پیشمدیتیشن۴۹
2021.09.01
درود عزیزانم.
کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
ما اغلب این را گفتهایم
که این یک پیام در سطح جهانی نیست بلکه پیامی شخصی است، و دوباره این را میگوییم.
به راستی که برای بسیاری، این [زمانه]، زمانۀ سختی است. و هنوز ما میگوییم و به
گفتنش ادامه خواهیم داد که شیفت و تغییر بالای
سر شماست، و در شُرُفِ روی دادن است. این شیفت و تغییری که باستانیان پیشگویی کرده
بودند، و من نیز به دفعات زیاد در چنلهای قبل از 20دوازده، پیشگویی کرده بودم،
اکنون اینجاست. تقریبا یک دهه است که شما در این [شیفت و تغییر] هستید و آنچه ما
در موردش حرف میزدیم را اکنون میبینید.
این شیفت و تغییر لزوما
آنطور که شما فکر میکردید که ممکن است در این زمانه منجر به جنگ و درگیری میان
کشورها شود، نیست. [البته] این یک نبرد است، نبردی واقعی بین نور و تاریکی.
و شما تازه شروع به دیدن نتایج آن کردهاید. و راهحلهایی که حتی تا به امروز [به
شما دربارۀ شیفت] ارائه کردهایم،
دربارۀ [چگونگی] خارج شدن
از [این] نزاع و رسیدن به موقعیتی است که در آن میتوانید «شکوهمندی» خود
را دیده و احساس کنید.
این موضوع، در واقع چند
جنبه دارد. چطور نور بیشتری ایجاد کنید؟ ممکن است شما بگویید: «ما
چگونه میتوانیم این سیاره را به سوی نور و صلح بیشتری،
ببریم؟» این یکی از جنبهها است، اما شما چطور میتوانید در حین اینکه اینکار را
انجام میدهید زنده مانده و جان به در ببرید؟! چطور میتوانید با آنچه معنوی
است یکپارچه بوده و انسجام داشته باشید در حالیکه
همۀ اطراف شما [پر از] صدای تاریکی است؟
و بنابراین ما یک سری چنلهایی
برای شما میآوریم تا به شما کمک کنیم که درک کنید «شما چه کسی
هستید» و کمک کنیم به «آنجا» [به آن شکوهمندی] برسید.
قرار است عنوان چهار چنل
این ماه، «روح فوقالعادۀ انسان» باشد و یا، اگر شما بخواهید، آن را «ویژگیهای
فوقالعادۀ روح انسان» مینامیم.
هر کدام از این مواردی که بیان میکنیم دربارۀ روح شماست.
چهار چنل در این مورد
ارائه خواهیم داد و همۀ آنها برای همگان در دسترس خواهند بود.
عزیزانم ما از زمانی که
رسیدیم دربارۀ «روح انسان»
صحبت کردهایم. 31 سال است که ما دربارۀ روح انسان صحبت میکنیم. در سال 2013 ما یک برنامه ترتیب
دادیم. وقتی ما دربارۀ «9 ویژگی روح انسان»[1] و نحوۀ ارتباط آن ویژگیها با شما و آکاش شما، و
ازوتریک و باطنی بودن همۀ این تکهها و بخشهای شما، حتی اینِیت [بدن هوشمند] شما،
حرف زدیم، من از همکارم خواستم که برنامهای را راهاندازی کند. ممکن است که ما
دوباره آن آموزشها را انجام دهیم و من دوباره در موردش حرف خواهم زد.
اما فعلا میخواهم در
مورد چهار ویژگی فوق العاده که نیاز است به شما در این برهه از زمان یادآوری شود
صحبت کنم، تا شما درک کنید که چه کسی هستید.
اوه! اگر شما میتوانستید
خود را آنگونه ببینید که ما میبینیم، نفستان در سینه حبس میشد! شکوهمند! نه یک
[موجودِ دارایِ] بیولوژی درون پوست با یک مغز همراه با مقداری آگاهی! این همان
چیزی است که بسیاری از شما اغلب خود را به این صورت میبینید.
[انسان غالبا با خود میگوید:]
«چطور قرار است از نقطۀ «آ» به نقطۀ «ب» برسیم؟![2] و چطور
قرار است این معما را حل کنیم و از میان همۀ این مسائل بگذریم؟!» اوه! بسیار بیشتر
از اینها در جریان است عزیزانم!!
میخواهم به شما یادآوری
کنم که شما چقدر عظیم هستید! روح انسان، بخش معنوی شماست که در سرتاسر جهان توسط
تقریبا همۀ سیستمهای باوری شما تصدیق شده است، ما این را قبلا نیز گفتهایم. هر
دینی، هر سیستم باوری روی این سیاره برای [توصیف] آن بخش عظیمتر شما، یعنی روح،
نوعی استعاره دارد. آنان که روی اقیانوسها دریانوردی میکنند از روحهای سرگردانی
[که دیدهاند یا حس کردهاند] حرف میزنند. در همۀ کتب مقدس شما، این موضوع تصدیق
شده است که بخشی از شما وجود دارد که از خود شما عظیمتر است.
این باعث شرم است عزیزانم
که در یک سیارۀ خطی با سیستمهای
باوری خطی که ظاهرا یکی هستند، خدایی شکوهمند را میپرستید که به شما میگوید:
«روح فقط به یک دلیل وجود دارد و آن هم این است که بعد از مرگ یا مجازات شود
و یا پاداش داده شود!!» تقریبا مثل این است که روح نوعی وسیلۀ
نقلیه است، و مجازات و یا پاداش، چیزی است که پس از مرگ در انتظار شماست! آیا این
به نظر شما درست است؟!
روح شما بخشی از «سرچشمۀ
آفرینشگر» است. آیا این را میدانستید؟
من قصد دارم دربارۀ این موضوع حرف بزنم که روح انسان چقدر عظیم
است.
روح یک انسان چقدر بزرگ
است؟ کسانی هستند که واقعا تلاش کردهاند اندازهای روی روح بگذارند و میگویند:
«خب، روح باید اینطور و آنطور باشد...!» آنها شاید حتی روح را با «مرکابا[3]»
اشتباه بگیرند، مرکابا حباب معنویای است که وقتی روی این سیاره
گام بر میدارید به شکلی خطی اطراف شماست. آن بزرگ است، به شعاع هشت متری اطراف
هر انسان. مرکابا، روح شما نیست عزیزانم.
بیایید در مورد این موضوع
حرف بزنیم:
«چه زمانی انسانها به
روح خود میرسند؟!» و پاسخ این است: «بله!»[4] انسانها
هرگز به آن نمیرسند. روح همیشه بوده است. آیا این را میدانستید؟ این
درسی است که آموزش آن [برای ما]، و همینطور درک و فهم آن [برای شما]، بسیار دشوار
است، زیرا انسان «خطی» است! ما یکبار دیگر هم این را گفتهایم که برای شما
روی این سیاره همه چیز، آغازی و پایانی دارد: چه زندگی شما باشد، چه اتومبیل شما،
چه یک جفت جوراب و یا یک نخ! آغاز و پایان!
و بنابراین، این نحوۀ تفکر شماست، تا اینکه ما به بحث «خدا»
میرسیم! خب، آغازِ خدا کجاست؟ و شما میگویید: «خب، خدا آغازی ندارد کرایون، چون
خدا همیشه بوده است و ازلی است!» خب عزیزانم کمی منطق معنوی خود را به کار گیرید!
اگر روح شما بخشی از سرچشمۀ آفرینشگر، یعنی خداوند است، پس آن هم ازلی است.
و شما ممکن است بگویید: «این ربطی ندارد کرایون! این [موضوع خدا] چه ربطی به مسائل
انسانی و همۀ این چیزهای انسانی دارد؟» عزیزانم این برای شما یک معما است، و ما
بارها و بارها آن را برای شما توضیح دادهایم.
روح شما بگونهای طراحی
شده است تا همۀ این کارهایی که اکنون انجام میدهید را انجام دهد؛ اینکه به مکانهای
مختلف رفته و شکل انسانی به خود بگیرد و «آگاهی» را تکامل ببخشد
و روی این پازل کار کند. و هنگامیکه کار شما تمام شد، شما به روح خود باز میگردید
و این روح شاید به جاهای دیگری برود.[5] این بخشی
از یک سیستم جهانیِ زیبا، نیک خواهانه، و پر از مهربانی است و هدفی برای آن وجود
دارد. هدفی از آن در این سوی پرده هست، در پس «انتخاب آزاد» [شما] هدفی هست، و نیز
برای داشتن شما بر روی این سیاره؛ طوری که بتوانید انتخابهایی داشته باشید، آن هم
بدون دخالت از جانب فرشتهای که بخواهد در کنارتان ایستاده و بگوید: «اوه، اوه!
این کار را نکن!» و شما بتوانید آزادانه انتخاب کنید که چه کاری انجام دهید.
پشت همۀ اینها هدف و منظوری هست. اما روح شما بیکران و عظیم است عزیزانم.
خدا چقدر بزرگ است؟ شما
میگویید: «باشه! من میدانم که چه چیزی را نمیدانم! این روح من، عظیم و بیکران
است! اما من یک انسانم کرایون و من اکنون اینجا هستم! این [دانستن عظمت روح من] چه
کمکی به من میکند؟» و من به شما خواهم گفت که بخشی فرابعدی در
هر انسانی وجود دارد که در غدۀ صنوبری شما حبس نشده! بلکه آن، درون دیانای شما است، درون تکتک
سلولهای بدن شماست. این [بخش فرابعدی] شروع به دریافت «نور» بیشتری
کرده است عزیزانم. و این شیفت دربارۀ همین است!
گوش کنید: این
شیفت و تغییرِ روی این سیاره دربارۀ این است که شما اطلاعات و هوش فرابعدی
بیشتری دریافت کنید، هوشیاری فرابعدی بیشتری که شروع به تکامل به آگاهی بالاتر میکند. آیا نیاز هست باز
هم این را تکرار کنم؟!!
این تکامل است،
«تکاملی در آگاهی». و این همان اتفاقی است که در حال روی دادن است. شما
شروع به دریافت آن بخش فرابعدی کردهاید و این [دریافت]، منجر به تکامل در «هوشیاری»،
«نور» و «آگاهی» میشود. این همان چیزی است که آغازگر [و نقطۀ شروع] همه چیز است، و شما اکنون در همه جا
شاهد آن هستید. و این همچنین قرار است شما را آهسته به سمت برخی راهحلها هدایت
کند، زیرا همۀ شما قرار است که آگاهتر شوید.
«کرایون، من واقعا مطمئن
نیستم که ما چطور میتوانیم فرابعدی باشیم؟ این یعنی چه؟»
اجازه دهید به شما سرنخی
بدهم، ما قبلا به شما اطلاعاتی دادهایم تا به شما نشان دهیم که این تجهیزاتی که
شما آن را «دیانای» مینامید، آن را «ساختار سلولی» مینامید، آن
را «آگاهی» مینامید، خیلی ساده درون پوست شما نیستند! فقط جسم شما درون
پوست شماست، اما آگاهی شما و بخشها و تکههای فرابعدی دیانای شما بیکران هستند.
بیایید درمورد «دوقلوهای
همسان» روی این سیاره، حرف بزنیم. آیا هیچ دوقلوی همسانی [از نزدیک] میشناسید؟
آیا دوست دارید که در مورد آنچه قصد دارم اکنون به شما بگویم، بعدا با آنان صحبت
کنید؟ آنها هم به شما خواهند گفت که یکی از آنان میتواند در یک نیمکره زمین و آن
دیگری در آن یکی نیمکرۀ زمین باشد و هنگامی که اتفاقی روی دهد هر دو در یک لحظه تحت
تاثیر قرار خواهند گرفت، مثلا اگر مشکلی برای مادرشان پیش بیاید، هر دو همزمان آن
را میفهمند، مثلا یکی تلفن را برمیدارد و به دیگری زنگ میزند و میگوید: «من آن
را حس کردم! چه اتفاقی افتاده است؟» به عبارت دیگر، دو انسان با دیانای همسان،
دو انسان مستقل از هم، دو آگاهی، چنان به همپیوسته و درهمتنیدهاند که میتوانند
اطلاعات یکسانی را هزاران مایل دور از هم دریافت کنند.
اصطلاح، نام یا عبارتی
برای این وجود دارد که به آن «درهمتنیدگی[6]» گفته
میشود. این یک ویژگی کوانتومی است و یک ویژگی کوانتومی، فراتر
از خطی بودن است. درهمتنیدگی اکنون کاملا برای فیزیکدانان شما
شناخته شده و موضوعی کاملا حیرتآور است. چرا که این معنا را در بر دارد که تو
چنان عظیم هستی که اگر بخشی از تو، اینجا روی زمین باشد و بخش دیگری از تو بر روی
یک سیاره دیگر -در اینصورت اگر اتفاقی برای بخش روی زمین تو بیفتد، در همان لحظه
بخش دیگر تو بر روی آن یکی سیاره، متوجه آن اتفاق خواهد شد. فاصله اهمیتی ندارد.
زمان اهمیتی ندارد. این [صرفا] وجود دارد. از یک فیزیکدان در این باره بپرسید. این
واقعی است عزیزانم. و این حتی درون دیانای شما در حال روی دادن است.
تو چقدر بزرگ هستی؟! تو
به بزرگی خدا هستی. من از تو میخواهم که درک کنی که قادری به روح خود، به درون
قلب خود بروی و نیکخواهانهترین موج عشق به سمت تو روانه شود،
همان جایی که در واقع آگاهیِ تو همه چیزهای منفی را از لفاظی بازداشته و میگوید: «همه
چیز درست است. من همانم که هستم، من از آنچه [بوده و] خواهم بود، فراتر هستم،
من قبل از [اینجا] بودنم، آمدهام.[7]» این
یک بیانیه و یک عبارت فرابعدی است. و تو خواهی دانست که «آنکسی که تو هستی» به تو
کمک میکند تا از تمام نزاعهایی که بسیار خطی هستند عبور کنی .
عزیزانم، امیدی برای این
سیاره وجود دارد. امید وجود دارد. راه حلی وجود دارد، اگر به آن
پایبند باشید. این همان فکر است. همان نور است. نور شروع به
تقویت خود میکند و این روند، مزاحمت بسیاری برای تاریکی به همراه دارد. و تاریکی
میخواهد به پا خیزد و به شما بگوید که هیچ جا نخواهد رفت! اما این «نور» است
که برنده و پیروز این پازل و معما خواهد بود. نور حتی در برخی
نواحی از قبل برنده شده است. ادامه دهید و پایدار باشید، و بدانید که چه کسی
هستید.
من کرایون هستم عاشق
بشریت.
و اینچنین است.
[1] جهت
دریافت ترجمه این چنل میتوانید به کانال تلگرامی ما مراجعه نمایید.
[2] اشاره به
خطی بودن تفکر انسان. مترجم
[3] merkaba
[4] کرایون
وقتی که قصد پاسخ دادن به سوالی را ندارد یا میخواهد نشان دهد که سوالی خطی است و
پاسخی غیرخطی دارد از چنین پاسخهایی استفاده میکند! مترجم
[5] منظور
تناسخهای بعدی؛ و این بازی همیشه در جریان است و انتهایی برای آن نیست. مترجم
[6] entanglement
[7] «It’s all right. I am that I am. I am beyond what
I ever will be. I came before I was.»
اشاره به اینکه من ازلی
هستم و من حتی پیش از خلقت این جهان، بودهام و بعد هم خواهم بود. مترجم
نظرات
ارسال یک نظر