پیشمدیتیشن۶۶
2022.01.12
درود عزیزانم، کرایون هستم
از خدمات مغناطیسی.
من همیشه این را میگویم که میدانم چه کسی این چنلها را گوش میکند. روح هستی[1]
خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنید میداند. آیا تابهحال روح خود را به عنوان بخشی از
یک سیستم کاملاً عظیم از روحها در نظر گرفتهاید؟ آیا تابهحال
فرابعدیت خودتان و روحتان را به عنوان بخشی از سرچشمۀ آفرینشگر یا خدا در نظر گرفتهاید؟ و همینطور است. و ما اینگونه آگاهی کسانی را که
با این برنامه هماهنگ هستند و به آن گوش میدهند و همزمان یا بعدا این برنامه را تماشا میکنند می شناسیم.
حتی اگر این پیام ماهها و یا سالها بعد دیده و شنیده شود اما باز هم
زنده است و جز بزرگترین حقایق کیهان به حساب میآید.
این پیام دوم از سری چهارتایی پیامهاست. و
عنوان این سری از پیامها این است: «چیزهایی که از دیده پنهاناند». هفتۀ
گذشته اولین مورد را به شما گفتیم که بزرگترین آنها هم هست. دومین مورد آنها شاید
از نظر شما معمولی و پیشپا افتاده باشد چون بارها و بارها آنرا تکرار کردهایم،
بنابراین تصمیم داریم کمی آنرا برای زمانۀ شما شخصیسازی کنیم.
یکی از بزرگترین چیزهایی که از دیدگان شما، [دیدگان]
همۀ شما، پنهان مانده این است که: شما درمانگر هستید، درمانگر خودتان. شما
میتوانید تمام چیزهایی که در بدنتان نادرست یا نامناسب به نظر میرسند را تغییر
دهید. همینطور که اینجا نشستهاید میتوانید آنها را تغییر دهید. چیزی که از
چشمان شما پنهان شده این است که شما حقیقتا توان تغییر دادن شیمی بدن خود را
دارید. شما نه تنها توان تغییر شیمی بدن در جهت شفا و جوانسازی خود را دارید بلکه
میتوانید در سطح سلولی و هستهای تغییر ایجاد کنید. در دیانایتان.
شما میتوانید مجموعه دستورالعملهای دیانای را تغییر دهید. شما تا این حد قدرتمند هستید. و
برخی از شما میگویید: «من نمیفهمم معنی این حرفها چیست!» عزیزانم میتوان
گفت زندگی شما و شیمی بدنتان در کتابچههای راهنمای شیمی بدن که بسیار هم پیچیده
است، درون دیانای شما نوشته شدهاند. نه تنها من بلکه کسان دیگری هم اینجا در
این برنامه هستند که با شما روبرو شده و میگویند: «شما توانایی بازنویسی این
مجموعه دستورالعملها را دارید.» بنابراین اگر شما به عنوان مثال نوعی بیماری وراثتی
دارید آنرا به فرزندان خود منتقل نخواهید کرد، چون توان این را دارید که آن
[بیماری] را از دستورالعملهای دیانای خود پاک کرده و دیگر نگران این نباشید که
آنها هم به آن بیماری مبتلا شوند.
حتی میتوان از این هم فراتر رفت. این به بیان
شما چنان متافیزیکی و یا غامض است که خواهید گفت: «من اینرا نمیفهمم، چون
ممکن نیست این اتفاق بیافتد.» اینجاست که در اشتباه هستید. شما با دستورالعملها
و برنامههایی بزرگ شدهاید که به شما میگویند که در خارج از بدنتان چه کارهایی را
میتوانید انجام دهید و چه کارهایی را نمیتوانید. بنابراین هر وقت چیزی شما را میرنجاند
یا به شما آسیب میزند هیچوقت دنبال دلیل درونی آن که در خودتان است نمیروید
بلکه دنبال عوامل بیرونی هستید. میگردید دنبال کسی که بتواند به شما کمک کند و
اغلب هم کمک میکند، خیلیها اینکار را میکنند. اما آیا اولین برداشت و گمان شما
این است که [برای کمک] به درون بروید یا اینکه از بیرون کمک بگیرید؟
چیزی که درون تو پنهان شده است عظمت و شکوه
است. میخواهم یک سری چیزها را در نظر بگیرید و سپس میخواهم آنها را برایتان شخصیسازی
کنم. بگذارید اینطور بگویم که مثلا شما در بدنتان توموری دارید که در حال رشد
است، صرفنظر از اینکه خوشخیم است یا نه، بالاخره آن وجود دارد. این تومور از کجا
آمده است؟ آیا از این آگاه هستید که این تومور از بیرون وارد بدن شما نشده است؟ از
بُعد دیگری هم نیامده است! آیا آماده شنیدنش هستید؟ تومور حاصل شیمی بدن، افکار
و آگاهی خودتان است. از همینجا آمده است. حالا شما آن را دوست نخواهید داشت.
شاید کسانی اینجا نشسته و گوش میدهند و با چنین مشکلی دست به گریبانند، آنها میگویند:
«خب من چنین چیزی را درخواست نکردهام، من خودم اینرا نساختهام، من اینرا
نمیخواهم. این خودش به اینجا رسیده است!»
عزیزانم میخواهم چیزی را به شما بگویم. تمام
شواهد در آگاهی و بدن شماست، هیچ چیزی از فضای بیرون وارد نشده است. آن تومور
توسط شیمی بدنتان که خودتان با افکارتان خلقش کردهاید رشد کرده است، یا بخاطر
عادات شما اجازه رشد به آن داده شده است. شما خالق آن هستید. حالا اگر اینرا
کاملا فهمیدید، اینرا هم میدانید که شما میتوانید نابودش کنید. همان شیمی که
آنرا خلق کرده همان هم میتواند نابودش کند. این شدنی است.
بارها و بارها ما این عبارت را به شما گفته ایم
که: «با سلولهای خود حرف بزنید، آنها گوش میدهند.» خیلی از کسانی که
دارند به این پیام گوش میدهند خواهند گفت: «خب من کاملا متوجه منظورت نشدم اما
با صدای بلند با سلولهایم حرف میزنم.»
و پاسخ من این است: شما فقط کلمات را به هوا میفرستید[2].
به جایی نمیرسد. شما آن را نفهمیدید. این باید یک فرآیند نیتِ درونی باشد
که در آن برای مدتی آنجا بنشینید و تمام سلولهایی را که میخواهید با آنها صحبت
کنید تجسم کنید، و شروع کنید قصد و نیت انجام کاری که قرار است انجام دهند را برای
آنها توضیح دهید.
میخواهم این را بفهمید که فقط یک رییس برای بدن
وجود دارد و آن خودِ شما هستید. اما فرهنگتان شما را به عنوان رییس نمیشناسد.
شما بهگونهای زندگی میکنید که [گویی] هر چه پیش آید در کنترل شما نیست و
مجبورید بپذیریدش. هر چه اتفاق میافتد باید قبولش کنید و اگر شانس داشته باشید
زنده خواهید ماند. شما به این روش آموزش دیدهاید [اینکه] هیچ کنترلی ندارید، [و] فقط
امیدوارید که کارها پیش برود.
اما اینگونه کار نمیکند. توانایی تغییر در
شیمی، برای از بین بردن چیزهای نامناسب در بدنتان، جلوی چشمانتان پنهان شده است.
متوجه شدید؟ هر چیزی که در بدنتان است را میتوانید شفا دهید. حتی میتوانید درمان
هر چیزی را تسریع کنید. درست همانطور که آمده میتوانید از شرش خلاص شوید.
این قابل اثبات است. برای خیلیها اتفاق افتاده.
میتوانید روی این روند برای هومیوپاتی حساب کنید، سیگنالی به بدنتان میفرستید،
سیگنالی کوچک، و آن کار میکند. بهبود خودبهخودی اتفاق میافتد. شما اینرا دیدهاید.
اثر دارونما[3] با همین روند کار میکند. شما فکر میکنید که
اثر میکند. قرص با روکش قندی میخورید و ناگهان میبینید که اثر میکند. از این
چه دستگیرتان میشود؟ استاد درمانگر شما، شیمی بدن شما، دیانای شما، در جلوی
چشمان شما پنهان است. بدن شما گوش میدهد.
خب، اطلاعاتی به شما میدهم که قبلا هم گفتهام.
همکار من قبلاً در مورد واکسیناسیون به سؤالات پاسخ داده است، حالا فرقی نمیکند
کدام سوال. میخواهم چیزی را به شما بگویم که باید آنرا بشنوید. افرادی در این
زمان آن بیرون هستند که نمیخواهند واکسنی که در سراسر سیاره در حال تزریق است را استفاده
کنند و نگرانند[4].
شاید از ترکیبات آن میترسند و یا حتی صرفا آن را دوست ندارند.
این یک بیانیه سیاسی نیست. حتی در مورد بایدها و
نبایدها هم نیست. این توضیحی است برای اینکه تو این واکسن را میزنی و حس میکنی
مجبور بودی که واکسن بزنی؛ و ناامیدانه آنجا مینشینی، چون چیزی را که نمیخواستی استفاده
کردهای و اکنون از عواقب آن میترسی.
اول از همه [بگویم که] باید هم این حس را داشته
باشید! به طور خاص این واکسن کووید، بهویژه یکی از آنها، بعد از مدتی [اثرات خود] برای تولیدمثل نامناسب را نشان خواهد داد. شما
این را بزودی خواهید دید ولی آنها [یعنی محققان] آن را نمیدانستند. برای مدت کافی
هم این واکسنها آزمایش نشدهاند. اما برخی میگویند که همه باید این واکسنها را
بزنند، و بنابراین بسیاری زدهاند. اما در مورد شماها چطور؟
بگذارید چیزی را به شما بگویم، اگر آن واکسن را
زدهاید این شمایید که مسئول ترکیبات آن هستید! خوب به من گوش کنید، گوش
کنید، گوش کنید. حتی اگر آن واکسنها بر پایه RNA باشد[5]
خودتان میتوانید آن [تاثیری] که ایجاد کرده را تغییر دهید. شما میتوانید همۀ
چیزهای نامناسب را از بین ببرید و حالتان خوب باشد. وقتی میتوانید شیمیای که از
تبار و دودمانتان به شما به ارث رسیده را تغییر دهید پس میتوانید اثرات واکسنها
را نیز تغییر دهید.
میخواهم بدانید و به حرفهای من گوش کنید. اگر
از واکسن میترسید که خیلیها نمیترسند و فکر میکنند این واکسن دقیقا همان چیزی
هست که باید باشد، اما اگر شما میترسید و
باید واکسن بزنید و فکر و خیال آن شما را درگیر کرده و نمیخواهید که اینطور باشد،
عزیزانم مستاصل نباشید. عزیزانم نترسید. شما استاد شفا دادن شیمی بدن خود هستید
و میتوانید هر چیزی که در بدنتان نامناسب است را از بین ببرید. این شبیه
معجزه است و از دیدگان شما پنهان مانده است.
چرا همگی با هم، حتی این شامل همکار من نیز میشود،
چرا لحظهای وقت صرف نکنیم و به این احترام نگذاریم؟! با آن بنشینید و بگویید: «ای
روح هستی، از تو ممنونم که در این لحظات آزمون اضطراب، ترس، حسی که آن را نمیفهمم
و در مورد آن نگران و سردرگمم، در این شرایط به یاد میآورم که آنچه در مقابل
دیدگانم پنهان شده اولا خودِ خدایی ما، استادیِ ماست؛ و ثانیا آن استاد، درمانگر همۀ
چیزهایی است که در درون شیمیِ خودِ ما قرار دارد. ما هستیم که مسئولیم.»
میخواهم شما اینها را بدانید.میخواهم شما اینها
را بدانید. پاسخ تمام اضطرابها و ترسها و نگرانیهای شما، در مقابل چشم شما پنهان
شده است. بگذارید اینگونه باشد و اتفاق بیافتد.
چقدر شما باشکوه هستید. من کرایون هستم عاشق
بشریت.
و اینچنین است...
نظرات
ارسال یک نظر