پیش‌مدیتشین۹۹

 2022.09.21

درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

 

امروز، روز جهانی صلح است[1]. عزیزانم، احتمالا هم اکنون، این لحظه، این ماه و امسال، نسبت به تمام سال‌های گذشته که من چنل کرده‌ام، مسائل و چیزهای بسیار بیشتری روی سیاره هست که بخاطرش برای صلح دعا شود. اکنون این در ذهن بسیاری از مردم است و برخی زانو می‌زنند و می‌گویند: «روح هستی عزیز، لطفا به ما کمک کن تا برای این سیاره کاری کنیم تا دیگر جنگی نباشد.»

من [در پاسخ] به شما خواهم گفت: که شما به این هدف نزدیک‌تر از چیزی هستید که فکر می‌کنید. و کسانی هم خواهند بود که این را شنیده و به نشانۀ احمقانه بودن این حرف، چشمان خود را می‌چرخانند و [با طعنه] می‌گویند: «اوه بله حتما!! سال‌ها بود که جنگی مثل این نداشتیم و حالا یکی داریم.[2] کرایون این چطور ما را به آن هدف [صلح بر روی زمین] نزدیک می‌کند؟!»

عزیزانم شاید شما تصویر بزرگ‌تر را نمی‌بینید. این سیاره همیشه در مورد جنگ، ساکت بوده است [و واکنش یا مخالفتی با جنگ نشان نمی‌داد] همیشه نوعی جنگ کوچک‌تر در جریان بوده، [اما ما هیچ‌گونه اعتراضی از سوی جامعۀ جهانی نسبت به جنگ و نسبت به حمله یک کشور به کشور دیگری ندیدیم. مترجم] اما وقتی زمانِ این جنگی که در حال حاضر روی این سیاره در حال رخ دادن است، رسید، این سیاره را وادار به جانبداری و طرفداری از یکی از طرفینِ جنگ[3] کرد؛ آیا متوجه این شده بودید؟ و هیچ زمانی پیش از این مانند این بار نبود که منجر به این شود که تصمیمات متفاوتی گرفته شود. تقریبا مثل این بود که اکثر کشورها، ایستادند و گفتند: «بدون توجه به دلایل، بدون توجه به درست و غلط بودن، بدون توجه به عقلانیت، این [جنگ و حمله] قابل قبول نیست، این روش [درست] برای حل کردن مسائل [و اختلافات] نیست.»

برخی احساس کردند که این برگشت به دوران دهۀ 40 است.[4] [آن دوران جنگ جهانی] بسیار منفی، بد و ناخوشایند، و بسیار هولناک بود. شما باید چیزی را ببینید که افراد بسیار کمی واقعا از آن آگاه بودند. این تقریبا مثل «ایستادن و رای دادن» بود. و بیشتر مردم این سیاره این‌کار را کردند و گفتند: «این (جنگ) چیزی نیست که ما می‌خواهیم.»

در این چنل، ما به سوالی اشاره می‌کنیم که بسیاری آن را مطرح کرده‌اند. [و آن سوال این است] «آیا در چنین مواقعی این امکان وجود دارد که «روح هستی[5]» مداخله کند؟»

«واو!» (حاکی از تعجب کرایون! مترجم)

بیایید در مورد «صلح» حرف بزنیم، بیایید در مورد اینکه «بعد چه می‌شود» صحبت کنیم. شاید تمام دلیل اینکه این اتفاق روی داده همان چیزی باشد که مدت‌ها پیش به شما گفتم. در آغاز این انتقال و شیفت، حتی قبل از 2012، به شما گفتم وقتی «نور» نمایان شود، و شروع به درخشش بر روی این سیاره کند، بر آگاهی انسان‌ها و نه فقط روح‌های کهن بلکه بر همۀ انسان‌ها در همۀ اقصی‌نقاط این سیاره، اثر خواهد گذاشت. سپس همۀ بشریت، شروع به انعکاس آن تغییری خواهد کرد که در شبکه مغناطیسی ایجاد شده است. اکنون آگاهی [در شبکه ی مغناطیسی]، آزادانه‌تر جریان یافته است.

شما می‌خواهید که من از لغت ساده‌تر و قابل درک‌تری استفاده کنم، شما می‌خواهید ما [این موضوع را] ساده‌تر بیان کنیم:

 آگاهی شروع به ارتقا یافتن کرده است، به همین دلیل است که من آمدم. من این را ایجاد نکردم، «شما» ایجادش کرده‌اید. اما من اجازۀ آن را دادم: از طریق [تغییر دادن] فیزیک شبکه‌ی مغناطیسی، که منجر به آغاز  تغییراتی در راستای افزایش و ارتقای آگاهی شد.

 

در این برنامه، کمی قبل، همکار من [لی کارول] برخی از دلایل و [مستندات] علمی این موضوع را به شما گفت و [البته] به شما این پند را هم داد که هنگامی که «نور» آغاز به آشکار شدن می‌کند، «تاریکی» خوشش نخواهد آمد!

و شما ممکن است بگویید: «این موضوع زیادی ساده است!»

من این کار را با هدفی انجام می‌دهم عزیزانم. انرژی تاریک‌تری روی این سیاره هست، شما این را می‌دانید. انرژی نورانی‌تری هم روی این سیاره هست، این را هم می‌دانید. آگاهی بالاتر و آگاهی پایین‌تری هم هست، این را هم می‌دانید. هنگامی‌که یک تمدن شروع به بالا کشیدن خودش می‌کند و چنین تصمیماتی می‌گیرد، کسانی هستند که عاشق جنگند و می‌خواهند دوباره آن را به زور برگردانند، و به دلایل بسیار زیادی این‌کار را می‌کنند، [زیرا] [جنگ] حاشیۀ امن آنهاست عزیزانم. بدون توجه به مرگ و هر چیز دیگری، [جنگ] همان چیزی است که می‌خواهند برگردانند، شاید آنان [با جنگ] دنیایشان را کمی بهتر درک می‌کنند و تشخیصش می‌دهند.[6]

 

 

«آیا امکان دارد که روح هستی، در هر یک از این مکان‌ها و در هر کدام از این مواقع مداخله کند؟»

خب من می‌خواهم به این پرسش اشاره کنم، زیرا افراد بسیار زیادی اکنون زانو زده‌اند و برای آن [مداخله] التماس می‌کنند! آنان می‌گویند: «خدای عزیز، لطفا اجازه بده این [جنگ و خشونت] متوقف شود.» و من به شما یک موضوع بدیهی که بارها و بارها در موردش گفته‌ایم را می‌گویم:

شما انتخاب آزاد دارید. شما انتخاب آزاد دارید، اما بخشی از این آزادی در انتخاب، تغییر دادن آن چیزی است که شما برای آینده خود می‌بینید.

خب بیایید دوباره به آن جملات برگردیم: چند بار من اینجا و شاید جاهای دیگر، در کنار چنل‌کنندگان دیگر، نشسته‌ام و به شما گفته‌ام که: شما، خودتان واقعیت خودتان را خلق می‌کنید، [آن هم] با پیش روی خود قرار دادن آنچه که همان آگاهی آینده‌تان است.[7]

اگر زانو زده‌ای و درخواست صلح داری، اجازه بده از تو بپرسم که آیا «از آنچه که در حال آمدن است» ترسی داری؟ بنابراین آیا تو چیزی ناخوشایند را برای این سیاره [در ذهن خود] متصور هستی که تو را [این‌چنین] به زانو زدن وا داشته؟! اگر اینطور است پس به تو می‌گویم که تو این را در آیندۀ خودت گذاشتی [و برای خودت خلق کردی]. این تقریبا مثل این است که تو آن را توسط تصور و تخیل خودت یا ترس‌هایت سفارش دادی! اما شاید هم تو زانو زده‌ای و از روح هستی برای «[آن] آینده [ایده‌آلی] که در حال آمدن است» سپاسگزار و قدردان هستی، [اگر چه] نمی‌دانی چطور این بدست خواهد آمد، اما می‌توانی آینده‌ای را تجسم کنی که در آن دیگر جنگی وجود ندارد و شاید هنوز ناسازگاری، عدم توافق و افکار و ایده‌های ناهمگون و مخالف وجود داشته باشد -که همیشه هم وجود خواهد داشت- اما با کُشتن قابل حل نیستند.

 

و این تعریف «جنگ» است: شما افرادی را در سرزمین‌ها و مکان‌های دیگر می‌کُشید تا در مقابل شما و خواسته‌های شما سر تعظیم فرود آورند، چون شاید شما قوی‌تر هستید! اینطور نیست؟!  این یک الگو و پارادایم بسیار بسیار قدیمی است و شما هزاران سال این الگو را داشته‌اید، این همان شیفتی است که اکنون به آن [الگو] پایان می‌دهد. این آغازِ پایان است.

 

آیا مداخله‌ای [از جانب خدا] وجود دارد؟ من به شما خواهم گفت: «شما» همان مداخله‌کننده هستید. و روح‌هستی آنچه که درون «میدان» است را می‌گیرد و [سپس] اولین چیزی که خواهید دید، [همان چیزهایی است که] شما پیش از این هرگز ندیده بودید. و هنگامی‌که دیگر از اختراعات، کمتر به عنوان سلاح استفاده کنید، اختراعات جدیدی می‌آیند. این اختراعات اکنون اینجا در دسترس هستند، مانند اینکه الان در قفسه‌ای باشند [و فقط کافیست دست دراز کنید و آنها را بردارید]، مانند بذرهایی هستند که منتظر کاشته شدن باشند. آیا این «مداخله» است یا نه؟ برخی خواهند گفت این یک «خط تار و مبهم» است.

خدا با لشکری از فرشتگان به روی زمین نمی‌آید تا جنگ را متوقف کند عزیزانم! اما [درعوض] آنچه روی می‌دهد این است: «کاشت امید» و شاید «نوع متفاوتی از دعا کردن» که در آن، یک یا دو نفر یا تعداد اندکی از مردم، به هم می‌رسند و [با هم] آینده‌ای را می‌بینند که نیک‌خواهانه و زیبا‌ست.

و نه از روی ترس بلکه با «لذت ناشی از اینکه تغییر را حس می‌کنند»، زانو می‌زنند و می‌گویند: «روح هستی عزیز، اجازه بده که این چنین باشد...» و می‌گویند: «روح هستی عزیز، این را هرچه زودتر و بدون تاخیر بیاور.»

و من به تو خواهم گفت که در ادامه چه روی می‌دهد. این همان زمانی است که مداخلۀ حقیقی اتفاق می‌افتد، زیرا این «مسیر نور» را از طریق روح کهن و دیگران هموار می‌کند، تا [نور] بر روی این سیاره -به شکل ایده‌ها و فکرهای جدید، اختراعات جدید، و شاید تغییر عقیدۀ رهبران، و تغییر روش انجام کارها- نمایان شود. این قبلا شروع شده و شما از مدتی پیش از این شاهد آن هستید.

آیا این «مداخله» است؟ برخی خواهند گفت: «بله! هست.» من به شما خواهم گفت: بله حق با آنهاست!

روح‌هستی چیزهایی به تو می‌دهد که پیش روی خود بگذاری، مانند اینکه [مثلا] یک «مِنوی سفارش صلح» داشته باشی[8] و آن را باز کنی و روی آن نوشته شده باشد: «صلح بر روی زمین».

و تو می‌گویی: «خب [درست است که] اکنون «صلح» بر روی زمین برقرار نیست، اما من می‌توانم آن را [در ذهن خود] تصویرسازی کنم؛ این منو یکی از آن چیزهایی است که قرار است در طول این زندگیم و همینطور زندگی فرزندانم داشته باشم و این همان منویی است که می‌خواهم روی میزم پیش رویم داشته باشمش.»

و تو دستت را روی منو می‌گذاری و می‌گویی: «بگذار که این چنین باشد...»

و این با «در ترس و وحشت به زانو افتادن و همۀ آن عادات و چیزهایی که تا به اکنون [در مورد دعا] به تو گفته‌اند» تفاوت بسیاری دارد. در عوض، این دقیقا برعکس است، تو با لذت و امید زانو زده و می‌گویی: «و این چنین باد: صلح برای آیندۀ ما» و اگر امروز نشد، فردا خواهد شد و اگر فردا هم نه، پس‌فردا آن را خواهی دید که می‌آید و تو در انتهای این تونل که نامش «تمدن این سیاره» است «نور» را خواهی دید. و ما سال‌ها و سال‌ها و سال‌هاست که این را به شما می‌گوییم.

 

اکنون شما شروع به دیدن چیزی کرده‌اید که من آن را «طرح و تدبیر» می‌نامم، عملکرد‌های آن موتوری که «صلح» را ایجاد خواهد کرد. شما چیزهایی خواهید دید که نمی‌خواهید ببینید، شما روی دادن چیزهای [ناخوشایندی] را خواهید دید که توسط کسانی به وقوع می‌پیوندند که می‌خواهند به آن حاشیۀ امنی که بسیار خواهانش هستند، بازگردند و جهان را به همان وضع زمان‌های قدیم برگردانند. شما این را نمی‌خواهید، هیچ کس چنین چیزی نمی‌خواهد. [مردم] هیچ کدام از کشورهایی که درگیر [جنگ] هستند نیز، این را نمی‌خواهند. آنان برای فرزندان خویش هم، چنین چیزی نمی‌خواهند، آنان همان چیزی را می‌خواهند که شما برای فرزندان خود می‌خواهید: یک سیارۀ سرشار از صلح، که در آن هیچ فقری نیست، سیاره‌ای سرشار از صلح که در آن تو بتوانی در لذت و خوشی با همسایه‌ات گفتگو کنی و همۀ شما چیزی یکسان می‌خواهید. انسان‌ها چنین هستند عزیزانم، انسان واقعی چنین است. و همگی شما با یکدیگر به گفتگو می‌نشینید و [از هم] می‌پرسید: «تو چه می‌خواهی؟»

 

آنچه آرزویش می‌رود این است: صلح روی این سیاره، عدم وجود فقر، سلامتی در جایی که سلامتی نیست؛

و عزیزانم خورشید اختراعاتی که حتی خوابش را هم نمی‌بینید در حال طلوع است تا چیزها و مسائلی که همیشه در این سیاره داشته‌اید را حل کنند، مسائلی که همیشه قابل حل بوده‌اند. این در حال آمدن است...

چطور می‌خواهی دعا کنی؟ چطور می‌خواهی «صلح» ایجاد کنی؟ من همین الان [روش آن را] به تو گفتم. [پس] آماده و منتظر مداخله باش!

من کرایون هستم، عاشق بشریت.

من می‌دانم این مسیر به کجا ختم می‌شود، من قبلا این را دیده‌ام.

و این‌چنین است...

مترجم: مینا

با تشکر از ایلیا و هادی

 


[1] روز جهانی صلح همه‌ساله در ۲۱ سپتامبر برپا می‌شود. این روز به صلح اختصاص دارد، به‌طور ویژه به نبود جنگ و خشونت می‌پردازد و ممکن است گاهی منجر به به یک آتش‌بس موقت در مناطق جنگی برای دسترسی به کمک‌های انسان‌دوستانه شود. این روز اولین بار در سال ۱۹۸۲ برپا شد، و از آن زمان توسط بسیاری کشورها، گروه‌های سیاسی، گروه‌های نظامی و افراد مختلف ادامه یافته‌است-ویکی‌پدیا

[2] اشاره به جنگ روسیه و اوکراین

[3] اوکراین

[4] اشاره به زمان جنگ جهانی دوم.

[5] spirit

[6] دنیای بدون جنگ و راه‌حل‌های بدون جنگ و خشونت و خونریزی را درک نمی‌کنند-مترجم

 

[7](توضیحی از مترجم: تو با تجسم‌ها و تخیلاتت، افکارت، باورهایت، خوراک‌های رسانه‌ای، افرادی که با آنها معاشرت داری و تحت تاثیر آنها قرار می‌گیری و البته حرف‌هایی که خودت به خودت می‌زنی که این آخرین مورد قویترین مورد است، آگاهی آینده‌ی خودت را می‌سازی، به همین جهت کرایون بارها تقاضا کرده اخبار را دنبال نکنید، برنامه‌های منفی نبینید و از جملات تاییدی مثبت و تجسم و تصویرسازی استفاده کنید.

سِت  (seth) در این باره می‌گوید که برنامه‌های تلویزیونی در مورد فشارخون و اندازه‌گیری مرتب فشارخون و خودآزمایی‌های بانوان در حمام برای تشخیص سرطان سینه، بیش از خود عامل اصلی سرطان و یا فشارخون انسان‌ها را می‌کشد، منظور این است که این کارها و این اطلاعات، باعث خلق آن بیماری‌ها می‌شود. پس مراقب باش چه چیزی وارد آگاهی خود می‌کنی و از قدرت تجسم و جملات تاییدی غافل نشو!)

 

[8] مثل منوی سفارش غذا در رستوران.مترجم

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶