پیشمدیتیشن۲۷
2021.03.17
چهار کاتالیزور (تسریع
کننده) شفا
3) خنده!
درود عزیزانم کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
من بارها به شما گفتهام، اگر برای
اولین بار است که «چنل کردن» را تماشا میکنید ممکن است شگفتزده شوید که ما، یعنی
آن انرژیِ آنسوی پرده که با شما صحبت میکند، کاملاً از شما آگاه است. تکتک روحهایی
که این برنامه را تماشا میکنند توسط خدا شناخته شدهاند، خداوند آنها را میشناسد
و عاشق آنهاست؛ این موضوع اصلی تمام چنلها از آغاز بوده است. رویکرد ما در تکتک
چنلها این است که ممکن است این بارِ اولِ شما باشد که این چنلها و پیامها را میشنوید،
بنابراین اغلب مروری بر آموزشها داریم.
این سریِ خاص که در چهارشنبههای
شفابخش ارائه میشود، این حلقه شفا مربوط به ویژگیهای «انرژی تسریعکننده و
کاتالیزور» شفاست، به عبارت دیگر انرژیای که امکانِ شفا را با نیرو پیش میبرد. چیزهایی
اتفاق میافتد و درهایی برای شفا باز میشود که قبلاً آنجا نبودهاند.
شفا و درمانی که ما از آن صحبت میکنیم
چند وجهی است. اگر در ترس هستید، اگر در ترس قدم میزنید و برای مدت طولانی چیزهایی
برای ترسیدن دارید، اگر بتوانید راهی را پیدا کنید که نترسید، این میتواند شفا و
درمان باشد. این میتواند یک درمان باشد. اگر درباره تمام چیزهایی که در فرهنگِ
شما، در جهانِ شما و در خانوادهٔ شما هستند دلواپس هستید، اگر همیشه نگرانید و در
خوابیدن مشکل دارید، اگر بتوانید راهی پیدا کنید که اینها را خنثی کرده و بهبود
ببخشید و آرام شوید، این میتواند شفا باشد، و بعد به جایی میرسید که معمولاً به
عنوان شفا از آن یاد می-کنید.
آیا بیماری یا دردهایی دارید، یا چیزهایی
هست که نباید باشد؟ هر چیزی که هست حتی اگر اسمی نداشته باشد، اگر بتوانید آن را
برطرف کرده و حذف کنید، این یعنی شفا دادن و درمان کردن.
اینها مسائلی هستند که در این سری
چنلها در مورد آنها صحبت میکنیم. ممکن است بگویید آیا چیزی هست که با کمک آن
بتوان این مسیرهای شفا را هموار کرد یا به قول معروف دری به سوی این نوع شفا گشود؟
پاسخ این است: بله! ما پیش از این دو
مورد از آنها را به شما گفتیم. میخواهم اولی را مرور کنیم چون این سومی با آن
مرتبط است، مورد سوم را چند لحظه بعد خواهیم شناخت. بیایید مروری بکنیم.
این بدنِ شما، این بدنِ چهار بُعدیِ
شما، غالبا از واکنشهای شیمیایی ساخته شده است و این واکنشهای شیمیایی ممکن است
توسط سیگنالهای الکتریکیای که از مغزتان میآید فعال شده باشند. اما چیزی که من
میگویم این است که شما بیشتر «شیمی» هستید و ما در این سری درباره این صحبت
کردیم. حالا اگر شما چنل اولی را گوش ندادهاید میتوانید آن را پیدا کرده و گوش
کنید. تمام چنلهای این سری رایگان هستند و همچنین اگر عضو این پرتال (عضو حلقه دوازده) هستید میتوانید
آن را بیابید.
این سومین پیام است؛ اولین پیام ممکن
است برای خیلی از شما گیجکننده باشد، اما دروازهای است برای رسیدن به شناخت و
باورِ تمام این پیامها. آن شیمی بخشی از دلایلِ «روی دادنِ همهٔ چیزها در بدن» است،
خواه ترس باشد یا اضطراب؛ همچنین معیاری است برای اینکه بفهمید چقدر عمر خواهید
کرد، و بنابراین ما هر چیزی که بتوانید با آن شیمیِ بدنِ چهار بعدیِ خود را تغییر
دهید -البته نه بدنِ باطنی و معنوی، فقط بدنِ چهار بعدی- به شما می-گوییم. ما
دربارهٔ واقعیتی حرف میزنیم که شما به صورت شیمیایی تجربه میکنید؛ هرچیزی که با
آن بتوانید شیمی بدن خود را بهتر کنید راه را برای شفا هموار میکند.
بیایید در مورد تاریخچه داروها فکر
کنیم. هنگامیکه [دانشمندانِ شما] تمام کاری که واکنشهای شیمیاییِ بدنِ شما انجام
میدهند را درک کردند، وقتی دیدند اگر بتوانند شیمی را تغییر دهند اولین موج درمان
آلوپاتیک اتفاق میافتد (آلوپاتیک اصطلاحی است که در پزشکی مدرن بکار برده میشود
و بر پایه اعمال جراحی و دارو است)، یا وقتی محققین دیدند که اگر در وضعیت و مقدار
مواد شیمیایی تغییر ایجاد کنند ممکن است موجب روی دادن اتفاقاتی در بدن شوند، این
میتواند نوعی از درمان باشد.
این کاری است که هنوز هم امروزه
داروهای اصلی انجام میدهند. واکنشهایی که در شیمی بدن توسط آلوپاتی ایجاد میشود،
همان چیزیست که شما با آن بزرگ شدهاید و به آن عادت کردهاید. ما قبلاً بارها در
مورد هومیوپاتی صحبت کردهایم با اینایده که یک تینکچِر –که مواد داروییِ
محلول در آب هستند و در دوزهای خیلی کوچک در هومیوپاتی استفاده میشوند- سیگنالی
به بدن میفرستد و آن سیگنال توسط «اینِیت (innate)» پذیرفته میشود. آن سیگنالها دستورالعملهایی برای شفا هستند
اما همچنان باز هم ماده شیمیایی هستند. اینطور نیست؟!
بیایید به پیش فرض و موضوع اصلی
برگردیم. اگر بتوانی شیمی بدن خود را تغییر دهی، دیگر شیمیِ اضطراب یا شیمیِ ترس و
بدتر از آن را خلق نمیکنی. شیمیای نخواهی داشت که عمرِ تو را کوتاه کند، چون ترس
و اضطراب، زندگی تو را کوتاه میکند. خب چیزهایی هست که ثابت شده میتواند شیمی را
تغییر دهد. در سری اول از این پیامها ما حکایتِ «وو» را داشتیم که فهمید خودش
مسئول ساختار سلولیِ خود است و میتواند با بدست گرفتن سکان، کشتیِ خود را به سمت
مکانی امن ببرد. این در اولین پیام بود. این حکایت در مورد کنترل شما رویِ بدنتان
بود که خیلی از شما حتی فکرش را هم نمیکردید.
خب این سومین پیام هم درباره کنترل
شیمی بدن است، اما از طریق یک مفهوم کاملاً جداگانه؛ و حالا من به شما یک واژه میدهم
و به شما درباره تحقیقاتی در مورد این واژه خواهم گفت. آن کلمه «خنده» است، خنده!
چند نفر از شما هست که ممکن است در
یک وضعیتِ استرسزا بوده باشد و آن مشکل موقتاً با خنده حل شده باشد؟! ممکن است
حتی یک خندهٔ غیرمنتظره باشد، ممکن است یک برنامه را تماشا کنی که واقعاً خنده دار
است و خودت را در حالی که میخندی بیابی، و در آن لحظات آیا متوجه این هستید که در
یک حالتِ ادراکیِ خیلی خیلی جالب قرار دارید، یعنی متوجه میشوید که وقتی میخندید
شیمیِ بدنِ شما تغییر میکند چون اضطراب در آن لحظات از بین رفته است؟! آیا متوجه
آن هستید؟! فکر میکنم اکثر شما متوجه شدهاید. به نظر میرسد آن خنده، ترس و
اضطراب را سرکوب میکند، و بسیاری از شما به تماشای برنامههای خندهدار روی میآورید
و تمام اینها برای فرار از اون احساساتِ بد است و البته اثر هم میکند، اما شما
یک چیز موقتی نمیخواهید؛ اینطور نیست؟!
تحقیقی انجام شده است، تحقیق خوبی که
نشان میدهد خنده، شیمیِ بدن را تغییر میدهد. آیا تا به حال چیزی در موردِ «یوگای
خنده» شنیدهاید؟ این یوگای خنده، تمرینات ورزشیای است برای افرادی مثل شما،
-جایی که گروهی از مردم دور هم جمع میشوند و میخندند و شما خواهید گفت: «خب،
دلیل خنده آنها چیست؟ باید شوخیهایی انجام شود. باید موقعیتهای خنده داری باشد
تا بخندی. آنها باید برای ادامه خنده در مورد یک چیز خنده دار صحبت کنند!»
و پاسخ این است: خیر اینطور نیست! و
این یک کشفِ دیگر بود که باعث شد بسادگی همه آنها شروع به خندیدن به هیچی کنند! و
شما خواهید گفت: «خب، من نمیتوانم این کار را بکنم! » بله البته که تو میتوانی!
میتوانی وانمود کنی. اما وقتی شروع کنی به خندیدن حتی وقتی چیز خنده داری هم
نباشد، اتفاقی میافتد. بدن شما شروع به تولیدِ شیمیِ جدیدی از خنده میکند و بقیه
افراد اطرأفتان هم به شما میخندند و شما نیز با آنها میخندید، بدون هیچ جوک و
شوخیای، بدون وضعیت خنده داری، همهٔ شما در حال خندیدن هستید! میتوانید این کار
را برای مدت طولانی انجام دهید و بعد از آن به چیز دیگری میخندید و به موقعیت
دیگری میخندید، چون شیمیِ بدنِ شما شروع به تغییر کرده است. این یک واقعیت است.
از آن موقع چه اتفاقی افتاده است،
این لزوماً به یوگای خنده ارتباطی ندارد. رسانههای اصلی به خوبی این را کشف کردهاند.
یک سریالی از ویدیوها با همین مضمون تقریباً از یک دهه قبل آغاز شده است، با این
مضمون که مردی در قطار در حال خندیدن است، یا یک استادِ یوگا وارد مترو میشود و
در حال خندیدن و شادیست. و در عرض چند دقیقه، هر کس دیگری که در قطار است شروع به
خندیدن میکند. حالا چند نفر از شما سوار مترو شدهاید و آیا متروسواری خنده دار
است؟! [کرایون میخندد] آیا مردم در مترو میخندند؟ شما آنها را نمیشناسید. جواب
همه سؤالاتِ بالا، خیر است.
آدمهای مختلف با انواع مشکلات همراه
شما در مترو هستند. میتوانید تصور کنید؟ یک نفر شروع به خندیدن میکند و در چند
دقیقه همه در حال خندیدن هستند، و آن یکی هم میخندد، خنده بیشتر میشود؛ و تمام
مردمِ داخلِ مترو یا قطار در حال خندیدنِ هیستریک هستند! این موضوع اثبات شده و در
تمام رسانههای شما از خنده و تأثیرات آن استفاده میکنند؛ میتوانی درجات مختلفی
از ارائهٔ محصولات را که در واقع کالایی تجاری است ببینی؛ تولیدکنندهٔ یک محصول
تصمیم میگیرد که این روشِ خنداندن برای تبلیغ محصول آنها مناسب است و آنرا بهصورت
آگهی تجاری نشان میدهد.
این موضوع که خندیدن مُسری است،
کاملاً شناخته شده است. اگر بخندی شیمی تو شروع به تغییر میکند، اگر خندیدن را
تبدیل به چیزی کنی که اغلب انجام میدهی شیمی تو تغییر میکند، ممکن است از لذت
اینکه چقدر باشکوه هستی بخندی. آیا میتوانی؟ آیا میتوانی با عشقی که احساس میکنی
آن را انجام دهی؟ عزیزانم اگر شروع کنید و بهطور منظم بخندید، خنده و لذت، شیمی
شما را تغییر میدهد و جاده را برای آمدنِ نوری که هرگز قبلاً ندیدهاید هموار میکند
و این به شما کمک میکند که در حلقهدوازده بتوانید از پل عبور کنید.
خنده، شماره سه است، این حقیقی است،
این چهار بعدی است، اصلاً سخت نیست و کار میکند.
این پیام امروز بود. این یک واقعیت
ثابت شده علمی است که خندیدن شیمی شما را تغییر میدهد، و شما آن را می-دانید و آن
را حس کردهاید؛ چون وقتی میخندید ترسها و اضطرابهای شما را تسکین میدهد. چرا
اینکار را به طور منظم انجام ندهید؟ چرا این کاری نباشد که هر روزه انجام دهید؟
چرا به عنوان شخصی که همیشه میخندد شناخته نشوید؟!
این چیزهایی که من به شما ارائه دادم
کاملاً واقعی هستند.
اگر امروز شفا میخواهید چرا با خنده
شروع نمیکنید؟
نظرات
ارسال یک نظر