پیش‌مدیتیشن۴۸


2021.08.25

درود عزیزانم.

کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

این پیامِ چهارم این ماه است. موضوع «تغییر» است. ما چندین مورد را در ارتباط با موضوعِ تغییر بیان کردیم، اگرچه نه همۀ آن‌ها، بلکه ویژگی‌هایی که اکنون در این سیاره شروع به رخ دادن کرده‌اند. ما قصد نداریم چیزهایی را که قبلا رخ نداده به شما بگوییم، آن هم به روشی که مجبور شوید منظور ما را کشف کنید.[1] این «تغییر» عمدتا در «آگاهی» است. و مثالهایی برایتان زدیم تا برایتان روشن کنیم که این تغییر یک سورپرایز نبود، بلکه در واقع چیزی بود که مورد انتظار بود، و آن، با تغییر مدار راس‌الاعتدالین و بسیاری از پیام‌هایی که بومیان به شما داده بودند هماهنگ است.

خب شما الان در زمانۀ تغییرِ مورد انتظار قرار دارید و اولین چیزی که اتفاق افتاد بیماری کووید بود[کرایون می‌خندد]. شما ممکن است بگویید: «واقعا این دو موضوع [کووید و تغییر] ارتباطی با هم دارند کرایون؟!»

و ما بارها پاسخ اینرا داده‌ایم: در واقع [به هنگام شیوع کووید] زمین عملا متوقف شد. مثل این می‌ماند که کار کارخانه‌ای متوقف شود تا مجددا با ابزار جدید تجهیز شود. و مثل این است که تو همه‌چیز را متوقف می‌کنی تا بتوانی ببینی چه چیزی آنجاست و چه خبر است. چون هنگامی که تو آن تجهیزات را در کارخانه راه‌اندازی می‌کردی، اگر بنا بود در حین تجهیز کردن در آنجا کار هم کنی نمی‌توانستی هرگز این چیزها را ببینی. پس چیزها متوقف شده‌اند تا تو بتوانی آنها را با ابزار جدید تجهیز کنی و ببینی که چه چیزهایی درست کار نمی‌کنند. این متوقف شدن همه‌چیز، فضایی به شما می‌دهد، اینطور نیست؟! فضایی که هیچ کس انتظارش را نداشت، تا از آن بطور متفاوتی خارج شوید.

عزیزانم این تازه شروع ماجراست. ما در گذشته به شما اطلاعات و نشانه‌هایی دادیم و گفتیم که به این [نشانه] و آن [نشانه] نگاه کنید، [تغییر] دارد می‌آید، [تغییر] دارد می‌آید. [گفتیم] چیزهایی در حال آمدن هستند که شما را شگفت‌زده خواهند کرد، و حقیقتا عالی هستند.

و وقتی در مورد برخی از این‌ها به شما بگویم شما خواهید گفت: «خب کرایون این‌ها کِی قرار است اتفاق بیفتند؟! واقعا کی؟!» عزیزانم تمام چیزهایی که من درباره‌شان به شما می‌گویم، همه آنها هم‌اکنون هم وجود دارند. آن‌ها هم‌اکنون هم در شکل‌های متفاوتی وجود دارند، یا در حال تکامل و پیشرفت هستند. بگذارید بی‌پرده بگویم، آن‌ها درون بشریت پنهانند و منتظر یک تجربۀ «آها»[2] هستند.

«کرایون در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی؟»

عزیزانم باید به گذشته برگردم و چیزهایی را بگویم که ممکن است نشنیده باشید.

آیا دقت کرده‌اید که اکثر اختراعاتی که فرهنگ و تمدن این سیاره را تحت تاثیر قرار دادهاند همیشه هم‌زمان در جاهای مختلف سیاره با هم اتفاق افتادهاند؟ انگار که آگاهی آن [اختراعات] هم‌زمان از جایی دیگر[3] برای مخترعین آنها آمده باشد؟ خیلی به ندرت پیش می‌آید که فقط تنها یک نفر ایده‌ای داشته باشد که سیاره را تغییر دهد. معمولا هم‌زمان اتفاق می‌افتد، اما اولین کسی که آن را آشکار کرده و ابراز کند تمام اعتبارش برای اوست. و اگر شما به عقب نگاه کنید بعضی چیزها روی سیاره خودشان آشکار شدند و شما می‌گویید: «چرا اینقدر طول کشید؟! [چنین تاخیری] چطور ممکن است؟!»

یکی از اینها اگر توجه و بررسی کرده باشید، «الکتریسیته» است. چه مدت است که این موضوع [الکتریسیته] از بسیاری جهات برای شما واضح و بدیهی بوده، [مثل] وقتی که پاهای خود را روی مواد خاصی حرکت می‌دهید. [مثل کشیدن پا روی فرش و ایجاد جرقه الکتریسیته ساکن] و یا رعدوبرق در آسمان؟ این [کشف] تازه چند صد سال پیش روی داد و موجب شد عده‌ای به این نیرو با دقت توجه کنند و بگویند: «آیا می‌شود از این نیرو استفاده کرد؟!» و عزیزانم همزمان کسان دیگری هم بر روی سیاره بودند که داشتند به این موضوع فکر کرده و روی آن کار می‌کردند.[4]

این موضوع درباره پرواز کردن هم صدق می‌کند. چینی‌ها بادبادک‌ها را به پرواز در می‌آوردند. آن‌ها سه هزار سال قبل در مورد آن می‌دانستند. پس چرا آنان خودشان با استفاده از بال و جریان بادهای بالابرنده در آسمان پرواز نمی‌کردند؟ حتی بدون نیرویی برای پرواز (موتور). امروزه می‌بینید که بعضی با پرش از قله‌ها بدون نیروی محرکه پرواز می‌کنند.[5] این از کجا آمد؟ باید از طریق شهود و الهام آمده باشد. شما به پرندگان نگاه کردید و یاد گرفتید. سپس بادبادک‌ها را به پرواز در آوردید. تا اینکه به برادران رایت رسیدید و آنها هواپیما را ساختند، که از آن زمان تا به اکنون، زمان زیادی نمی‌گذرد. آن‌ها تنها دو هفته زودتر از فرانسوی‌ها آنرا ساختند. آیا متوجه منظور من می‌شوید؟

اختراعاتی که فرهنگ و تمدن سیاره را تغییر می‌دهند در زمان مشخص خودش اتفاق می‌افتند. ممکن است با این حرف من موافق نباشید و بگویید: «ما این چیزها را هر زمانی که بخواهیم می‌توانیم بدست بیاوریم.» اما اینطور نیست عزیزانم، آن‌ها حتی زودتر از آن هم می‌توانستند اتفاق بیفتند. به همین شکل، چیزهایی در حال آمدن است که همین حالا هم وجود دارند. می‌خواهم در مورد آنها با شما صحبت کنم. برخی آنرا قبلا هم شنیدهاند. با چیزهایی شروع می‌کنم که «های‌تِک»[6] نیستند.

تعجب نکنید اگر بگویم پیشرفته‌ترین اکتشافاتی که می‌خواهید انجام دهید و این سیاره را تغییر خواهند داد، هیچ ارتباطی به هوش مصنوعی ندارند. هیچ کدام از آنها کاری با محاسبات زیاد و پیچیده ندارند. بلکه به اصول اولیه بازمی‌گردند و کشف اینکه چگونه فیزیکِ پایه و ساده همیشه موثر بوده است و [کشف] برخی الگوهای استفاده از [فیزیک پایه] که شما هنوز به آنها فکر نکرده‌اید.

 «کرایون در مورد چه چیزی حرف می‌زنی؟»

بگذارید در مورد «چرخ مغناطیسی» برایتان بگویم، که می‌تواند دو یا حتی سه تا باشد. الگویی وجود دارد که در آن می‌توانید انرژی جاذبه/دافعۀ آهنرباهای کوچک یا بزرگ را در کنار هم قرار دهید تا برای همیشه بچرخند. شما از این آگاهید که آهنرباها -آهنرباهای طبیعی بسیار قوی، جذب و دفع می‌کنند.[7] این آهنرباها را به ترتیبی کنار هم قرار دهید که یکدیگر را به روشی جذب و دفع کنند که مانند یک موتور کوچک همیشه در حرکت باشند، و آنها برای همیشه در حرکت خواهند بود. همۀ کاری که لازم است انجام دهید این است که یاتاقان‌ها را گهگاهی روغن‌کاری کنید. آیا تابحال به این فکر کرده‌اید؟ اگر دایره‌ای یا حلقه‌ای داشته باشید که روی یک محور می‌چرخد، شما می‌توانید از آن الکتریسیته و برق بسازید.

از شما می‌خواهم که به چیزی فکر کنید و بعد مستقیما به سراغ آن می‌روم و برایتان توضیحش می‌دهم: تصور کنید که باطری وجود نداشته باشد!

«کرایون دربارۀ چه چیزی حرف می‌زنی؟ ما باید باطری داشته باشیم!»

خب اگر به عنوان مثال باطری گوشی موبایل شما با یک موتور چرخندۀ مینیاتوری جایگزین شود چه؟ دراین‌صورت دیگر معضلی مثل اینکه «نتوانی با موبایلت تماس بگیری چون باطریت تمام شده» وجود نخواهد داشت، و این در مورد هر وسیلۀ دیگری که از باطری استفاده می‌کند صدق می‌کند.

اوه! خب این موتورهای مغناطیسی چقدر می‌توانند بزرگ باشند؟ خب، بیایید یک گام به جلوتر برویم. بجای یک باطری در عقب یا پایۀ ماشین، یک موتور چرخندۀ کمی بزرگ‌تر، برق مورد نیاز را برای چیزهایی که اکنون ما آن را «اَبَر مخازن» می‌نامیم تامین خواهد کرد. شما همیشه برق کافی برای فشار دادن به پدال گاز خواهید داشت، و می‌توانید تا صدها مایل و صدها مایل و صدها مایل برانید. و هنگامی که شما خواب هستید (و ماشین را پارک کرده‌اید) برق برای «اَبَرمخزن» تولید خواهد شد.

«کرایون تو دربارهٔ چه حرف می‌زنی؟!»

من دربارۀ «دنیای بدون باطری» حرف می‌زنم، اما بیش از آن من دربارۀ قدرت [و نیروی برق] می‌گویم. برق برای یک ساختمان و خانۀ مستقل با یک قطعۀ کوچک روی پشت بام، بدون شبکه‌ای که قطع شود[8]. من دربارۀ دنیایی حرف می‌زنم که هیچ‌گونه الگوی آب‌وهوایی‌ای دیگر هرگز برق یک شهر را خاموش نخواهد کرد، زیرا یک موتور چرخان کوچک که هرگز متوقف نمی‌شود همیشه در حال کار کردن است و برق و نیروی آنها را هر چقدر که بخواهند تامین می‌کند.

از شما می‌خواهم این تصویر را تجسم کنید. و ممکن است بگویید: «خب، این خیلی زیباست! اما این چطور به سیاره ما کمک می‌کند کرایون؟!»

این را تجسم کنید: اگر [مردمان] هر قاره روی این سیاره هر چقدر که برق بخواهند در لحظه در جیب خود در اختیار داشته باشند چه؟! آنان می‌توانند با همه ارتباط برقرار کنند، کامپیوتر داشته باشند و با آن کار کنند، موبایل داشته باشند و با آن کار کنند. اینترنت داشته باشند و با آن کار کنند. آیا می‌توانید تصور کنید که هر کسی بتواند با دیگری صحبت کند؟! فرهنگ‌ها با فرهنگ‌ها، [مردمان] قاره‌ها شروع به شفا و درمان خود می‌کنند، آن‌ها شروع می‌کنند به تحصیل و درس خواندن. و این همان جایی است که این [اکتشاف] به سویش می‌رود.

همۀ این [مزایا] از یک الگوی کشف نشده [در فیزیک حاصل می‌شود]. آهنرباها را کنار هم قرار دهید و آنها به نحوی همدیگر را دفع و جذب می‌کنند که تا ابد بچرخند و می‌توانند سایز مینیاتوری یا سایز عظیم داشته باشند. این‌ها می‌توانند نیرو و برق مورد نیاز کشتی‌ها و ماشین‌ها را فراهم کرده و برای ابد کار کنند. و هیچ منبعی [مانند نفت و گاز] از این سیاره مصرف نمی‌شود و هیچ هزینه‌ای نیز در بر ندارد. تصور کنید که این نیرو و زیباییِ منبعی است که تا بحال استفاده نکرده‌اید، آهنرباها؛ نه، واقعا نکرده‌اید!

عزیزانم این الگوی بخصوص همین‌جاست! شاید یکی از شماهایی که این پیام را می‌شنوید [پتانسیل] این [اختراع] را دارد. این پیام من به شماست. از اینکه آن [ایدۀ اختراع] را عملی کنید نترسید.

کسانی هستند که می‌گویند: «خب شرکت‌های نیرو و برق این سیاره، [امتیاز] این [اختراع] را خریده و آن را پنهان خواهند کرد، زیرا هدف آنها این است که همه چیز را بفروشند!»

و پاسخ این است که: اوه نه! آن‌ها مشکل دارند. شبکه‌های خطوط برق مشکل دارند. سوخت فسیلی مشکل دارد. اگر تا بحال متوجه نشده‌اید، [باید بدانید که] همۀ این چیزهایی که شما با آن برق تولید می‌کنید و قرار بود جام مقدسی برای شما باشد [مساله‌ساز است]. انرژی هسته‌ای برای شما کار نمی‌کند و شما می‌دانید که کار نمی‌کند. تک تک این روش‌ها خطرناک هستند بجز مغناطیس.

اکنون زمان آن فرا رسیده است عزیزانم، زیرا تمام کسانی که هم‌اکنون برق را با روش‌های قدیمی تولید می‌کنند، همۀ آن‌ها، حتی آنان که از نیروی بخار، برق تولید می‌کنند، همۀ آنان مشتاق این هستند که این الگوی مغناطیس کار کند. زیرا این همان چیزی است که آنها بعد در کارخانه‌هایشان تولید کرده و خواهند فروخت: موتورهای مغناطیسی و موتور ماشین‌ها، [در سایزهای] کوچک و بزرگ.

این در حال آمدن است، این در حال آمدن است عزیزانم. دیگر باطری‌ای در کار نخواهد بود. آیا می‌توانید ببینید که این [اختراع] چطور همه چیز را متحول می‌کند و این سیاره را به یک سیارۀ تحصیل‌کرده و آموزش‌دیده تبدیل خواهد کرد؟

بگذارید در مورد موضوع مورد علاقه‌ام برایتان بگویم. چیزهایی در این بدن شما هست که فقط با «آگاهی» سر و کار دارد. فقط آگاهی، نه چیزی دیگر. در بیست سال اخیر یک اکتشاف و یک اثبات روی داد و آن اینکه: «آگاهی انرژی است. آگاهی می‌تواند اشیا را جابجا کند.» قبلا تصور نمی‌شد که این درست باشد. آگاهی چیزی باطنی بود و واقعا قابل تعریف نبود، متعلق به فیزیک نبود، اما اکنون هست! اگر آگاهی انرژی است، پس شما قوانینی هم برای آگاهی دارید، می‌تواند فیزیک آگاهی وجود داشته باشد. وقتی شما شروع می‌کنید که درک کنید و بفهمید آگاهی چیست، شما دلایلِ «اثر پِلاسیبو» یا همان «دارونما» را خواهید فهمید.

[اثر پلاسیبو به این صورت است که] فردی یک قرص با روکش شِکر[9] می‌خورد و [متخصص یا دکتر] به او می‌گوید: «این قرص قرار است تو را درمان کند.» و آن قرص واقعا او را درمان می‌کند. فرآیند و پروسۀ آن درمان چیست؟ چطور ممکن است؟ شما یک تینکچرِ[10] هومیوپاتی را می‌خورید و مادۀ شیمیایی‌ای که در آن وجود دارد آنقدر ناچیز است که به سختی حتی می‌توان مقدار آن را اندازه گرفت. اینِیت [همان بدن هوشمند شما] آن را می‌بیند و بدن شفا می‌یابد. این چطور عمل می‌کند؟ و پاسخ این است که انرژی و فیزیکِ آگاهی با چیزی به نام نورون‌های آینه‌ای ترکیب می‌شوند و بدن شما در حالی‌که در انتظار وقوع آن بوده، آن را می‌بیند [و شفا می‌یابد].

[آیا متوجه شده‌اید که وقتی] کسی غذا می‌خورد بزاق دهان شما هم [بطور ناخودآگاه] ترشح می‌شود؟! این آگاهیِ غالب بر شیمی است. عزیزانم آیا تا بحال به آن فکر کرده‌اید؟ نورون‌های آینه‌ای نقشی بسیار بزرگ در سیستم درمان و شفایی که در حالِ آمدن است ایفا می‌کنند و شما در آن به بدن خود اطلاع می‌دهید که شفا در حال روی دادن است و بدن آن را باور می‌کند، [و این فرآیند] چنان کامل است که ممکن است این سیستم را آزمایشگاه‌های پلاسیبو[11] بنامند. [کرایون می‌خندد] این در حال آمدن است. [دانشمندان] فعلا در حال درک این هستند که «آگاهی» چه انرژی‌ای دارد که هیچ قرصی نتوانسته است آن را به شما بدهد.

من از شما می‌خواهم که در مورد این تغییرات تفکر و تعمق کنید، زیرا این‌ها در دست اقدام هستند. آیا فکر می‌کنید وقتی که آنان کشف کردند آگاهی انرژی است، آن کشف را به حال خود رها کرده و دیگر پیِ آن را نگرفتند؟! نه! آنان می‌خواهند بفهمند که چه چیزی در آن شکوهمندیِ شما که فرابعدی است وجود دارد که می‌تواند بارها و بارها خوددرمانی ایجاد کند و آنان این را هر روزه دارند می‌بینند. و آنها می‌گویند: «ما می‌خواهیم دربارۀ درمان و شفای طبیعی خیلی بیشتر بدانیم. چه کاری می‌توانیم انجام دهیم که به بدن کمک کنیم خودش را شفا داده و درمان کند؟» و عزیزانم، قرار نیست که این‌کار نیاز به کامپیوترهای فوقِ پیشرفته یا هوش مصنوعی داشته باشد، قرار است که بشریت با استفاده از آنچه همیشه در اختیار داشته است به بهترین شکل، آن را ساده کند. این است یک آیندۀ واقعی.

خب این چقدر طول می‌کشد؟! به شما بستگی دارد. چند نفر از شما این را باور دارد؟! زیرا می‌توان گفت خودِ باور یک نوع هومیوپاتی است، زیرا وقتی چیزی را باور کنید می‌توانید آن را محقق کنید.

 تغییرات در حال آمدن به این سیاره هستند عزیزانم و من به شما این را گفته‌ام. و ما [همچنان] به گفتن ادامه می‌دهیم. تغییراتی که ما در موردش حرف می‌زنیم بشریت را ارتقا می‌بخشد و زمانی خواهد رسید که کشتن آن دیگری، آخرین چیزی است که شما می‌خواهید در حق یکدیگر انجام دهید.

این در جاهای دیگری هم که من قبلا در موردش صحبت کرده‌ام سابقه داشته است[12].

من کرایون هستم عاشق بشریت.

و این‌چنین است.


[1] شفاف و مطابق با درک شما سخن می‌گوییم. مترجم

[2] aha experience

 

 

[3] میدان. مترجم

[4] پدیده‌های الکتریکی از گذشته دور مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، اما پیشرفت در درک نظری تا قرن‌های هفدهم و هجدهم به آرامی اتفاق افتاد. حتی آن زمان نیز کاربرد الکتریسیته اندک بود، و این موضوع تا اواخر قرن نوزدهم و زمانی که مهندسان قادر به استفاده از برق در مناطق صنعتی و مسکونی شوند، ادامه یافت. مترجم

 

 

[5] منظور وینگسوت یا پرواز با لباس خفاشی و همچنین پاراگلایدر. مترجم 

[6] high tech- تکنولوژی سطح بالا

[7] قطب‌های همنام همدیگر را دفع می‌کنند و قطب‌های ناهمنام به سمت یکدیگر کشیده می‌شوند. مترجم

[8] قطع شبکۀ سراسری برق که منجر به قطعی برق هزاران خانه می‌گردد. اما در این روش بیان شده توسط کرایون، هر خانه مستقلا برق خود را تامین می‌کند. مترجم

[9] بدون هیچ دارویی. مترجم

[10] تینکچر معمولاً با خرد کردن یک ماده گیاهی، حیوانی یا معدنی و سپس قرار دادن آن در حلالی مانند الکل غلات ساخته می‌شوند. سپس عصاره بیشتر و بیشتر و بصورت پی در پی در مخلوطی از الکل و آب رقیق می‌شود، آنقدر رقیق که درصد آن ماده اولیهٔ گیاهی خرد شده در آب و الکل بسیار بسیار ناچیز می‌شود. مترجم

 

 

[11] دارونما. مترجم

[12] در سیاراتی نظیر پلیدین‌ها و...  . مترجم

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

مدیتیشن۱۲۵