پیشمدیتیشن۷۵
2022.03.16
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
بیایید صحبت
دربارۀ این موضوع که «چه کارهایی ممکن است بتوانید برای خودتان انجام دهید» را ادامه
دهیم. من قصد دارم عنوان این چنل خاص را «حفظ کردن نور»
بگذارم.
افراد بسیاری بودهاند که
میگفتند: «چگونه میتوانم آن [نور] را که به آن باور
دارم حفظ کنم؟ آن هم در این دنیایی که تاریکتر
از آنی است که فکر میکردم؟» به
راستی که این زمانۀ آشکارشدن است، در رابطه با تاریکی و روشنایی واقعاً انقلابی ]در
جریان[ است. یکی از چیزهایی
که در مورد یک سیارۀ در حال بیداری به شما گفتهام این است که قبل از پدیدار شدن
نور، ظاهراً یک دورۀ تاریکی وجود دارد، مخصوصا برای نورپیشهها. و من این
موقعیت را با استعاره به این تشبیه کردهام که وقتی ناگهان در مکانی، حتی در خانهتان،
نوری درخشانتر از آنچه که تا به حال داشتهاید بتابانید چه روی میدهد؟ و پاسخ این
است که شما کثیفیها را میبینید. اين همان چيزی است که [اکنون] اتفاق افتاده
است. و این اتفاق برای مدتی در این سیاره ادامه خواهد داشت.
و بنابراین
در این دورۀ گذار، آشکارسازی وجود دارد. شما چیزهایی را میبینید که قبلاً
ندیدهاید زیرا «نور» درخشانتر شده است. اکنون درک و برداشت شما از بسیاری
از این رویدادها، [افزایش] تاریکی است. شما خواهید گفت: «چیزهای خیلی زیادی که
من الان میبینمشان
هرگز قبلاً وجود نداشتند. دنیا در حال بدتر شدن است.» این یک تصور
است. اگر چراغ روشن شده باشد و چیزهایی که اکنون میبینید همیشه وجود داشتهاند
چه؟ شما اکنون فقط
آنها را شاید کمی واضحتر میبینید.
بنابراین این
سوال همچنان باقی میماند: «چگونه میتوانم
نور خود را حفظ کنم وقتی این اتفاق در این سیاره یا شاید حتی در خانۀ من اتفاق میافتد؟»
جایی که نور روشنتر میشود شما شروع به دیدن چیزهایی میکنید که قبلا
شاید حتی در درون خودتان ندیدهاید. بنابراین ]چگونگی[ حفظ نور در واقع یک سوال خوب است. آیا راهی
برای شما وجود دارد که بتوانید آنچه را که به عنوان نگرش عاشقانه
میدانید حفظ کنید؟ [نگرش از روی عشق یعنی] آگاهیای که از سرچشمۀ بزرگتر دارید،
آگاهیای که ممکن است از عشق به خود داشته باشید. و به نظر میرسد همۀ این چیزها
[و نگرشهای عاشقانه] با
گذران زندگی کاهش مییابد. چون همانطور که اصطلاحا میگویند،
در طی زندگی کمی ضربه میخورید. ما از این بسیار آگاه هستیم.
اجازه دهید چیزی
را به شما بگویم که قبلاً ما به تکتک روحهای کهن که در حال حاضر به من گوش میدهند
گفتهایم. شما حقیقتا تصادفی اینجا نیستید. و منظورم این است که در حال حاضر، در این
زندگی، بر روی این سیاره، شرایطی که پشت سر میگذارید، شما این را
برنامهریزی کردید. به عنوان یک روح کهن، شما واقعاً اینها را برنامهریزی
کردید. و این بدان معناست که به اندازۀ کافی تجلیها را پشت سر گذاشتهاید و به اندازۀ کافی زندگیها را از سر گذراندهاید و چیزهای
زیادی را تجربه کردهاید، بهطوری که در واقع بسیار بیشتر از آنچه فکر میکنید برای
این کار آماده هستید و به همین دلیل است که اینجایید. میتوان گفت: «شما
فارغالتحصیلان انرژی هستید.»
شما قبلاً چیزهای زیادی دیدهاید که این ]زندگی[ برای شما
تنها یک مورد دیگر است؛ پس بفرمایید!
اما اکنون این
انرژی جدید متفاوت است، این نرمالِ جدید است. آیا قدمهایی
وجود دارد که بتوانید به طور منظم بردارید، چیزهایی که شاید
بتوانیم به شما پیشنهاد کنیم که به صورت روتین انجام دهید و منظور و هدف از آنها درواقع
خلق نور بیشتری در زندگی شما باشد؟ پاسخ بله است. و همۀ تسهیلکنندگانی که با
انسانها کار میکنند این را میدانند. این مربوط به ]ویژگی[ خطی بودن شماست. در مورد صحبت کردن با ناخودآگاهتان است. راجع به جملات
تاییدیای است که تکرارشان میکنید. دربارۀ روشن نگه داشتن نور درون شماست. و بله چیزهایی
هست که کار میکنند و موثرند؛ و ممکن است بگویید: «خب، آنها درست شبیه چیزهای روزمره
و روتین به نظر میرسند.»
و بله، هستند. و عمل می کنند و موثرند. و
آنها کار میکنند زیرا برای شما یک روتین و یک روال روزمره هستند.
ناخودآگاه
شما به چیزهایی نیاز دارد، و من قصد دارم برخی از آن چیزها را به شما پیشنهاد دهم. با تکرار
آنها به صورت روتین، آنچه در نهایت اتفاق میافتد این است که شما آنها را حقیقت محض
میدانید، مانند جملات تاییدی. میتوان گفت که ناخودآگاهِ خود را، با تکرار نوری که قرار است
به آن بدهید دوباره چارچوببندی میکنید. پس بیایید از ابتدا شروع کنیم. من فقط
چند چیز به شما میگویم که به شما کمک خواهد کرد.
شماره یک:
وقتی صبح از خواب بیدار میشوی، چه تنها باشی، چه با شریک زندگی، وقتی پاهای خود
را روی زمین میگذاری و همانجایی که خوابیدهای، یا هر کجا که باشی، پاهایت را
تاب میدهی، به محض اینکه پاهایت به زمین رسید، به صورت عادت و معمول،
با خودت فکر کن یا در صورت تمایل آن را با صدای بلند بگو، هر طور که مایلی: «روح
هستی عزیز، برای امروز سپاسگزارم. من عاشقانه دوست داشته میشوم.» چیزی که
میخواهی بگویی این است که تو
سپاسگزار هستی و در آن روز انتظار چیزهای خوب را داری. در حال حاضر این نگرشی نیست
که اغلب وقتی پاهای خود را به اطراف تاب میدهید و آنها را روی زمین میگذارید ]داشته باشید]. بسیاری از
اوقات شما درمانده هستید، شما خسته هستید: «اوه، این یک روز دیگر است.» ساعت زنگدار، شما را ]به سختی[ بیدار میکند، و همۀ این چیزهای ناخوشایند ... و حالا این یک کار
روزمرۀ جدید است. پاهایتان
به کف اتاق میخورد ]با خود میگویید[: «سپاس روح هستی ]عزیزم[ برای دوست داشتن من و سپاس از روزی که فرا رسیده
است.»
این مورد اول است. هر روز شروع به
انجام آن کنید. ببینید چه اتفاقی میافتد. این دربارۀ توقع و انتظار چیزهایی است
که در راهند. خوب
اغلب انتظار روز بدی میرود. در
واقع برخی بر
زبان میآورند: «یک روز دیگر! دوباره شروع شد!» و به هر حال این لفظ به جهان میگوید که احتمالاً روز بدی
خواهید داشت. [کرایون می خندد] زیرا
این چیزی است که شما به زبان میآورید. باید از آن لذت ببرید. باز هم ]تکرار میکنم[ شما آنچه را که به آن فکر میکنید
جذب میکنید. آنچه
را که میگویید جذب میکنید. این ]دستورالعمل[ آسان است دو مورد بعدی بسیار سختتر است.
شماره دو: کاری پیدا کنید که میتوانید در طول
روز انجام دهید که با شفقت باشد. عمل شفقتآمیز زمانی است که چیزی یا کسی یا موقعیتی
را میبینید و لحظهای میایستید و انرژی افکار خود را به سمت آن میفرستید. انرژی، عمل است. انرژی، انرژی
است. افکار، انرژی هستند. [کرایون میخندد] شما میتوانید در این مورد از من نقلقول
کنید، «انرژی، انرژی است!» [کرایون می خندد] این ]حقیقتی[ بسیار ژرف و عمیق است که انسانها آن را گم
کردهاند. این که آنچه شما بدان فکر میکنید دارای آگاهی است و آن انرژی
است. شما میتوانید آن را به عنوان انرژی ارسال کنید و عمل میکند. شما آن را در میدان قرار میدهید.
هر جا که بخواهید میرود. اگر این کار را به صورت گروهی انجام دهید، حتی قویتر ]عمل خواهد کرد[.
پس عزیزانم، من به شما میگویم: عمل
شفقتآمیز. چیزی را پیدا کنید، کسی را که
چه میشناسید یا نمیشناسید، که برایش انرژی بفرستید. حالا اتفاقی که میافتد و ما
قبلاً دربارهاش به شما گفتهایم این است: وقتی این کار را انجام میدهید، چیز دیگری
نیز پدید میآید. و آن شفایی است که به شما باز میگردد. حالا دوباره این را میگویم و
چون گفتم «انرژی، انرژی است»، دو مرتبه از ]کلمه[ انرژی استفاده کردم، چون در انرژی همیشه یک جفت ]مطرح[ است. در فیزیک همه چیز به صورت جفتی اتفاق
میافتد. در
تمام ]ساختار[ انرژی ]ها[ ]قطب[ مثبت و منفی تقریباً مانند آهنربا وجود دارد، در تمام فیزیک، دو طرف
برای این ماجرا هست.
بنابراین وقتی عمل شفقتآمیز میفرستید
این یک طرف ]قضیه[ است. و آنچه سپس اتفاق میافتد دو چیز است.
شماره یک: اشخاص
یا افراد یا شخص یا فردی که ]عمل شفقت آمیز را برایش [ارسال کردید، آن را دریافت میکند. این قسمت، پذیرش آنهاست. حالا شما میگویید: «این
انرژیهایی [که فرستادیم] برای
آنهاست.» اما
شما یکی دیگر نیز دارید. چیزی به شما بازمیگردد. ضمیر ناخودآگاه شما، بدن شما،
میداند که دارید چه کار میکنید و شما احساس بهتری دارید. ]برای[ برخی از شما این یک تجربۀ
شفابخش است. ارسال شفقت و عشق و شفا
برای دیگری، شروع به شفای خودتان میکند. درواقع، من آن را فیزیک آگاهی
مینامم.
تا الان [از موضوع[ خوشتان آمد؟ آیا این برای شما
خیلی تخصصی است؟ این که وقتی شفقت میفرستید چیزی را هم در ازای آن دریافت میکنید. من به شما میگویم که روزی
فرمولی برای آن وجود خواهد داشت زیرا
شناختی از فیزیک آگاهی وجود خواهد داشت که حتی قطبیت آن و اینکه برای کسانی که آن
را دریافت میکنند چه اتفاقی میافتد نیز قابل اندازهگیری خواهد بود. به همین دلیل است که این کار
برای شما بسیار ژرف و عمیق است. این شماره دو است.
شماره سه: ]این مورد[ سخت است. سختترین را برای
مورد آخر نگه داشتم. بخشی از روز باید راهی برای خندیدن پیدا کنید و منظورم این
نیست که تظاهر ]به خندیدن] کنید! باید چیزی وجود داشته باشد که خندهدار
باشد. و اگر موضوعی شاد و خندهدار در خانهتان، در زندگیتان، در کارتان ندارید،
پس بروید آن را پیدا کنید. چیزهایی
هستند که در گذشته باعث خندۀ شما شدهاند. بروید پیدایشان کنید. ]میتواند[ نقاشی بامزهای باشد. ]میتواند[ یک کارتون باشد. ]میتواند[ شوخی و جک باشد. این چیزی است
که شاید در رسانههای شما باشد. پیدایش کنید و بخندید. عزیزانم این امری بسیار مهم
و حیاتی است. شما باید به نحوی شادی را در خود ایجاد کنید، هر روز حتی کسری از آن را. حتی در میان
افسردگیتان. من به شما گفتم که دشوار است.
چیزی را پیدا کنید که بتوانید به آن
لبخند بزنید، حتی اگر با صدای بلند نخندید و قهقهه نزنید. چیزی پیدا کنید که شما را
سرگرم کند و بتوانید به عقب برگردید و بخندید و بگویید: «این واقعا خندهدار است!» شاید لحظات خوش را به خود یادآوری
کنید، ]با خود بگویید[: «این واقعا خندهدار است!» یا شاید از دوستی کمک بگیرید
که یادآوری کند: «زمانی که این کار را انجام دادیم و خندیدیم، یادت هست؟» -«بله،
به یاد میآورم.»
عزیزانم، این سه چیزی است که تضمین میکنم
[که انجام] هر روز [آنها] زندگیای میآفریند که نور دارد. نور، هر روز. حفظ کردن، نگه داشتن آن نور؛ موضوع، این است.
و این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد. حالا من حتی به جملات تاییدی اشاره نکردم، اشاره
کردم؟ این یکی دیگر از زمینههای فارغالتحصیلی است [پس] اگر میخواهید شروع کنید
به تأیید اینکه چه کسی هستید و شاید اینکه به چه چیزی اعتقاد دارید. من به آن موضوع نپرداختم زیرا
سه مورد اولی که به شما گفتم شخصی هستند، کارهایی هستند که میتوانید برای خودتان
انجام دهید، کارهایی که میتوانید بفهمید از باور هر چیز دیگری یا خواندن جملات
تاییدی بسیار ملموستر هستند.
اینها کارهایی است که هر یک از شما میتوانید
روز به روز انجام دهید و تفاوت بزرگی در حفظ نور ایجاد خواهد کرد. صبح، در طول روز، در طول عصر،
هر زمانی که خواستید. اینها همانها هستند [که برای حفظ نور
باید انجامشان دهید].
ما این چیزها را از روی عشق به شما میگوییم
زیرا نوری را میبینیم که دارد به این سیاره میآید و میخواهیم شما آنجا باشید و
آن را درک کنید، شادمانی کنید و آن را حفظ کنید.
من کرایون هستم،عاشق بشریت.
و اینچنین است.
نظرات
ارسال یک نظر