پیشمدیتیشن۱۸
2021.01.13
چهار چهرهٔ ترس - قسمت دوم - ترس از
روشن بینی
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
ما همیشه یک انرژی زیبا را پیش بینی
میکنیم، انرژیای که همراه با چنل کردن میآید. و این برای همکارِ من یک راز
نیست. این اولین چیزی است که وقتی چنل کردن را شروع کرد، آن را احساس کرد؛ به
معنای واقعی تفاوتی در این واقعیت ایجاد کرد که آیا چنل کردن کار صحیحی است یا نه؟
شریک من هیچ پیشینه متافیزیکی ندارد.
بنابراین چنل کردن آخرین کاری بود که این مهندس و کسی که از سمت راست مغزش استفاده
میکند ( استعاره از انسان منطقی مطلق) قصد انجامش را داشت.
اما چیزی که او را متقاعد کرد عشق
بود، احساسی که با آن همراه بود و دریافت که آن حتی از راه دور هم قابل انجام است،
مثل کاری که ما الان در حال انجام آن هستیم. (اشاره به چنلینگ)
در واقع این برای شما امنترین مکان
برای نشستن و گوش دادن است. و در این زمان و بویژه در این ماه من یک سری پیام که
در مورد ترس است برای شما ارائه میدهم. و این چنل بخصوص که دومین چنل در مورد ترس
است بسیار درونی خواهد بود. در واقع این ترسی است که شما اصلا نمیدانید که آنجا
هست. لحظاتی دیگر در مورد آن حرف میزنیم.
شما ممکن است تعجب کنید که آیا فرد
چنل کننده در هنگام چنل، آیا چیزی میبیند. جواب خیر است. او انرژی را
احساس میکند و این احساس باعث ایجاد یک بینش بصری در او میشود. حالا این یک
مفهوم دشوار است.
تصور کنید چشمان خود را بستهاید و
یک تصویر در ذهن خود دارید. چیزی میبینید یا نه؟ ممکن است این چشمِ ذهنِ شما
باشد. این چیزی است که ما در «حلقه دوازده» انجام میدهیم. آنجا چیزهای
خیلی بیشتری از شهود ما برای دیدن هست. بنابراین جواب این سوال این است که شریک من
در هنگام چنلینگ چیزها را طبق آن چیزی که ما میخواهیم میبیند و احساس میکند. و
تمام چیزی که او در هنگام چنلینگ در شهودش میبیند و احساس میکند حتی همین حالا نیک
خواهی خالق است، و عشقی که بین روحهایی است که همه شما تصور میکنید حتی
اینجا حضور ندارند، ارتباط بین شما و دیگری و دیگری و دیگری.
شریک من یک تصویر کلی میبیند که
برای هيچکدام از شما واضح نیست، تصویری که روحهای زیادی به عنوان یک روح جمع میشوند
حتی اگر این را درک نکنند و ندانند. اعضای حلقه دوازده بیش از پیش در حال تبدیل
شدن به یک خانواده هستند. اما چیزی که شریک من در حال مشاهده است این حقیقت است که
بیشتر شما که در حال ديدن و شنیدن هستید روحهای کهن هستید.
قسمت چنل های برنامه حلقه دوازده در
آینده به صورت رایگان توزیع میشود. قبلا هم بارها به شریکم گفتم که چنل ها باید
به صورت رایگان در اختیار همه قرار بگیرد. و هیچ استثنایی وجود ندارد. و کسانی
خواهند بود که بعدا به آن گوش خواهند داد که ممکن است ویژگیهای افرادی که به صورت
زنده این برنامه را میبینند داشته باشند یا نداشته باشند چون کسانی که الان در
حال گوش دادن به حلقه دوازده هستند بخاطر علاقه مند بودن اینجا هستند. و این علاقه
مندی به معنی آن است که آنها روحهای کهن هستند.
«کرایون یک روح کهن را برای ما توصیف کن.»
این یک مفهوم ساده است. شما قبلا
بارها اینجا بودهاید. روح کهن کسی است که قبلا بارها و بارها و بارها اینجا بوده
است. ما در مورد زندگیهای گذشته حرف میزنیم. ما در مورد چرخه زندگی حرف میزنیم
که قبلا در مورد این اصطلاحات صحبت کردهایم. روح شما بارها آمده است. شما ممکن
است بگویید این کار میکند، شما در بخشهای مختلف زمین و نقشهای زیاد و نژادهای
مختلف «خرد» را جمع کردهاید. شما چیزهای بزرگی را تجربه کردهاید. ممکن
است موارد چالش برانگیزی را تجربه کرده باشید. اما در پایان وقتی امروز مرا نگاه میکنید
در درونتان خردی را جمع کردهاید که بر پایه آن است که چه کسی بودهاید و کجا بودهاید
و چه مدت زمانی اینجا بودهاید. ممکن است این خرد جمعی درونتان را احساس نکنید ولی
آن در درون شما هست.
قسمتی از انرژی سال 20دوازده ، «کشف
کردن» است، کشفِ اینکه شما واقعا چه کسی هستید. قبلا این را گفتهام که شما
دری را باز میکنید و میفهمید که شما همیشه آن چیزی بودهاید که از آن بیخبر
بودهاید. شما دری را باز میکنید و میفهمید که خیلی بزرگتر از آن چیزی هستید که
در بهترین حالت فکر میکردید هستید! میفهمید که این یک ویژگی معنوی است نه یک
ویژگی مذهبی. یک صفت معنوی در تک تک سلولهایتان. اینکه شما جزئی از خلقت هستید و
شما جزئی از تمام آن چیزهایی هستید که روی زمین وجود دارد. هیچ جداییای بین شما و
صخرهها و درختان و گلها و حشرات و حیوانات وجود ندارد و شما قسمتی از زندگیای
هستید که بسیار باشکوهتر است.
ابزاری برای شما هست و باید به این
حقیقت آگاه شوید. این ابزار: زندگی طولانیتر، شفای جسم خود، امنیت، پاک کردن
ترس از بدنهایتان، خلاص شدن از اضطرابهایی که شما را آزار میدهند و باعث میشوند
نیمههای شب از خواب بیدار شوید. من حقیقت را به شما میگویم.
ترسی که در موردش میخواهم با شما
صحبت کنم کمی مبهم است. اما فوقالعاده واقعی است و وجود دارد. و آن «ترس از
روشنبینی» است. [کرایون میخندد] بارها در مورد این صحبت کردهام. اگر قبلا
آن را نشنیدهاید بگذارید سناریو آن را برای شما تعریف کنم.
ای روح کهن تو بارها اینجا بودهای و
احتمالا خیلی خیلی سال پیش به عنوان یک «خردمند» فارغ التحصیل شدهای. شما
قبلا (در زندگیهای گذشته خود) شروع به پرسیدن سوالی که همین حالا توسط خیلیها
پرسیده میشود کردهاید. شما احتمالا در زندگیهای گذشته به یک حقیقت بزرگتر بیدار
شدهاید. حقیقت بزرگتر این است: آیا چیز بزرگتری از آن چیزی که به ما در مورد
معنویت و منبع خلاقه که به آن خداوند میگوییم وجود دارد؟ آیا چیز بیشتری از آنچه
به ما گفته شده وجود دارد؟ آیا من بخشی از آن حقیقت هستم؟ آیا من میتوانم به روشهای
زیبا در آن (خلق کردن) مشارکت داشته باشم؟
در زندگیهای گذشته به محض اینکه
دهانتان را باز میکردید و از کسی غیر از خودتان این سوالها را میپرسیدید مورد
آزار و اذیت قرار میگرفتید! بعضی از عقاید و کارهایی که الان در مدیتیشنها انجام
میدهید در زندگیهای گذشته باعث سوزانده شدن شما میشد!
چیزی که من میخواهم به شما بگویم
این است که شما بدلیل فهمیدن آن حقیقت بزرگتر در زندگیهای قبلی مورد آزار واذیت
قرار گرفتهاید. مرد و زن اگر میخواستید هر سوالی در مورد اینکه حقیقت چیست و
ممکن است بزرگتر از آن باشد رنجها دیدهاید! شما میدانید من در مورد چه چیزی
صحبت میکنم. هیچ چیز خوب پیش نمیرفت. اینها برنامهها و مسائلی است که در شما
حک شده است و شما آن را با خود حمل میکنید. بعضیها ممکن است روحهای کهن با
شکوهی باشند.کسانی که در «لموریا» بودهاند و هنوز شما چیزی شبیه این را ندیدهاید.
من شما را لایتورکرهای کُمُدی صدا میکنم[کرایون میخندد] (منظور کرایون
کسانی هستند که روشنبینی خود را پنهان میکنند و از ابراز آن هراس دارند. در واقع
به دلیل سختیهایی که در زندگیهای گذشته به آنها وارد شده است، لایتورکرها
معمولا در خفا و پنهان هستند! در صورتیکه آنها دارای پتانسیلهای بسیار بالایی
هستند) . و شما از آن کمد بیرون نخواهید آمد چون هر بار که در موقعیت انتخاب قرار
میگیرید صدای هشداری را میشنوید!
«آیا بیشتر از آن چیزی که من فرا
گرفتهام وجود دارد؟ آیا باید باور کنم؟ من میخواهم نگاهی به رویدادهای آسترولوژی
(ستاره شناسی) که در ماه ژانویه اتفاق افتادهاند بیاندازم که بعضی از آنها حیرتآور
هستند. همینطور میخواهم نگاهی به رویدادهای ستارهشناسی ماه دسامبر بکنم که آنها
نیز حیرت انگیز هستند. دوست دارم بیشتر بفهمم که معنای آنها چیست.» شما معمولا اینها
را میگویید و بعضیها که میشنوند به نشانه تایید سری تکان میدهند. [کرایون میخندد]
انجام این موارد میتواند باعث زندانی شدن شما بشود و بنابراین شما آن را انجام نمیدهید.
شما حتی به آن نزدیک هم نمیشوید. حتی نمیخواهید که نگاهی بیاندازید. کسی به شما
یک کتاب متافیزیکی میدهد اما شما میگویید: «نه ممنونم آن را نمیخواهم!» حتی با
اینکه تمام ابزار و وسایل را دارید و خیلی بیشتر از چیزی که میگویید میدانید.
ترس از روشنبینی، شما را از این
اطلاعات دور میکند.
من به شما چیزی را خواهم گفت. خیلی
از شماهایی که این برنامه را میبینید با این افراد ازدواج کردهاید ( با افرادی
که از روشنبینی میترسند) کسانی که نمیخواهند در این برنامهها شرکت کنند، آنها
انسانهای فوقالعادهای هستند، و شما به این خاطر با آنها ازدواج کردهاید. شما میتوانید
زیبایی خداوند را در آنها ببینید اما آنها در هیچ برنامهای که شما علاقمند به آن
هستید شرکت نمیکنند (برنامههای معنوی). آنها لایتورکرهای کُمُدی هستند.
ترس از روشنبینی حتی کسانی را که میدانند
روحهای کهن هستند از انجام دادن حلقهدوازده باز میدارد. تو به داخل مه میروی
اما نمیخواهی فراتر از آن بروی. خیلیها اینطور هستند. یا اینکه داخل مه میشوی و
میگویی بسیار خب من فراتر میروم و سپس به خواب میروی. این بدن شماست که میگوید
ای روح کهن من قبلا آنجا بودهام ممکن است خطرناک باشد پس من میخوابم! به این
دلیل من بارها در حلقهدوازده در جایی که شما روی پل هستید میگویم که بیدار بمانید
و این جملات تاکیدی را تکرار کنید که: «این امن است. این برای من است. من میخواهم
بیشتر در مورد خودم بدانم. هیچ خطری آنجا نیست. و واقعا هم خطری نیست. آنجا فقط
عشق هست.»
جالب است که مردم از چه چیزهایی میترسند
و جالب است که کسانی که حتی نمیدانند شما چه کاری انجام میدهید چیزهایی به شما میگویند
که از آن بترسید. رفتن به آنسوی پل... ممکن است این را شنیده باشی: «خب آیا میدانی
آنها سعی دارند روح شما را اسیر کنند!» باز میگویند: «خب اگر کاری که آنها میگویند
را انجام دهی جزو فرقه و مسلکی میشوی که آنها شما را اسیر میکنند و مجبور به
انجام کاری میشوی که دوست نداری، و آنها ذهن شمارا کنترل میکنند!» این را شنیدهاید؟
دقیقا برعکس اینهاست.
وقتی وارد آن مه میشوی کاملا گسترش
پذیر است. چیزهایی میبینی که هرگز قبلا ندیدهای. چیزهایی در مورد خودت میفهمی
که نمیدانستی حتی ممکن هستند. بزرگی و شکوه خود را میبینی. ترسهای خود را رها میکنی
و متعادلتر میشوی. و این کلید است: عزیزانم مردم باید این را در شما ببینند که
شما هرچه بیشتر در مورد خودتان یاد میگیرید با جامعه، با خانواده خودتان و با
خودتان آرامتر میشوید. و این باعث میشود افراد خانواده نزد شما بیایند و
بگویند:«من نمیدانم تو چکاری انجام میدهی ولی از آن خوشم میآید!» چون میبینند
که شما در شرایط مختلف آرام هستید و آرامش دارید. این اتفاقی است که وقتی شما به
آن مکان میروید میافتد اما خیلیها از آن ترس دارند.
ترس از روشنبینی مردم را از تجربه زیبای آن چیزی که
هستند باز میدارد.
حالا ما میگوییم چطور از این ترس
خارج شوید. [کرایون میخندد] نیاز نیست که بیشتر از چیزی که میخواهید تغییر کنید.
عزیزانم این مهم است. شما حق انتخاب آزاد دارید. به احساسات خودتان احترام
بگذارید. برخی از شما ممکن است بخواهید بیشتر بدانید. بعضی از شما ممکن است
بخواهید این اطلاعات را با افرادی که فکر میکنید پتانسیل آن را دارند (لایتورکرهای
کمدی) به اشتراک بگذارید که آنها کمی بیشتر بفهمند. دعوت وجود دارد ولی هیچ اجباری
نیست. ما فقط آن را به شما میگوییم و این شما هستید که درک میکنید و میگویید:
«آهان من آن را میدانستم. اما چیزی هست که من را از قدم بعدی دور نگه میدارد!» اما
دیگر چیزی نیست. تو میتوانی این کلمات را تکرار کنی: «تمام این خاطرات رفتهاند.
آنها مربوط به امروز نیستند. آنها امروز برای من شکوهمند نیستند. بنابراین دیگر
زندگی من را کنترل نمیکنند.»
ساده است. این قدرت یک روح کهن
است...
و اینچنین است.
نظرات
ارسال یک نظر