مدیتیشن۹۵
2022.08.17
درود عزیزان. کرایون
هستم.
کمی نزدیکتر بیایید.
مدتی است که به شما گفتهایم
که انسان شکوهی درکنشده دارد. ناهشیاری دربارۀ اینکه در این سیاره چه کارهایی میتوانید
به انجام برسانید، واقعاً مشهود است. و منظورم کارهایی نیست که در شغلهایتان میتوانید
انجام دهید یا کتابهایی که میتوانید بنویسید یا همۀ اینگونه چیزها. دارم دربارۀ
قدرت آگاهیتان صحبت میکنم، بهویژه چیزی که تابهحال در دیانایتان
پنهان بوده است.
چنل امشب بهطور ویژه
برای این مدیتیشن خاص از حلقۀ دوازده بود و بخشی از تاریخچۀ پروژۀ ژنوم انسان را
برایتان توضیح دادیم و از آنچه کشف شد، گفتیم، یعنی از اینکه از نظر شیمیایی چه
چیزی در دیانای هست؛ ولی بعدش این معما مطرح شد که چه چیز دیگری آنجاست. و آن،
وقتی بود که میلیاردها بخش از دیانای را کشف کردند که کدهایی بودند که به نظر میرسید
دستورالعملهایی باشند، دستورالعملهایی که هنوز نمیتوانند از آن سردرآورند؛ ولی
خواهند توانست.
علم با اکتشاف پیش میرود
و هر چه بیشتر معلوم شود که «چیزهای چندبعدی چگونه کار میکنند»، بعضی از کدهای آن
بخش از دیانای را میفهمند و دوباره بررسی میکنند، بعضی از کدهای همان بخشی را
که بیش از نوددرصد دیانای است. و [آنگاه خواهند دید که] ارتباطی وجود دارد،
ارتباط با همان چیزی که به نظر میرسد چیزهای چندبعدی خود را آنگونه نشان میدهند.
و هنگامی که ارتباطی که قرار است وجود داشته باشد، باشد و دانشمندانی که قرار است
آن را ببینند، آن را ببینند، شروع به رمزگشاییِ آن خواهند کرد. و وقتی این کار را
بکنند، خواهند گفت: «اُه! خدای من! آیا چیزی که داریم میبینیم، امکانپذیر است؟
آیا ممکن است که انسان واقعاً اینقدر پیچیده و باشکوه باشد و این همه چیز در آن
باشد؟»
این [کشف] شروع میکند به
پاسخدادن به این سوال که چرا اینجایید. و شروع میکند به معنادارکردن این که چرا
زندگی ارزشمند است. زندگی بیولوژی نیست عزیزان؛ زندگی آگاهی است، زندگی روح است.
بخشی از شما همان سرچشمۀ آفرینشگر است و از «همۀ آنچه هست» میآید. در واقع در شما
اخگری هست که نشاندهندۀ همۀ چیزهایی است که دربارۀ الوهیت خواندهاید.
به شما نمیگویند که خدا
شماست یا شما خدایید. به شما میگویند که خدا جداست و در آن سوی پرده است، در آن
سوی دیوار است. آنگاه یکسره قوانینی دریافت میکنید که آن خدا را چگونه بپرستید و
چه کاری انجام دهید و چه کاری درست است و چه کاری نادرست.
حالا وقت تغییر الگوست،
تغییر الگوی کاملی که بتوانید خدا را دوست داشته باشید، به همان اندازه که قبلاً
در هر یک از چیزهایی که ادیان رایج مینامیدش، دوستش داشتید. این اساس کار است.
این عشق به سرچشمۀ آفرینشگر است.
ولی اگر قرار نباشد آن را
از خود بزدایید، چه؟ اگر قرار بر این باشد، چه؟ بر این که آن را بخشی از خود بکنید
و سپس چیزی را بپرستید که بخشی از شماست و سپاسگزارِ چیزی باشید که بخشی از شماست
و مستقیماً از آفریدگار میآید.
اگر آنچه در زمینۀ
بهترشدن هشیاری و باور و فعالکردن لازم دارید، پیشاپیش آنجا بوده باشد، چه؟ به
این صورت که از قبل آنجا بوده است؛ ولی حالا وقت آگاهشدن از آن فرارسیده است.
کلیدش هشیاری است. و بخشی از آنچه در این چند هفتۀ گذشته در حلقۀ دوازده انجام
دادهایم، همین بوده است. و همیشه کارهای بیشتری از آن را انجام میدهیم؛ ولی میخواهم
امشب روی چیزی تمرکز کنیم.
میخواهیم از این پل عبور
کنیم و کاری را که قبلاً انجام دادهایم، دوباره روی صندلی ویژهای انجام دهیم.
حال آنچه میخواهم به شما بگویم این است که ماه گذشته شروع کردیم به کاشتن بذرها.
شاید یادتان باشد که ما همیشه در حال کاشتن بذرها بودهایم و فقط این استعاره را
برایش نداشتهایم. و به شما گفتیم که در این کاشتن بذرها چیزی برایتان آشکار میشود
و آن آشکارسازی به دیانایتان مربوط میشد. شما فکر میکنید دیانای انسانها
23 جفتکروموزوم دارد. در سه بُعد اینگونه است و این همۀ چیزی است که میبینید،
این همۀ چیزی است که میتوانید بررسی کنید، این همۀ چیزی است که میکروسکوپ به شما
نشان میدهد؛ ولی برای کوانتومزیستشناسانی[1] که [این]
چیزها را کنار هم گذاشتهاند و سرنخها و الگوها و نشانهها را دنبال میکنند،
باید 24 جفتکروموزوم وجود داشته باشد. همین طور هم هست.
میتوان گفت جفتکروموزوم
بیستوچهارم مجموعهای چندبعدی است. این همان است که از ستارههاست. این میراث
گرانبهای شماست. برخی پرسیدهاند: «خوب، کرایون، این خیلی رمزگونه است که میگویی:
’خوب، آنها نامرئیاند.‘»
[کرایون میخندد] واقعاً
همین طور است؛ ولی نه تا ابد.
این را هم به شما گفتیم
که سرانجام کشفی صورت خواهد گرفت یا اگر بخواهید، میتوان گفت اختراعی صورت خواهد
گرفت، اختراعی فنی که به شما اجازه خواهد داد ورای ابعاد چهارگانه را ببینید. این
آشکار خواهد کرد که منبعی که چندبعدی است، چگونه به نظر میرسد یا ویژگی چندبعدی
چگونه به نظر میرسد یا حتی چیزی چندبعدی چگونه به نظر میرسد. اگر با وضعیت
ابعادِ ورای چهار بعد، ارتباطی وجود داشته باشد، قادر خواهید بود که آن را ببینید.
شاید آن [اختراع] یک
ابزار باشد، شاید یک آرایه باشد. حتی شما را راهنمایی کردهایم که در ساختارش چه
چیزهایی میتواند داشته باشد. به شما گفتهایم که در اختراعی که چیزهای چندبعدی را
آشکار خواهد کرد، ویژگی ابَرسرد[2] وجود
خواهد داشت، در آن ویژگیهای زمزاییک[3]، ویژگی غشایی[4] و ویژگی
پلاسمایی[5] وجود
خواهد داشت.
و وقتی برای بررسی هر
شیئی، آن [ابزار] را به طرفش بگیرید، چیزهای چندبعدی را در هر جایی خواهید دید؛
ولی وقتی [با آن] به دیانای خودتان نگاه کنید، به نفسنفس میافتید و میگویید:
«اُه! خدای من! آنجاست. شمارۀ 24.»
در شمارۀ 24 چه چیزی هست؟
ماه گذشته کاشتن بذرهای جفتکروموزوم بیستوچهارم را به شما عرضه کردیم، فعالکردندش
را عرضه کردیم. «کپسول زمانی دارد آزاد میشود»، این چیزی بود که گفتیم. بنابراین
از شما میخواهم امشب همراه با من از این پل عبور کنید؛ زیرا آنچه اینک میخواهیم
انجام دهیم، آغاز پتانسیلی است از آنچه این میتواند انجام دهد. و این با انتخاب
آزاد و اجازۀ شماست. و موارد بیشتری مثل این خواهد بود؛ زیرا چیزهایی که با «شمارۀ
بیستوچهارِ آمدهازستارهها» دارند آزاد میشوند، همان چیزی است که منتظرش بودهاید.
واقعاً همان چیزی است که منتظرش بودهاید.
همراه با من به آن پل
نگاه میکنید. هر هفته این کار را انجام میدهیم. بیش از یک سال است که این کار را
انجام دادهایم. هر هفته از روی آن پل میگذریم. از شما میخواهم هماینک همراه با
من از روی این پل عبور کنید، از شناختهشدههای چهاربعدی به ناشناختههای چندبعدی
[بروید]. چندبعدی چیزی است که درکش نمیکنید، نمیدانید چهشکلی است، نمیدانید چه
حسی دارد؛ ولی زیباست؛ زیرا آن، افزایش شکوه و زیبایی روحی است که هستید و بر آن
[روح] نام شماست. وقتی به آن سوی پل میروید، همۀ چیزهای خوب، بهتر میشوند. همراه
با من از روی این پل عبور کنید. دستم را بگیرید.
[شروع موسیقی]
از بخش میانی پل که پردهای
است نازک، میگذرید و از میان اندک مهی که آنجاست، عبور میکنید، مهی که ناپدید میشود.
به مکانی وارد میشوید که خود شماست، آن مکان، روحی است که خود شماست. و آنجاست که
از همان درگاهی عبور میکنیم که هر بار از شما میخواهیم که از آن عبور کنید،
درگاهی که شبیه در است. شاید برخی از شما واقعاً زیبایی این موسیقی را میشنوید،
موسیقی درحالپخشی که خود شماست. توضیحدادنش دشوار است که چگونه آواز خود را
دارید؛ ولی آن آواز، آواز روح شماست.
به این اتاق وارد میشوید،
به اتاقی که مدتی است توصیفش کردهایم، اتاقی که بدون دیوار است؛ ولی میدانید که
این تکاتاقی است با یک هدف و یک صندلی، اتاقی که دیواری ندارد؛ ولی میدانید که
آن [دیوارها] در همان جا هستند، فقط شاید آنقدر دورند که نمیتوان آنها را دید
یا شاید سیاهیِ فضا به طرز بسیار زیبایی آنجاست و حتی برخی از کهکشانها برایتان
به نمایش درآمده است تا بتوانید از اهمیت همۀ اینها آگاه باشید. شما آنجایید و
برای قرارگرفتن در آن صندلی به سویش حرکت میکنید و یک بار دیگر نگاهش میکنید.
گاهی پیش از [نشستنتان بر
روی] صندلی از شما میخواهیم اجازه بدهید، گاهی هم وقتی روی صندلی صندلی نشستهاید،
از شما میخواهیم اجازه بدهید.
این بار به شما میگویم
چه اتفاقی رخ خواهد داد و از شما میخواهم پیش از آنکه بنشینید، این اجازه را
بدهید. این صندلی دور شما خواهد پیچید و شما را در بر خواهد گرفت و درست به جفتکروموزوم
بیستوچهارم خواهد رفت. موضوع این است.
قرار است این نمایشِ چیزی
باشد که بهتر از هر زمان دیگری میتوانید انجامش دهید. این همان چیزی است که برای
آن آمدهاید. این زیبایی عشق است. این قدرتمند است و به شما میگویم که آنهایی که
از ستارهها هستند، این را داشتند، این را بیاندازه داشتند. آنها آن را به شما
منتقل کردند؛ ولی این تابهحال یک راز بوده است. شما توانستهاید کمی انجامش دهید.
این در میدان بررسی شده است؛ ولی اینک میخواهم بهترش کنم و میخواهم به شما بگویم
که آن چیست.
عزیزان، آیا اجازۀ افزایش
ویژگیهای جفتکروموزوم بیستوچهارم را میدهید؟
میتوانید بگویید: «بله،
اجازه میدهم.»
بگویید: «روح
هستی عزیز، من جفتکروموزوم بیستوچهارم را فعال کردهام و اینک اجازه میدهم که
افزایش یابد.»
و اگر آن را فعال نکردهاید،
میگویید: «من اجازۀ فعالشدنِ جفتکروموزوم بیستوچهارم را میدهم و
اجازۀ بررسی ویژگیهایی را میدهم که اینک از آن آگاه خواهم شد، ویژگیهایی که
افزایش خواهند یافت. بله، اجازه میدهم.»
اگر این شمایید و میخواهید
از این نقطه عبور کنید و روی این صندلی بنشینید، این دعوتی است به این کار: اُه!
لطفاً روی صندلی بنشینید. [کرایون میخندد] و اگر بخواهید، میتوانید در تصور خود
احساس کنید که این صندلی که رویش نشستهاید، به دورتان میپیچد و این را تصور
کنید، نه تجسم. فقط تصور کنید که خودش را دور شما میپیچاند، آن هم بهشیوهای
خاص، طوری که بسیار راحتید.
تصور کنید در دامان فرشتۀ
زیبایی نشستهاید و او شما را بهشیوهای جادویی زیر بالهایش گرفته است، طوری که
شما بخشی از آن فرشته میشوید. اینک در دامان خودِبرترتان نشستهاید، در حالی که
او به دور شما خم میشود و میگوید: «درود. حس خیلی خوبی است، خیلی خوب. در این
لحظه هر چیزی شدنی است. هماینک در این صندلی دگرگونی هر شفایی امکانپذیر است.»
پس اینک به شما میگویم
چه اتفاقی رخ خواهد داد. هر یک از شما یک فرستندهاید و این را
قبلاً به شما گفتهایم. و آن فرستنده در دیانای شماست و این را
قبلاً به شما گفتهایم.
کجاست؟ در جفتکروموزوم
بیستو چهارم.
چه چیزی ارسال میکنید؟
پاسخ این است: آرامش، عشق، شفقت، مهربانی، شفا.
آنچه ارسال میکنید، همان
چیزی است که در «لحظات معجزۀ» [این برنامه] از شما خواستهاند که انجام دهید. وقتی
به کسانی فکر میکنید که نیازمند نور و آرامشاند، کسانی که حتی نامشان را نمیدانید،
قدرتی دارید که این چیزها را به میدان میفرستد، به میدانی که [با آن] این چیزها
درست به سوی کسی میرود که شما میخواهید به سویش برود. آیا ممکن است بتوانیم این
فرستنده را بهتر کنیم، تا حدی که این [قدرت] تا دهبرابر افزایش یابد؟
عزیزان، این همان مکانی
است که این اتفاق در آن رخ میدهد. آیا تعجب میکنید که چگونه میتوانید چنین قدرت
یا نیروی شگفتانگیزی داشته باشید؟ آن قدرت در اینجاست. اینک اجازهاش را دادهاید
و همراهانی که میخواهند این کار را بکنند، در کنار همین صندلی که روی آن نشستهاید،
روبهجلو میآیند و کار با شما را شروع میکنند.
برخی از آنها صندلی را
لمس میکنند، برخی هم شاید بازوهایتان را لمس میکنند. برخی از شما این را احساس
میکنید و همۀ آنچه میدانید، این است که اینها بهتماممعنا کاملاند و برخی از
آنها... آمادۀ شنیدنش هستید؟ برخی از آنها مادران ستارهایاند. آنها برای همین
آمدند. آنها برای این لحظه در [تاریخ] انسانها آمدند تا هماینک شما را در این
صندلی لمس کنند، در همین صندلی که در آن اجازه دادهاید که دگرگون شوید.
و کاری که دارند میکنند،
این است که با دیانای خودشان روی دیانای شما کار میکنند. حال این جفتکروموزوم
بیستوچهارم برای شما بهتر میشود تا بسیار بهتر بتوانید به انسانهای اطراف خود
کمک کنید.
خیلی چیزهای دیگر هم هست.
عزیزان، شاید دوباره به این بازگردیم و از همان جایی که دست از کار کشیدیم، دوباره
ادامه دهیم؛ زیرا خیلی چیزهای دیگر هست؛ اما در این لحظه از شما میخواهم آگاه
باشید که این کار دارد انجام میشود و از شما میخواهم که آنجا بمانید و عشق شگفتانگیزی
را احساس کنید که در شما میریزد و سپس با جفتکروموزوم بیستوچهارم کار میکند.
به این ترتیب وقتی از این صندلی برمیخیزید و به خانه بازمیگردید، آن صندلی با
شماست.
آنچه از این به بعد انجام
میدهید و هنگامی که به مکانی میروید که در آنجا اینگونه چیزها را
برای کسانی میفرستید که به آن نیاز دارند، میدانید که میتوانید آن لرزهها را
[در خود] احساس کنید. قدرت بسیار زیادی هست، دهبرابرِ آنچه داشتهاید. اُه! باز
هم هست؛ ولی فعلاً همین قدر کافی است تا بدانید که این برای شما افزایش یافته است.
ارسال این چزهای زیبا از سوی آفریدگار، در شما افزایش یافته است. دربارۀ آن فکر
کنید. عزیزان، این یکی از کلیدهای نسل بعدی آگاهی انسانی است.
من کرایون هستم، عاشق همۀ
شما. لطفاً بمانید. لطفاً. فقط بمانید و احساس کنید که این در درونتان اتفاق میافتد.
و اینچنین است.
[1] quantum biologist
[2] Super cold، ابَرسرد اشاره به دمایی است که از صفر مطلق
هم سردتر است. در این دما ماده رفتاری عجیب و دورازانتظار دارد. به عنوان مثال، در
دماهای فوق سرد، میتوان مایعاتی را ایجاد کرد که بدون هیچ اصطکاکی جریان مییابند.
[3] کرایوژنیک
(cryogenics). زمزاییک یا کرایوژنیک
یا گاهی فوقسردشناسی، دانش تولید یا کاربرد دماهای بسیار پایین یا بررسی رفتار
مواد در دماهای خیلی پایین است. محدودۀ دمای زمزایی یا کرایوژنیک از منفی ۱۵۰ درجه سلسیوس تا صفر مطلق تعیین شدهاست.
[4] Membrane، لایههای نازکی از مواد هستند که دو ماده مختلف را از هم جدا میکنند.
مثلاً غشای پلاسمایی در پزشکی، میکروبیولوژی، فیزیولوژی یاختهای و زیستشیمی،
پوستهٔ نازکی از یاختههاست که بهعنوان مرز
میان ساختارهای گوناگون یاختهای عمل میکند.
[5] Plasma، پلاسما یکی از چهار حالت اصلی ماده است. (سه حالت دیگر: جامد،
مایع، گاز). پلاسما گازی شبهخنثی از ذرات باردار و خنثی است که رفتار جمعی از خود
نشان میدهند. به عبارت دیگر، پلاسما، گاز یونیزهشدهای است که همه یا بخش قابل
توجهی از اتمهای آن یک یا چند الکترون از دست داده باشند و به کاتیون تبدیل شده
باشند، یا تعداد الکترونهای آزاد آن، تقریباً برابر با تعداد یونهای مثبت آن
باشد. پلاسما در جوشکاری، برشکاری، پزشکی و دندانپزشکی کاربرد دارد. پلاسما
تعادل الکترومغناطیسی ندارد؛ بنابراین رسانای الکتریکی خوبی است.
نظرات
ارسال یک نظر