.» و شما در پاسخ به آنها میگویید: «خب چرا؟ چرا باید جنگ دیگری اتفاق بیفتد؟ چه چیزی باعث ]بروز[ این جنگ می‌شود؟»

ما پیش از این در مورد چرخههای تاریخی صحبت کردهایم، اما این موضوع، چیز دیگری است .

برخی خواهند گفت: «خب! همیشه همینطور است!» و شما میگویید: «چرا؟» و آنها میگویند:

«خب این طبیعت انسان است. این دقیقا کاری است که انسان‌ها می‌کنند.» و سپس این حرفها منبع و خط مبنایی می‌شود برای کسانیکه می‌خواهند به انسانها کمک کنند.

 

اگر به شما بگویم طبیعت انسان درحال تغییر است، چه؟! آیا ممکن است که آن خط مبنا جابهجا شده و تغییر کند؟ و باز هم کسانی هستند که میگویند: «کرایون اشتباه می‌کند! انسان ]همیشه[ همان انسان است. انسان همان انسا ن صد سال پیش و همان انسان هزار سال پیش است و به همان روشهای مشخص عمل می‌کند ،و در دورانهای متمادی همین اتفاق میافتد. کتاب بعد از کتاب، بعد از کتاب نوشته شده است، و راه و روش انسان همین است. به آن میگویند «انسان بودن «.» و باز ]همین افراد[ در ادامه میگویند: «این قابل تغییر نیست! نمی‌توان گفت طبیعت انسانی در حال تغییر است!»

اوه عزیزانم! من میگویم که تغییر می‌کند.

دو نفر شروع به بحث کردن می‌کنند، یکی از آنها نا امید شده و صدایش را بالا می‌برد و نفر مقابل عکسالعملی نشان نمی‌دهد. در واقع آن نفر دوم دکمهای ندارد که ]کسی بتواند[ آن را فشار دهد تا باعث شود آن شخص]به خودش[ بگوید: «بهتر است ]من هم[ عصبانی شوم! بهتر است برافروخته شوم! بهتر است ]از شدت عصبانیت[ صورتم سرخ شود! بهتر است قلبم کمی بیشتر شروع به پمپاژ کند!» پس این شخص می‌نشیند و شخصیت او اینگونه است که ]با خود می‌گوید:[ «متاسفم ، دوست من روز خوبی نداشته است.» به عبارت دیگر عکس العمل و واکنشی وجود ندارد. به من

بگویید، آیا این طبیعت انسان است؟! و شما خواهید گفت: «خب نه! این ]همان[ تسلط بر خویشتن و استادی است! )کرایون می‌خندد( این چیزی است که ما از یک استاد انتظار داریم، اینکه عصبانی نشود و عکسالعمل نشان ندهد. به ما گفته شده است ]که یک استاد اینگونه رفتار می‌کند[.»

 

چه می‌شود اگر این تازه شروعی برای طبیعت جدید انسانی باشد؟ و ممکن است شما آن را تکاملیدر تعاملات و برخوردهای انسانی بنامید، تکامل در تعاملات و برخوردهای انسان. انتظار این راداشته باشید و شما شروع به دیدن آن در افراد جوانتر خواهید کرد. آن‌ها شروع به گوش داد ن واقعی کردهاند بجای آنکه دیوانه شوند . اگر من میگویم افراد جوان، منظور من چهار ساله و یا حتی ده سالهها نیست، منظور من بیست سالهها و حتی سی سالهها و کسانی است که شروع به حل کردن این قبیل مشکلات با روشهای بسیار متفاوتتر از قبل و همینطور متفاوت با روشهای والدینشان کردهاند. اگر تا بحال متوجه نشدهاید، ]بدانید که[ چنین چیزی در حال وقوع است.

 

چیزهای زیادی هست که می‌توانم در مورد تاثیرات این تغییر در اطراف شما بگویم. شرکت‌ها با هم رقابت دارند و گاهی این رقابت به روشهای منفی انجام می‌گیرد. ما به شما گفتیم زمانی می‌رسد که آگاهی رقابت کردن به سمت خیرخواهانه بودن می‌رود. و فروشندگانی خواهند بود که در رقابت  با هم هستند و بجای اینکه بخواهند محصولات یکدیگر را تخریب کنند و بگویند: «خب رقبای ما خیلی خوب نیستند! و ما به این دلایل و آن دلایل، بهتر از آنها هستیم!» در عوض، آن‌ها با هم کار می‌کنند و اجازه می‌دهند که همه، محصولاتشان را ببینند و آزادانه انتخاب کنند.

شما خواهید گفت: «خب این طبیعت انسان است کرایون.» عزیزانم اگر اینطور نباشد چه؟ اگر اینگونه بود که: «رقیب من هم اینجاست. محصولی تولید کرده که مشابه محصول من است. رقیب من، بیا جلوی دوربین و محصولت را معرفی کن.» و هر دو صحبت می‌کنند و محصولشان را معرفی

می‌کنند و میگویند: «این چیزیست که من دارم.» و دیگری هم می‌گوید: «این محصولی است که من ارائه می‌کنم.» سپس با هم دست می‌دهند و میگویند: «ممنون که به ما گوش دادید، حالا می‌توانید انتخاب کنید.»

و ]احتمالا[ شما میگویید: «کرایون تو دیوانه شدهای؟ آن‌ها هیچوقت اینکار را نمی‌کنند!» درست است عزیزانم! ولی اینگونهخواهد شد.

 

قبل از این انتخابات اخیر 3]آمریکا[، من موقعیتی را به شما نشان دادم که غیر قابل دفاع و خندهداربه نظر می‌رسید. من به شما در مورد مناظرهی نامزدهای ریاست جمهوری در آینده گفتم، که برای اینکه آنها بتوانند مناظرهای با یکدیگر داشته باشند اولین کاری که باید انجام بدهند این است که بایستند و به دیگری تبریک بگویند، اینکه چقدر خوب بودند و چه کارهایی کردهاند.)کرایون می‌خندد( عزیزانم اینکار پیش نیاز شرکت در مناظره خواهد بود. به عبارت دیگر آنها باید چیزهای خو ب رقیب خود را پیدا کنند که همیشه هم ]عملکردهای مثبتی[ وجود دارد. هر کسی که برایم ناص ب عالی کاندید می‌شود کارهای خوبی داشته است، یا ایدههایی دارد که می‌خواهد برای کمک به کشور انجام دهد. ]معمولا در مناظرات انتخاباتی[ شما هیچوقت درباره این ایدهها چیزی نمی‌شنوید. فقط در مورد گذشته آن‌ها می‌شنوید و یا مثلا وقتی ]طرف رقیب[ 18 ساله بوده چه کار اشتباهی انجام داده!

شما میدانید من در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم.

 

چه می‌شود اگر زمانی برسد که عموم جامعه دنبال فردی اصیل و حقیقی باشند که ]به رقیب خود[ تبریک بگوید، شخصیتی باشد که بتواند با مردم کار کند، و برای حل مشکلاتی که در هر دو جناح سیاسی وجود دارد با افرادی که در دولتها هستند بتواند همکاری کند؟ و این ]همان[ بلوغ سیاسی خواهد بود که شما قبلاً هرگز ندیدهاید و حتی ممکن است در دولت شما باشد. و باز هم شما میگویید: «امکان ندارد کرایون!» عزیزانم حتی ممکن است این را زودتر از حکومت خودتان، در حکومتهای دیگر ببینید.

عزیزانم اینها چیزهایی است که باید مشتاقانه منتظرشان باشید و پاسخی به چرایی و چگونگی تغییر در طبیعت انسان است. ]طبیعت انسان[ در حال تکامل است. روزی می‌رسد که اینرا خواهید دید. و ]این تغییر[ با چیزی که انتظارش را دارید بسیار متفاوت خواهد بود.

                 

 

3 انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا که رقابت بین بایدن و ترامپ بود. مترجم

و شما خواهید گفت: «کرایونگفته بود که اینگونه می‌شود و حالا انجام شده است.» آن زمان نفسی

به راحتی خواهید کشید و به قلبتان رجوع کرده و خواهید گفت: «ای روح هستی، سپاسگزارم برای بشریت در حال تکامل.»

]این تکامل[ به آرامی خواهد بود، نه با سرعتی که شما توقعش را دارید، اما بهتر از قبل خواهد شد.

و این طبیعت جدید انسان، دیگر هرگز به سمت جنگ باز نخواهد گشت.

 

من به این خاطر اینجا هستم. برای اینکه به چیزهایی که انتظارش را ندارید «نور» بتابانم و به شما بگویم که تغییرات بسیار نزدیک است...

من کرایون هستم، عاشق بشریت...

و این‌چنین است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶