پیشمدیتیشن۶۸
2022.01.26
درود عزیزانم، کرایون
هستم از خدمات مغناطیسی.
عزیزانم، خیلی چیزها با
شما در حال اتفاق افتادن است. سؤالاتی درباره خوابها و تغییر دادن رویدادها و اینکه
این بدن چیزهایی را دوباره سازماندهی میکند. البته که این حقیقت دارد و من این
را نیز به آن اضافه میکنم که عزیزانم در این انرژی جدید، روحهستی[1] شما را میشناسد، میداند
در حال انجام چهکاری هستید. روحهستی
به راههای زیادی با شما همکاری میکند تا به شما کمک کند. «خوابها» یکی
از این راهها هستند.
اگر تاکنون متوجه نشدهاید
به نظر میرسد خوابها فرابعدی هستند. و منظور من این است که آنها خطی
نیستند. مثلاً شما در مکانهایی هستید که قبلاً عادت داشتید آنجا باشید و با
افرادی ملاقات میکنید که نباید آنجا باشند یا اینکه مردهاند. پس این خوابها
معنای دیگری دارند. گاهی اینها حواس شما را به جای دیگری معطوف میکنند تا شما بر
چیزهای دیگری کار کنید. و گاهی نیز با آنچه شما به عنوان یک نورپیشه[2]
در حال یادگیری آن هستید ارتباط مستقیمی دارند.
چند نفر از شما خوابهایی
رنگی دیدهاید، یا دیدهاید که در حال پرواز کردن هستید؟ اینها عزیزانم، خوابهایی
هستند که البته به شما نشان میدهند که در مسیر درستی هستید. شاید هم شما آرزو
کردهاید که خوابهایی اینگونه ببینید. بگذارید به شما بگویم قبل از اینکه برای
خواب بروید، قصد[3] خودتان را برای خوابهایی
که دوست دارید ببینید اعلام کنید و بعد ببینید چه میشود. آنهایی از شما که خوابهایی
دارند که دوست ندارند، شما این را نیز میتوانید کنترل کنید. قبل از خوابیدن
بگویید: «ای روح هستی عزیز، بگذار خوابهایی که امشب میبینم شکوه و عظمت مرا
ارتقا دهد. بگذار سرحال و سرزنده بیدار شوم و به آن چیزهای
دوستداشتنیای که در طی شب دیدهام، لبخند بزنم.»
شما آنقدر بر چیزها تسلط دارید که ممکن است [حتی]
در تصورتان هم نگنجد که چنین کنترلی دارید. هیچکدام از شما بردۀ یک خواب بد نیستید. شما میتوانید
آنها را کاملاً و بهتمامی کنترل کنید، درست مانند تمام چیزهای دیگری که تاکنون
به شما گفتیم که مسئولشان هستید.
این چهارمین چنل از چنلهای چهارگانه، با عنوان «چیزهایی
که از دیده پنهاناند» است. و بعضی از شما این
چیزها را میدانید، اما شاید از اینکه تا چه حد قدرتمند هستید که میتوانید آن را
انجام داده یا از آن استفاده کنید آگاه نیستید.
من این مورد که شاید
کاربردیترین مورد است را گذاشتم که [در چنل] آخر بگویم. این چیزی باطنی نیست.
البته بعضی از شما میگویید هست، چرا که شاید درک نمیکنید چگونه میتوان از آن
استفاده کرد، اما درواقع، این چیزی خاص و عجیب نیست.
این به شما مربوط میشود که کاری را انجام دهید که
هیچ سازمان معنوی روی این سیاره هرگز به شما نگفته است که میتوانید انجامش دهید. و آن همین مورد است. شما همچنان که آنجا نشستهاید،
همچنان که زندگی روزانۀ خود را میگذرانید، میتوانید واقعیت خودتان را کنترل
کنید. وقتی این را میگویم همیشه به دردسر میافتیم، چرا که افرادی هستند که چپچپ
نگاه کرده و میگویند: «ببین! شانس، شانس است. اگر از روی جدول خیابان رد شوم و
کامیونی در حال آمدن باشد، این شانسی است، آخر چگونه میتوانی این چیزها را دور
بزنی؟ چگونه میتوانی واقعیتی را بسازی که در آن از روی شانس قدم جلوی یک کامیون
نگذاری؟»
و اینجاست که داستان قشنگ
میشود! بگذارید چیزی را به شما معرفی کنم. اگر تو هیچ آگاهیای نسبت به مسیر خودت نداشته
باشی، بهعبارتدیگر، اگر خیلی ساده بگذاری شانس اتفاق بیفتد، آنوقت درست همانطور
که گفتی اتفاق خواهد افتاد. تصور کن که مسیری جلوی توست که پر از دستانداز است، و
تو بر روی بعضی از آنها میروی و اسم آن را شانس میگذاری. حالا برای
لحظهای فکر کنید که نسبت به مسیر خود آگاه میشوید و عزیزانم وقتی این کار را میکنید، به شما
مسیری ارائه میشود که یا هیچ دستاندازی ندارد یا اینکه از طریق زمانبندی و همزمانی
هدایت میشوید که از روی آنها نروید. آنوقت، تو در آن مسیری که آن کامیون میآید
نخواهی بود، چرا که خواستهای اینطور نشود. آن اینگونه کار میکند. تو به آن
میدان متصل میشوی، همان میدانی که پتانسیل کامل تمام آگاهیها و چیزهایی که شاید
اتفاق بیفتند یا نیفتند را دارد. و تو از طریق آن آگاهی، خودت را به سمت زمینهایی
هدایت میکنی که دستانداز ندارند، چرا که حالا تو کنترلکنندۀ مسیر خودت هستی.
عزیزانم دارم میگویم که
شما این توانایی را دارید که برای شما شانسی وجود نداشته باشد، یعنی آیندهای
اتفاقی وجود نداشته باشد. این، آگاهی از آنچه که تو انتظار داری و نحوۀ کار آن نیز
هست. آنوقت این تو هستی که آگاهانه مسیرت را به سمت آن مکانهایی که میخواهی
بروی، هدایت میکنی. این تو هستی با قصد خودت و جملات تأییدی خودت برای زندگی خودت!
چه برداشتهایی از آنچه
که میتوانی انجام دهی داری؟ آیا فکر میکنی این امکان وجود دارد که بدن و ذهنت، و
خودت را در مکانهای امن تصور کنی، اینکه تو تمایل و قصد خودت برای چیزهایی بزرگتر
از آنچه که داری را ارائه کنی یا اینکه بتوانی وقتی نیاز داری در زمان درست در
مکان درست باشی؟
مثلاً هنگامیکه میگویی: «روح هستی عزیز، بگذار
فردا من بهدرستی افرادی را که باید ملاقات کنم، ملاقات نمایم. من را به مکانهای
درست هدایت کن. من با شهود و الهام خودم از آن مکانها آگاه خواهم بود. برای من
این یا چیزی بهتر را بیاور.» و آن پرستش و دعا همین است، و ساده است، اما اگر
این را هر روزه و بهاندازۀ کافی زیاد انجام دهی، خواهی دید که کنترلکنندۀ شانسها
میشوی و دیگر جلوی آن کامیون ظاهر نمیشوی. درواقع، تو افرادی را ملاقات میکنی
که برای رفتن به سطح بعدی که برای خودت بروز و تجلی دادهای نیاز داری. اگر اینها
حقیقت نداشتند به شما نمیگفتم. اینها قابلسنجش و قابلدیدن از سوی دیگران
هستند. و خیلی از روحهای کهن و نورپیشگان در این مشارکت دارند.
خواسته و قصد تو، و به کلام در آوردن آنچه که میخواهی، کلید آن است.
ما قبلاً بارها گفتهایم
که شما از طریق به کلام در آوردن و آنچه که در ادامه انتظار دارید بشود، مسئول
واقعیت خودتان هستید. این، نقطه مقابلش را هم توضیح میدهد. چند بار این را به شما
گفتیم؟ اینکه شما قربانی این سیاره نیستید. افرادی هستند که حس میکنند قربانی این
سیاره هستند، و امیدوارم بعضی از آنها این پیام را بخوانند. پس میگویم که اگر
به علت اینکه چیزهای بد دوباره و دوباره اتفاق میافتند حس میکنی که قربانی این
سیاره هستی، بگذار از تو بپرسم که انتظار چه چیزی را داری؟ و جواب این است که «از
همان که بوده، بیشترش را».
تو انسانِ دوستداشتنی که
فکر میکنی یک قربانی هستی اگر افکار و کلمات خودت را تحلیل کنی، متوجه میشوی که
داری به دیگران میگویی که چیزها چگونه بد هستند. تو متوجه میشوی که داری ترسهایت
را به کلام در میآوری؛ میگویی: «امیدوارم این اتفاق نیفتد». اما، با به
کلام درآوردن و بیان آن، تو آن را آنجا میگذاری تا اتفاق بیفتد. تو داری زندگی
خودت را کنترل میکنی و خودت را به سمت مشکل هدایت میکنی. این را قبلا هم گفتهام،
درست مانند آن است که تو در رستورانی نشستهای و از روی فهرست غذا، سفارش
غذا میدهی، و چیزهایی را سفارش میدهی که باعث شوند تو فکر کنی قربانی هستی.
بدترین چیزی که بتوانید
تصور کنید از دهان تو بیرون میآید و تو حتی از این آگاه هم نیستی. اگر تو تمایل
خودت را تغییر دهی و انتظار چیزهای خوب را داشته باشی، حتی چیزهایی را که قبلاً
هرگز ندیدهای، شروع به تغییر دادن آن واقعیت میکنی. روش آن اینگونه است. این،
ابزاری برای انسان از طریق آگاهی است، که همیشه آنجا بوده. برخی حتی اسم این را یک
قانون گذاشتهاند: «قانون جذب». اینکه وقتی تو چیزی را آنجا میگذاری، آنها
به سمت تو جذب میشوند. یعنی وقتی از روی آن فهرست غذا آن چیزهایی که انتظار داری
اتفاق بیفتند را انتخاب میکنی، آنوقت چیزهای خوب، چیزهای همراه با همزمانی،
چیزهایی که دیگران میگویند غیرممکن است اتفاق بیفتند، شروع به اتفاق افتادن برای
تو میکنند، و تو میدانی که این عمل میکند.
همکار من این را در زندگی
خودش دیده است. افراد دیگری هستند که این را آموزش میدهند. این، برای خیلیها از
جمله همکار من آنقدر واقعی است که او از طریق انتظار چیزهایی که هنوز نیامدهاند،
زندگی خودش را طراحی میکند. و وقتیکه آنها میآیند، لبخند میزند و میداند که
آن عمل میکند. و تنها او نیست. خیلیهای دیگری هستند که شروع به درک فرایند
آگاهی، تمایل و قصد، بودن در مکان درست، ملاقات با افراد درست، کردهاند. آنها تا
آن حدی این را طراحی میکنند که حتی میتوانید بگویید آنها میتوانند آینده را
بگویند! تا این حد قدرتمند است.
میخواهم
همۀ شما را در این نوع تجلی وارد کنم. و شاید همین حالا با من، کمی وقت بگذارید تا
از این هدیه و موهبت با همدیگر استفاده کنیم، و این را دنبال کنیم: «روح هستی عزیز، من این هدیه را درک میکنم. من
قربانی شانس نیستم. شکوه و عظمت من میتواند به من کمک کند تا واقعیتی برای خودم
بسازم که سالم است، و من را به مکان درست هدایت کند، نه از روی شانس. روح هستی عزیز،
من بهترین را برای خودم قصد میکنم. بگذار من در زمان درست در مکان درست باشم. میخواهم
شکوه و عظمت خودم را بگیرم و آن را وارد آینده کنم، و راهحل تمام چیزهایی که
امروزه در زندگی من نامناسب هستند را ببینم. روح هستی عزیز، این میراث من است. من
از این انرژی جدید آگاهم، و آن را برای خودم اعلام میکنم، با این علم که نور بر
من میتابد. این، نور روحِ خودم است. نوری است که با آن آمدم. نوری است که از این
به بعد همهچیز را تغییر خواهد داد.»
و البته اگر دوست داری
آخرش یک آمین بگذاری [کرایون میخندد]، بفرما بگذار. بههرحال [این یک] سُنت است.
البته که اینها جملات تأییدی هستند، یک نیایش و دعا، و واقعیت تو را تغییر خواهند
داد.
عزیزانم، این چیزها واقعی
هستند، بارها و بارها اثبات شدهاند، و بعضی از آنها حتی قابل اندازهگیری
هستند. چیزهایی که از دیده پنهان شدهاند. تو میتوانی با این چیزها و فقط از
طریق خودت، زندگی خودت را تغییر دهی.
من کرایون هستم. من
کرایون هستم عاشق انسان.
نظرات
ارسال یک نظر