پیشمدیتیشن۶۷
2022.01.19
درود عزیزانم، کرایون هستم
از خدمات مغناطیسی.
«حباب آرامش»! چقدر
مناسب و بجا بود که این موضوع مطرح شد. این ]چنل] در واقع یکی دیگر از قسمتهای مجموعۀ
چهارتایی است که ما آن را «چیزهایی که از دیده پنهاناند» مینامیم. اگر
نگاهی به بشر بیندازید، آنگونه که امروز هستید، همانطور است که قبلا و قبلتر از آن بودید. همانگونه است که باستانیان بودهاند.
]ماهیت انسان[ خیلی تغییر نکرده است. چیزی که تغییر کرده
آگاهی و توانایی شما برای درک و توسعۀ سیستمهای اعتقادی است که شامل ایدههای
بسیار پیچیدهای است که فراتر از [واقعیت[ سهبعدی است.
شما هیچ مشکلی با این که خدای دوست داشتنی و مهربانی
میتواند در يک زمان میلیاردها دعا را بشنود ندارید. این خطی نیست. شما حتی نمیپرسید: «چطور خدا میتواند
این کار را انجام دهد؟» اگر آن واقعیتی که شما آن را «خدا» در نظر میگیرید
درواقع چیزی باشد که به روح انسان سرازیر میشود و سپس به آن چیزی که طراحی اجزای
چند بعدی یک انسان است وارد میشود چه؟[1]
عزیزانم، ساختار سلولی شما، دیانای شما دارای قطعات و اجزای چندبعدی است.
اگر این را باور ندارید بپرسید: «یک زیستشناس
کوانتومی چه چیزی را مطالعه میکند؟» آنها بخشهای چندبعدی انسان را مطالعه میکنند
و [به آن] میگویند: «قسمتهای کوانتومی». منظور ما از واژۀ کوانتوم متفاوت
از منظور یک فیزیکدان است که آن را یک بخش چندبعدی در نظر میگیرد.[2]
اگر این درست باشد، به این معنی است که شما همچنین توانایی و قابلیت غیرخطی بودن
را در درون خود دارید.
«کرایون، دربارۀ چه حرف میزنی؟ این همه ]مفاهیم[ علمی [که میگویی] برای چیست؟»
یکی از
چیزهایی که جلوی چشم پنهان شده، روح شماست. ما هرگز قبلاً چنین چیزی را نگفتهایم.
ما قبلاً در مورد برخی از چیزهایی که از دیدگان پنهاناند صحبت کردهایم، اما [در
مورد] این موضوع نبوده. این جدید است. به همین دلیل است که «حلقۀ دوازده»
مطرح شد. این یک مفهوم جدید است که شما میتوانید آن را شناسایی کرده و واردش شوید
که آن بخش روح شماست. روح شما سحرآمیز و خارقالعاده است. روح شما نیز بخشی از خود
سرچشمۀ آفرینشگر است. عزیزانم بنابراین این تجربهای شگفتانگیز است وقتی شما
آنجا [در روح خود] قرار دارید، زیرا [در این صورت] هر چیزی امکانپذیر است.
اینجا جایی است که میتوانید با زندگیهای گذشتۀ
خود ملاقات کرده و با آنها همراه شوید. وقتی به درون چیزی که انرژی روح شماست قدم
میگذارید، ]که]
آن را در حلقه دوازده، درست اینجا، بارها و بارها دیدهاید، هیچ محدودیتی برای
کارهایی که ممکن است بتوانید انجام دهید وجود ندارد. به این مفاهیم فکر کنید. اگر
بتوانید به درون چیزی که روح خودتان است قدم بگذارید، چه کاری میتوانید انجام
دهید؟ چه کسی را میتوانید ملاقات کنید؟
میخواهم لحظهای نگاهی بیندازید و به یاد بیاورید
که حلقه دوازده از این لحاظ که چه کسانی در تئاتر بودهاند و در آن تئاتر چه
اتفاقی افتاده است چه چیزی به شما داده است. اینها همه استعارههایی هستند از
کارهایی که اگر بتوانید روح خود را ملاقات کنید میتوانید برای خودتان انجام دهید.
اکنون بسیاری هستند که در این لحظه به شما میگویند:
«به این موضوعات مسخره توجه نکن! تو نمیتوانی این کار را انجام دهی.» آنها
به شما خواهند گفت که روح به طور کامل و مطلقا از شما جدا شده است. [روح] آن سوی
پرده است و سازوکار روح صرفا به خدا بستگی دارد و شما خودتان تا زمانی که اینجا
هستید هیچ ارتباطی با آن ندارید.
حالا من از شما میپرسم: آیا این واقعاً منطقی
است؟ آیا [اگر شما جای سرچشمۀ آفرینشگر بودید] آن را به این شکل طراحی میکردید؟
اکنون من پیوسته این مفاهیم را در مورد منطق معنوی میگویم. چگونه خودتان را از آن
سوی پرده در شفقت و عشق خالص طراحی میکردید؟ و ما قبلا این را گفتهایم. آیا
سیستمی را طراحی میکردید که شما را از خدا دور کند؟ این چیزی است که خیلیها حتی
امروز ]آن
را[ آموزش میدهند. سیستمی که شما را مجبور میکند به روی خاک بیفتید! از نردبان بالا بروید؛
این یک استعاره است، پلکان یا نردبانی برای به دست آوردن آنچه خدا به شما میدهد، و شما به
پایین نگاه میکنید تا مجبور نباشید چهرۀ خدا را ببینید، چون لایقش نیستید. [این
استعاره] آشنا به نظر نمیرسد؟ آیا شما آن را به این شکل طراحی میکردید؟ آیا
والدین چنین چیزی را برای فرزندان خود طراحی میکنند؟ و پاسخ منفی است.
شفقت و عشق باید پیروز
شود. «نور» در حال پیروز شدن است، بنابراین وارد منطق معنوی شوید و درک
کنید که این چیزها شروع به معنا یافتن میکنند. روح شما از هر نظر خارقالعاده و
شکوهمند است. از نظر معنوی، [روح] منبع اصلی ارتباط شما و خالق است. منبع اصلی
ارتباط شما و خالق است. ]روح شما[ با
خدا ارتباط برقرار میکند. آیا ممکن است که بتوانید به چهرۀ خالق نگاه کنید؟ و
پاسخ مثبت است زیرا وقتی این کار را انجام میدهید به چهره خودتان نگاه میکنید.
شما بخشی از همه چیز هستید.
روح جاودانه است. هرگز آغازی نداشته و مانند خالق،
پایانی نخواهد داشت. هیچ وجهِ تفاوتی وجود ندارد. تصور کنید خدا همیشه، همیشه روحهایی
در درون خود دارد که آمادۀ انجام کاری هستند که شما انجام میدهید. این بدان
معناست که شما بخشی از سرچشمه آفرینشگر هستید. و برای اولین بار ما به شما میگوییم
که شما میتوانید چهرۀ خدا را لمس کنید. شما اجازهاش را دارید. همیشه [این اجازه]
وجود داشته است، اما اکنون در این انرژی جدید قابل انجام است.
توانایی شما برای عبور از آن پل، جلوی چشم پنهان
شده است، [کاری] که ما هر روز انجامش میدهیم. میتوانید با استادانی در گذشته
ملاقات کنید و از آنها سوال بپرسید. شما میتوانید خودتان زندگیهای گذشتۀ خودتان
را ملاقات کنید و سوال بپرسید. شما میتوانید با مهمترین عزیزانتان ملاقات کنید و
همۀ چیزهایی را که دوست دارید از آنها بخواهید. شما میتوانید هدایایی داشته باشید
که به شما ارائه میشوند. میتوانید ]تجربه]
شفا داشته باشید.
و موضوع دیگری هم هست. شما میتوانید یک نفر را
ملاقات کنید، شخصی که بسیار بسیار مهم است و کسی که بعداً در حلقه دوازده معرفیش
خواهم کرد. این فقط برای کسانی است که عضو حلقه دوازده نیستند و به آن گوش میدهند
[تا بدانند که]: شما میتوانید هر کاری انجام دهید. در انرژیِ روح، شفای خالص وجود
دارد. در این انرژیِ روح، هر آنچه شما همیشه بودهاید یا خواهید بود وجود دارد. و
شما میتوانید آن را لمس کنید. شما میتوانید مانند حباب آرامشی که قبلا به آن
اشاره شد در آن بنشینید.
عزیزانم، میخواهم بدانید که معجزاتی که شما معتقدید
معجزه هستند، ممکن است معجزه نباشند. آنها ممکن است همان چیزی باشند که شما همیشه
قادر به انجامشان بودهاید. آنها ممکن است برای دیگران معجزه به نظر برسند فقط به
این دلیل که به آنها گفته شده این چیزها ممکن نیستند. و [البته که] آنها ]امکانپذیر[ هستند.
میخواهم درک کنید که از این انرژیِ روح میتوان
به روشهای دیگری نیز استفاده کرد. شما مجبور نیستید از آن پل عبور کنید. شما
مجبور نیستید وارد یک تصویرسازی شوید. شما میتوانید فوراً در درون قلب خود رفته و
در آن تئاتر زیبایی باشید که همگیتان دربارۀ آن میدانید. و شما فقط میتوانید
آنجا بنشینید و مورد عشق باشید. زیرا آنچه که آگاهی شماست را به میدان روح خود
منتقل میکنید و ناگهان در این حباب زیبا قرار میگیرید و از آن آگاه هستید. و میتوانید
آن را تا زمانی که میخواهید حفظ کنید، مانند مراقبههای عمیق گوروها در هند. و آن
تا زمانی که شما بخواهید میتواند ادامه یابد. و گاهی اوقات زمان در آن شرایط از
میان میرود.
این کاری است که میتوانید هر روز انجامش دهید.
وارد قلبتان شوید، آن حباب آرامش را در درونتان احساس کنید و بدانید که در انرژی
روحتان هستید. و مجبور نیستید کاری انجام دهید. مجبور نیستید با کسی ملاقات کنید،
اما [اینکار] آرامتان میکند و تسکینبخش خواهد بود. و شما در آن لحظه با انرژی
اصلی خود در تماس خواهید بود و در مواقعی که واقعاً به آن نیاز دارید، آرامش، شفقت
و عشق را احساس خواهید کرد.
این زمانها برای خیلیها مشکلساز و سخت است. و
اطلاعات ما همیشه یکسان است: که عزیزانم لازم نیست شما بخشی از آن ]آشفتگیها[ باشید و میتوانید آنقدر خودتان را [از این
شرایط] دور کنید که ناامیدیها مايوسکننده نباشد، و میتوانید آرام بوده و از این
زمانه [دشوار] با نوری که دیگران در شما میبینند و حتی ممکن است از شما بپرسند که
شما چه دارید، عبور کنید.
این حقیقت امروز است. آنچه از دیدگان شما پنهان
شده است زیباست؛ یک قابلیت زیبا برای مراقبت از خودتان؛ و به گونهای است که شاید
برای شما تازگی داشته باشد.
من کرایون هستم، عاشق شما هستم، ]عاشق[ همۀ
شما.
و اینچنین است...
نظرات
ارسال یک نظر