پیشمدیتیشن۳۶
2021.05.26
مرزهای جدید آگاهی
قسمت چهارم: زمان یکی شدن
درود عزیزانم، کرایون
هستم از خدمات مغناطیسی.
وقتی ما در اینجا به نزد
شما میآییم حقیقتاً آگاهیم که چه کسی اینجاست. ما از شما دعوت میکنیم که پیامهای
سه جلسه قبلی را از این سری چهارتایی گوش کنید. موضوع این چهار پیام این است: «حد
و مرز جدیدی از آگاهی روی سیاره در حال وقوع است» و این تازه شروع ماجراست.
کسانی که به اخبار و
اتفاقات اطراف نگاه میکنند یا برای آگاهی از اوضاع، فقط به اخبار گوش میکنند
ممکن است بگویند: «خب به نظر میرسد اوضاع بدتر شده است!» عزیزانم این اوضاع شبیه
زمان قبل از طلوع خورشید است[1]. پس در واقع
این تازه یک شروع است و ما قبلاً گفتیم کسانی که یک حقیقت بزرگتر را درک کردهاند
چه حسی دارند، و به این نکته اشاره کردیم که این یک سیستم باوری جدید نیست. این یک
دعوت نیست که تو را از چیزی که به آن اعتقاد داری جدا کند. این پیشرفتی در فهمیدن
مفهوم خالق، خدا و روح هستی است و با این حال شما آنرا نه تنها یک پیشرفت، بلکه
مکاشفهای کامل از آنچه ممکن است وجود داشته باشد میبینید. این دقیقاً کاری است
که ما در «حلقه دوازده» انجام میدهیم یعنی رفتن به مکانی فرابعدی که متعلق به خود شماست،
روح خودتان و معنای آن؛ و این کاری است که ما انجام میدهیم.
این چهار پیام، قدمهایی
است که برخی از شما با آن مواجه شدهاید. چهار قدم از یک حقیقت بزرگتر. این
لزوماً یک حقیقت جدید نیست، بلکه حقیقتی است که همیشه وجود داشته و اکنون انرژی
جدیدِ این سیاره شروع به تجلی و آشکارسازی آن کرده است. «قصد و نیت»[2] و خرد
غالبا کاتالیزورِ آن ابزارهای آشکارسازی هستند. و کسانی که در این موضوع پیشتازند
روحهای کهن هستند.
همانطور که قبلاً اشاره
کردیم یک روح کهن بارها روی این سیاره بوده است و اینجا برای روحها شبیه یک مدرسه
است. شما مرتباً به اینجا میآیید و میروید و کسانی که بیشترین تجربیات و تجلیها
را در این سیاره داشتهاند شروع به بیدار شدن به این حقیقت بزرگ میکنند. آنها
اینجا بودهاند و گامهای اولیه را برداشتهاند و حالا به این ادراک و فهم رسیدهاند.
آیا فکر میکنید که این
درست است که از طریق آن چیزهایی که در طی زمان بر شما آشکار میشوند، و آنچیزهایی
که یاد میگیرید، به جایی برسید که فارغ التحصیل شوید؟ و پاسخ این است: بله! شما
از طریق زندگیهای گذشته و تناسخهای
متعددی که در آکاش خود حمل میکنید و چیزهایی که میدانید و دریافتهایتان و اینکه
چه حسی به آنها دارید شما فارغالتحصیل میشوید؛ حتی از طریق آن چیزهایی که در
اولین یا دومین یا سومین زندگیتان بر روی این سیاره داشتهاید و حالا آنها بر شما
آشکار میشوند، تا جایی که اینجا احساس راحتی میکنید و البته که بیش از این هم
وجود دارد.
در این انرژی جدیدِ پس
از 2012، ابزارهای بسیاری برای
کسانی که چشمشان به این آشکارسازیها باز شده فراهم آمده است. امسال سال افشاگری
است. خب این چهارمین پیام این ماه است و به شما خواهم گفت که چه خواهد بود. دیگران[3] هم این
روند را طی کردهاند.
چه احساسی دارد وقتی که
مثلاً یک دوست یا یکی از بستگانتان را از دست میدهید؟ البته منظور من اینجا مرگ
آنها نیست. منظور من آنهایی هستند که بخاطر این تغییر آگاهی در شما، به شما پشت
میکنند یا حتی گاهی خیانت میکنند چون نمیتوانند چیزی را که شما به آن باور
دارید درک کنند.
ما سری قبل توضیح دادیم و
از این استعاره استفاده کردیم که آنها در دنیای سیاه و سفید زندگی میکنند و همهٔ
چیزی که میبینند همین است، همهاش سایهای از این دنیای سیاه و سفید است. و شما
به سوی دنیای رنگی حرکت کردهاید و آنها این تفاوت رنگها را درک نمیکنند؛ و
وقتی در مورد رنگها با آنها صحبت میکنید تنها شما را نگاه کرده و میگویند: «خب
روز خوبی داشته باشی!» و سپس به یکدیگر نگاه کرده و دستی به سرشان کشیده و میگویند:
«فلانی را میشناسی، سرانجام از تیمارستان سر در خواهد آورد!» حتی این اصطلاح را
بارها در مورد همکار من هم بکار بردند!
این پیام چهارم این ماه
است. شما وسط این ماجرا هستید و آن را درک میکنید. عزیزانم شما با یک حقیقت بزرگ
مواجه شدهاید که این فقط یک سیستم باوری نیست. این زمان ادغام شدن و یکی شدن است.
برخی میگویند: «این، زمان استفاده از ابزارهای جدیدِ این حقیقت عظیم است.» اما ما
پا را فراتر میگذاریم عزیزانم و میگوییم: «زمان ادغام و یکی شدن با حقیقت جدید
فرا رسیده است.» شما میتوانید به سادگی از این ابزارهای جدید استفاده کنید و این
ویژگیها و باورهای جدید را با خود داشته باشید، اما این حقیقت بزرگ و عظیم میگوید
که شما تکهای از خالق هستید، پس حالا میتوانید با برخی از این ویژگیهای زیبا که
قبلاً فکر میکردید فقط در دسترس فرشتگان است «یکی» شوید.
این دلیل وجودِ «حلقهیِ
شفابخشِ دوازده» است. من به همکارم گفتم:
«لی! تو چیزهایی را دیدهای! تو به اندازه کافی معجزه دیدهای؛ حتی با اینکه آن
زمان به چیزهای اِزوتِریک[4] (باطنی)
اعتقادی نداشتی، تو میدانستی چه چیزهایی ممکن است بوقوع بپیوندد. و حالا زمان آن
فرا رسیده که آن چیزها را برای کسانی که اطرافت هستند افشا و خلق کنی.»
«یکی شدن»[5] وجوه
مختلفی دارد. اولین وجه آن این است: ما به شما گفتیم که آگاهی انرژی است و این
آگاهی میتواند «الگوهایی که شما انتظار دارید بدست آورید» را در زندگیتان خلق
کند. ما گفتیم که این انرژی بسیار قدرتمند است، بویژه برای روحهای کهن و این شبیه
لیستی از سفارشاتی است که در زندگی خواهان آن هستید. این لیست جلوی شماست و شما به
آن نگاه میکنید و چیزهایی شبیه شادی و غم، بیماری و شفا در آن میبینید. حجم
زیادی از مشکلات را میبینید که من [اتفاقا] به آنها حجم زیادی از الهامات و
چیزهای خوب میگویم! همه اینها در لیست وجود دارد؛ و بسیار جالب است که انسانها
کدام را انتخاب میکنند، چون آنها واقعاً نمیدانند که چیزی را خلق میکنند که
انتظار آن را میکشند. شنیدید چه گفتم؟!
عزیزانم نگرش، نیات و
انتظارات شما از این که روزتان چطور خواهد گذشت، آن روز شما را خلق میکند.
«اوه کرایون یک دقیقه صبر
کن!»
میبینید اگر شما تابحال
این را نشنیده باشید بسیار متعجب میشوید.
«صبر کن ببینم کرایون!
یعنی تو میگویی ما میتوانیم شانس را تغییر دهیم؟»
عزیزانم تعریف شما از
شانس چیست؟ وقوع شانس زمانی است که هیچ عاملِ [تأثیرگذار] دیگری برای تغییر آن
[اتفاق] وجود نداشته باشد. آیا این را میدانستید؟ اگر عوامل [تأثیرگذاری] باشند
که بتوانند باعث تغییر آن [اتفاق] شوند، شانس به یکی از آن جهتها گرایش پیدا میکند.
کسانی که «اختلال خود
بیمار پنداری» دارند، یعنی از یک بیماری خاص میترسند دچار آن بیماری خواهند شد.
این به نظر شما عجیب میآید. کسانی که صبح بیدار میشوند و زندگیشان را جشن میگیرند
و میگویند: «من از هرگونه بیماری آزاد و رها هستم. بیماری هیچ شانسی در زندگی من
ندارد. این هرگز برای من اتفاق نمیافتد» آنها بیشتر مستعد تحقق این امر در
زندگیشان هستند. یا حتی اگر برایشان اتفاق هم بیافتد ابزارهایی در خود برای تغییر
آن دارند.
آگاهی میتواند واقعیت را
تغییر دهد. شمایی که میگویید: «آیا امکان این وجود دارد که من بتوانم اینکار را
انجام دهم که همیشه در زمان و مکان درست باشم و چیزهایی که شکوهمند هستند برایم
اتفاق بیافتند؟» بله، بله و بله! این چیزی که ما به شما یاد دادیم بسیار غیر معمول
است. [اگر] آن را برای کسانی که در دنیای سیاه و سفید هستند تعریف کنید و بگویید:
«من چیزهای خوب را برای خود خلق میکنم!» آنها خواهند گفت خب چگونه و شما میگویید:
«خب به آنها فکر میکنم!» [کرایون میخندد] و دوباره آنها با دست رویشانهٔ شما
خواهند زد و شما را از خود خواهند راند! چون این همان رنگ است و رنگ این چنین به
نظر میرسد.
اوه! اما بسیار از اینهاست.
من به شما چیزی را نشان میدهم که شاید حتی به آن فکر هم نکرده باشید. این
ابزارهای جدید که شروع به یکی شدن با بدنهای شما کردهاند و این آگاهیِ [جدیدِ ]
شما، همگی در این انرژی نوین در دسترس شما هستند؛ و چون شما آن حقیقت بزرگ که نه
تنها برای شما قابل لمس بلکه عملی است را میبینید، همهٔ اینها تقریباً مانند
دریافت کردن یک سیستم عملیاتی جدید برای بدنتان است[6]. شما شروع به
دریافت چیزهایی میکنید. خیلی از شماها شروع به دریافت و فهمیدن چیزهایی میکنید
که انتظارش را نداشتهاید. بومیان این سیاره همه چیز را در اینباره میدانستند.
البته روشهای آنها ابتداییتر بود، چون آنها این مفاهیم را به این شکل که من
برای شما توضیح دادم نمیدانستند، اما فهمیده بودند که این مؤثر است و کار میکند.
امروزه انرژی بودنِ آگاهی
[توسط محققان] نشان داده میشود. این روزها آزمایشاتی در جریان است که گروهی از
افراد برای گروهی دیگر چیزهای مثبت خلق میکنند، یا از طریق میدان بهم متصل میشوند.
این واقعاً انجام شده است. شما میبینید که آگاهیِ یک جمع میتواند تغییر ایجاد
کند؛ و این برای شما چیز بسیار جدیدی است. و احتمالاً پیش خود میگویید: «واقعا؟؟
داری شوخی میکنی کرایون!» و سپس شما متوجه انرژیهایی که از طریق آگاهی ایجاد میشوند
و نحوه محاسبه آنها میشوید. شما حالا در مسیر صحیح هستید و بومیان قبل این را میدانستند.
آیا تا به حال به داستانهای
گذشته فکر کردهاید، به بومیانی که دور هم جمع میشدند و مراسمی را برگزار میکردند؟
آنها مراسماتی برای محصولاتشان و فرزندانشان و آمدن باران و وضعیت هوا و تمام این
چیزها داشتند. خیلیها به این مراسمات نگاهی ساده انگارانه دارند و میگویند: «اوه
چه زیبا! و چقدر عجیب!» و از آن عبور میکنند و نمیفهمند که دقیقاً این همان
چیزیست که ما تعلیم میدهیم. آیا میدانستید؟ آنها به طور خاصی با گردهم آمدن در
مراسم و با یک نیت هماهنگ با زمین متحد و یکی میشدند و خواستهشان محقق میشد. از
یک بومی در مورد تاریخ آنها بپرسید. آنها چیزی را که خواهان آن بودند دریافت میکردند.
آنها حتی علت آنرا نمیدانستند، حتی سؤال هم نمیکردند، بلکه فقط خلق میکردند.
خب این همان چیزیست که من
به شما میگویم و این کاملاً جدید است. زمان آن رسیده که این مراسم را مجدداً به
زندگی خود بازگردانید. منظور ما مراسم خاصی که بومیان انجام میدادند نیست، بلکه
مراسم مخصوص به خودتان است. افراد زیادی اطرأفتان هستند که برای اینکار کمکتان میکنند،
اما اتفاقی که در این مراسم میافتد شبیه کاری است که هومیوپاتی با بدن شما میکند.
مراسمی که برای خود میگیرید، در واقع سیگنالی است که به روح هستی[7] و
بیولوژی بدن خود میفرستید، اما اینبار به طور خاص با کمک و همکاری گایا[8].
اکنون زمان آن رسیده که
برای خود و زمین مراسمی داشته باشید، زیرا شما بر روی آن راه میروید و این سیاره
بخشی حساس از همه چیز است. این مادرزمین است! این مراسم را شما میسازید و شاید هم
با کمک دیگران و تصمیم جمعی باشد. این یک عادت و سرگرمی نیست. این کاری نیست که
ساده انگاشته شود. این یک مکتب فکری و باوری هم نیست. این به طرزی انقلابی عمیق و
ژرف است و هنگامی که روی دهد چیزهایی را آشکار خواهد کرد که بدون آن هرگز امکان
نداشت وجود داشته باشند.
این مراسمِ یکی شدن و
هماهنگی با حقیقت جدید است. مراسم مخصوص خودتان را بسازید عزیزانم. اگر دوست دارید
آن را بصورت مدرن برگزار کنید، اما بدانید کاری که انجام میدهید در اتحاد و
همکاری با حلقه دوازده است.
تمامی ساختار سیاره و حتی
کل جهان در نوک انگشتان شماست، «یکی شدن».
به دنیایی جدید خوش آمدید
عزیزانم.
و اینچنین است.
[1] میگویند
تاریکترین زمان شب، قبل از طلوع خورشید است. مترجم
[2] intent
[3] در سیارت دیگر
[4] Esoteric
[5] integration ادغام، یکپارچگی، یگانگی
[6] ارتقا
سیستم بدنی انسان
[7] spirit
[8] Gaia
نظرات
ارسال یک نظر