پیش‌مدیتیشن۵

 

 2020.10.07

درود عزیزان، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

عزیزان، اگر در این برنامه خاص تازه وارد هستید، ممکن است این سوال را بپرسید: «آیا هنگامی که «چَنِل کردن» اتفاق می‌افتد، آن کسی که چنل می‌کند می‌داند که چه چیزی گفته می‌شود؟»

این باعث می‌شود که به شما بگویم این مرد که رویِ صندلی نشسته است (لی کارول) با من توافق کرده است. مهندسِ سی سال پیش، مطمئن شد که او می‌شنود و آنجا خواهد بود. می‌توان گفت که او کنار می‌ایستد، اما هنوز اینجا است...

و این توافقی بود که من با او داشتم تا او با آنچه از آن‌سوی پرده می‌آید راحت باشد. اکنون افراد زیادی هستند که چنل می‌کنند و هیچ تفاوتی نمی‌کند.

در واقع، آن‌ها می‌گویند وقتی که برخی از «چنل کنندگان» می‌توانند از جای خود بلند شوند، راه بروند این یک تجربه کامل‌تر است، و همکارِ من نمی‌تواند. این معاملهٔ بین من و او بود، اینکه چشمانش بسته باقی بماند و دیگر حرکت نکند. او چندین بار حرکت کردن موقع چنلینگ را امتحان کرده است، اما نتیجه خوبی نداشت! من این را می گویم زیرا او اینجا است. این تجربه «خروج از بدن» به حدی نیست که او به جایی دیگر برود و بعداً برگردد و هیچ نداند که چه اتفاقی افتاده است. اوکاملاً آگاه است. او حتی می‌تواند بگوید که در این چنل چه چیزی گفته‌شده است اما بر پیام تأثیری نمی‌گذارد.

پیام کرایون را می‌توان از بسیاری جهات خلاصه کرد، اما همه چیز در مورد شماست، عزیزان. و این پیام تغییر می‌کند. با تغییرِ شما، پیام‌ها تغییر می‌کنند. اگر می‌خواهید نوع تغییرات را حتی قبل از ضبط این چنل‌های خاص به صورت صوتی، مشاهده کنید، می‌توانید با خواندن پیام‌ها، (چنل‌های اولیه کرایون) آن تغییرات را مشاهده کنید. و اولین پیام‌ها رمزگونه و تقریباً استعاره‌ای به نظر می‌رسند، و مانند آنچه امروز هستند شفاف نبودند، زیرا آگاهیِ دریافت کنندگان این پیام‌ها، تغییر کرده است. واقعاً تغییر کرده است.

بزرگ‌ترین پیامی که من به هرکدام از شما داده‌ام این بوده است که «آگاهی» در سیارهٔ زمین در حال تغییر و انتقال است. اولین پیام من به شما این بود که شبکه مغناطیسی زمین به ترتیبی تغییر می‌کند تا بتواند آگاهی بالاتری را در مغناطیسِ سیاره قرار دهد. این یک استعاره است. و معنی آن این است که شبکه مغناطیسی زمین به معنای واقعی کلمه با «آگاهی» متحد (یکی) است.

می‌دانید که این همه سال، برای گفتن این موارد طول کشید و هیچ مدرکی وجود نداشت. امروز این مدرک وجود دارد. (مدرک علمی در مورد سخنان کرایون در مورد مغناطیس و شبکه مغناطیسی و...) این بخشی از کاری است که همکارِ من انجام می‌دهد، و کارِ او این است که از شهری به شهر دیگر برود و تمام دانش و اثبات این موضوع را نشان دهد. اما این چیزی نیست که ما امروز انجام می‌دهیم. می‌بینید که آگاهی واقعاً شروع به تغییر و انتقال می‌کند.

کسانی هستند که سوالات زیادی به خصوص در مورد بدن انسان می‌پرسند. اکنون در جلسه‌ای هستیم که ما آن را «زمان شفابخشی» می‌نامیم. همه چنل‌ها در مورد شفا نیستند. این چنل، واقعاً برای «شفا» است، زیرا یک سوال بزرگ‌تر می‌پرسد, بزرگ‌تر از هرسوالی که هرکسی حقیقتا پرسیده است...و آن سوال این است: «آیا چیزی در بدن انسان وجود دارد که بسیار متفاوت از آگاهی باشد، چیزی که در واقع وقتی به شیمی شما می‌رسد تمام نمایش و برنامه را کنترل می‌کند؟ و این مغزِ شما نیست و این قلبِ شما نیست، این غدهٔ صنوبریِ شما نیست.»

و پاسخ این است که «بله». و توسط بسیاری شناخته شده است. حتی یک اسم دارد. و به این اسم «اینِیت» (ذات) گفته می‌شود. «اینِیت» همان چیزی است که بسیاری آن را «بدن هوشمند» می‌نامند.

هوشمند، زیرا خیلی بیشتر از شما می‌داند، خیلی بیشتر... به عنوان مثال، اگر به یک حمله مبتلا شوید، یک ویروس، باکتری یا هر چیزی، «اینِیت» بلافاصله آن را می‌داند. گلبول‌های سفید خون به سرعت برای رسیدن به محلی که تهاجم شاید در آنجا رخ داده از هم سبقت می‌گیرند. شما هیچ خبر ندارید و نمی‌توانید خبر داشته باشد تا زمانی که علائم آن تهاجم و بیماری بروز می‌کند، شاید روزها بعد. اما «اینِیت» همه این موارد را فوراً می‌داند. عزیزان، «اینِیت» می‌داند چه زمانی اولین سلول سرطانی وارد بدن شما می‌شود. و شاید هفته‌ها بعد، شاید حتی ماه‌ها بعد، وقتی چیزی در بدن شما درست کار نکند تازه شما متوجه خواهید شد. و سپس آزمایشات آغاز می‌شود.

بنابراین، «اینِیت» یک چیز خیلی خیلی خاص است. تک‌تک انسان‌ها آن را دارند. کسانی هستند که از آن به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنند، طی فرآیندی که آن را «حرکت شناسی» (کینزیالوژی) نامیده‌اند، از «اینِیت» استفاده می‌کنند. برخی دیگر, نامِ آن را «آزمایش عضله» گذاشته‌اند. این یکی از راه‌های پرسیدن سوالات از «اینِیت» است.

روند دیگری برای پرسیدن سوال از اینیت وجود دارد به نام «گفتگوی بدن». این همان فرآیند است، شاید کمی دقیق‌تر، بطوری که یک پزشک آموزش دیده است سوالاتی دربارهٔ بدن را به ترتیب خاصی بپرسد تا چیزهایی را که می‌خواهید بدانید و باید بدانید را مشخص کند.

آیا گروه خونی خود را می‌دانید؟ شما می‌گویید: «خوب بله، من روزی تست داده‌ام.» نه! من این را از شما نپرسیدم. آیا بدون آزمایش، گروه خونی خود را می‌شناختید؟ البته که نه. اما اینِیت می‌داند. متوجهی منظور من چیست؟

یکی از ظریف‌ترین فرآیندهایی که به طور طبیعی با «اینِیت» حرف می‌زند به جای فرآیندی که در آن یک فرد با اینیت صحبت کند، «هُومیوپاتی» است. ما قبلاً نیز در مورد این صحبت کرده‌ایم. این سیستمی برای ارسال سیگنال‌هایی به بدن هوشمند شما برای مواردی است که می‌خواهید آن را درمان کنید. و از طریق «تینکچر»هایی که به دقت آماده شده‌اند، زیر زبان قرار می‌گیرند و درمان ایجاد می‌کنند. در این تینکچرها مقادیر بسیار ناچیز (داروی) شیمیایی وجود دارد، این‌قدر ناچیز که هیچ نوع واکنش شیمیایی در بدن ایجاد نمی‌کنند. این مانند این است که «اینیت» شروع به دیدن می‌کند و می‌گوید: «اوه! این همان چیزی است که او می‌خواهد. اوه! این همان چیزی است که او می‌خواهد!» و درمان شروع می‌شود. عزیزان «هومیوپاتی» بسیار زیاد اثبات شده است، صدها سال... هومیوپاتی چیزی نیست که از زمان این شیفت و انتقال به وجود آمده باشد. هومیوپاتی چیزی نیست که شما از عصر جدید دریافت کنید و یا چیزی نیست که شما از طریق «چنل کردن» دریافت کنید. این فرآیندِ «هومیوپاتی» مدت زمانِ طولانی‌ای وجود داشته است و دلیل آن‌که اکنون درباره آن صحبت می‌کنم این است که این چیزی است که قرار است تغییر کند.

من می‌خواهم به شما نشان دهم که چقدر قدیمی و باستانی است، البته نه کل این روند (گفتگو با اینیت). تقریباً مثل این است که شما در یک اتاق تاریک ایستاده‌اید و یک دیوار وجود دارد. و می‌دانید که در آن طرف دیوار همهٔ «اسرارِ شیمی» شما قرار دارد. چه خبر است؟ الان در بدن شما چه می‌گذرد؟ همهٔ چیزی که شما می‌دانید این است که در آن‌سوی دیوار اسرارِ شیمیِ شماست. و می‌توان گفت که آن دیوار همان چیزی است که شما را از «اینیت» جدا می‌کند و در این مرحله از تمدن بشری، شما هنوز به دیوار تَلنگر (سقلمه!) می‌زنید!

شما به آن دیوار سقلمه می‌زنید تا ببینید آیا آن نیز پاسخ می‌دهد؟! شما سوالات را از آن دیوار, به روش خاصی می‌پرسید. شما به آن تینکچر می‌دهید و این‌ها، همه استعاره است. اما می‌بینی که من چه می‌گویم؟ هرگز «اینیت» قدم به جلو نمی‌گذارد و نمی‌گوید: «سلام! از آشنایی با شما خوشحالم. امروز قصد داریم چه کاری انجام دهیم؟!» اگر می‌توانستید این کار را انجام دهید چه؟ شما از هوش بدنی شگفت انگیزی برخوردار هستید. «اینِیت» همان چیزی است که هست، هوشمندانه است و می‌داند چه خبر است. و البته که «اینِیت» با مغز و آگاهی، قلب و غدهٔ پینه آل (غدهٔ صنوبری) کار می‌کند، اما خود را به عنوانِ تنها یکی از این موارد نشان نمی‌دهد. اما این دستورالعمل‌ها را از طریق همه آنها دریافت می‌کند.

این چیزی است که می‌خواهم به شما بگویم: آن دیوار، آن دیوار به زودی به یک کاغذ تبدیل می‌شود! (ضخامت آن مثل یک کاغذ نازک و باریک می‌شود) و از این طریق قادر خواهید بود نه‌تنها آنچه را که اکنون نمی‌توانید مشاهده کنید ببینید بلکه متوجه خواهید شد که می‌توانید ارتباط برقرار کنید. می‌توانید با اینیت خود یک به یک ارتباط برقرار کنید. چه می‌شود اگر شما می‌توانستید با «اینِیت» خود صحبت کنید و این صحبت، یک صحبتِ خودمانی باشد؟! آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که با «اینیت» خود به روشی دوستانه صحبت کنید؟! به روشی دستوری؟ هرچه باشد شما، رئیس بدن خود هستید.

سال‌ها و سال‌ها پیش، من شروع کردم به گفتن اینکه: وقت آن است که با سلول‌های خود صحبت کنید. با ساختار سلولی بدن خود صحبت کنید. می‌توانم بگویم این‌ها دستورالعمل‌های بلند مدت من است حتی قبل از این که این زمانه بیاید و تغییر و انتقال روی دهد. و اکنون این موضوع بسیار بزرگتر و بزرگتر از صحبت کردن با سلول‌های خود یا حتی یک ملاقات است. اگر شما مسئول بدن خود هستید و اگر «اینیت» وجود داشته باشد که البته وجود دارد، و فکر می‌کنید «اینِیت» چه چیزی را دوست دارد؟ خودتان را به جای او در طرف دیگر دیوار قرار دهید، به نظر شما «اینیت» چه چیزی را می‌خواهد؟

» اینیت» مانند یک صفحه کنترل برای انسان است، برایِ شمایی که دیدن یا صحبت با اینیت برایش مسدود شده است. «اینیت» هر چند وقت یکبار به سوالات پاسخ می‌دهد، هر چند وقت یکبار مشاهده می‌کند که یک مجموعه دستورالعمل ارائه می‌شود اما شما را نمی‌شناسد. به نظر شما، «اینِیت» چه می‌خواهد؟ اگر می‌توانستید شخصیتی به «اینِیت» بدهید، او چه چیزی می‌خواست؟ من به شما خواهم گفت: «شما را می‌خواهد!» [کرایون می‌خندد] بیش از هر چیز، بدن شما دوست دارد که بتواند با شما گفتگوی دونفره داشته باشد. و اگر دیوار خراب شود، به «اینیت» چه می‌گویید؟ و این گفتگو، عزیزان، درباره شفابخشی است. و عزیزان این همان چیزی است که در «حلقه دوازده» اتفاق می‌افتد، زیرا می‌بینید «اینیت» فرابعدی است.

و ممکن است بگویید: «خوب، تو از کجا می‌دانی کرایون؟!» و من به شما خواهم گفت، زیرا DNA فرابعدی است. این ثابت شده است. بخشی از ساختار سلولی شما فرابعدی است، البته نه همهٔ آن. اما «اینِیت» بخشی از همه آن ابعاد است و این دلیلی است که شما نمی‌توانید بایستید و به راحتی با آن صحبت کنید، زیرا شما در حالت سه‌بعدی باقی می‌مانید؛ اما این موضوع شروع به تغییر می‌کند. به «اینِیت» چه می‌گویید؟

سال‌ها پیش من به همکارم گفتم که چه چیزی را به «اینیت» باید گفت. و من گفتم «اینِیت» مسئولِ سرعتِ جوان شدنِ شما است. «اینِیت» همچنین مسئول چند بار جوان شدن و تعداد دفعاتِ تقسیم سلولها است.

ممکن است فکر کنید این روندی است که به سادگی در بدن اتفاق می‌افتد. «اینِیت» آن را کنترل می‌کند. باید یک «ساعت زمان» در بدن وجود داشته باشد. و اگر شما کاری انجام ندهید و چیزی به اینیت نگویید، آن ساعت صرفاً به خودی خود زمان را پیش می‌برد. (عمر شما و سن شما و پیری بدن شما با آن ساعت بدن تنظیم می‌شود.) اما اگر رئیس بخواهد صحبت کند، و این رئیس، شما هستید، چگونه می‌توانید این حرف را بزنید: «روزها را یکی در میان بشمار! بگذار روندِ پیری کُند شود! اجازه نده با ساعتی که به تو داده شده پیر شویم. بیا آن را کنترل کنیم!»

بیایید با «اینِیت» صحبت کنیم که همه چیز را کنترل می‌کند و آن افزایشِ سن است. و این فقط یکی از موارد بسیاری است که می‌توانید به اینیت خود بگویید. و آیا موثر است؟

اوه بله! موثر است! قبلاً به شما گفتم که بدن شما برای عمر طولانی‌تر طراحی شده است. در حال حاضر دو برابر، شاید حتی سه برابر طولِ عمرِ فعلیِ شما و تنها دلیل این امر، این است که ساعتِ بدنی‌ای که با آن بدنیا آمده است به طور پیش فرض این‌طور تنظیم شده است نه به آن‌صورتی که شما به بدن خود می‌گویید.

«حلقه دوازده»، شما را در مکانی فرابعدی قرار می‌دهد که می‌توانید با «اینِیت» خود صحبت کنید و این همان چیزی است که برخی از شما احساس می‌کنند، ترکیبی که دقیقاً وارد سلول‌های شما می‌شود. این پیام‌هایی است که می‌خواهم بیشتر و بیشتر به شما بدهم. اکنون چه اتفاقی می‌افتد که با آن زمان گذشته بسیار متفاوت است؟ در آن زمان وقتی در مورد «انسانِ جدید» در «نُرمال و عادی بودنِ جدید» صحبت کردیم، در مورد چه صحبت کردیم؟ و آن، همان چیزی است که امروز اتفاق می افتد...

و این‌چنین است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶