پیشمدیتیشن۶
2020.10.14
درود عزیزان، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
هر بار که همکار من، مرا به این مکان
(استودیو محل پخش زنده) میآورد، در مکانی که بسیاری از افراد آن را مشاهده میکنند،
متفاوت است. این یک برنامه شفابخشی است و در عین حال یک بستر برای بحث و گفتگوی
باشکوه دربارهٔ انسان است. و بنابراین، شما میتوانید آرایههای مختلفی از موضوعات
را بشنوید، اما مرکزیت همه این موضوعات دربارهٔ شماست. ما کمی هم درباره زمانهایی
که در آن هستید صحبت کردهایم و در این چنل کمی در این مورد صحبت خواهیم کرد. چون
شما تعجب میکنید همه اینها تصادفی است: این وجود شما در اینجا، سیستمهایی که شما
را در اینجا قرار میدهند، زندگیهای گذشته (تناسخهای قبلی) اگر به آن باور داشته
باشید، و آمدن به این سیاره در این زمان برای تجربه این زندگی...
بسیاری هستند که می گویند: «خوب،
خیلی بد است که من مجبور شدم این بار (اینجا) باشم!»
این قرار ملاقاتی است که شما تعیین
کردهاید. شما نمیتوانستید به هیچ وجه این قرار را به روشی غیر از این داشته
باشید. (ماموریتی خاص و ملاقات با افراد خاص و انجام کارهای خاص) این حقیقت، این
سوال را به ذهن متبادر میکند که چقدر بر «آنچه برای شما اتفاق می افتد» کنترل
دارید. و منظور من بیان این موضوع در اینجا نیست زیرا ما بارها در این مورد بحث
کردهایم. (انسان کنترل کامل بر زندگیش دارد و کرایون در چنلهای زیادی درباره این
موضوع صحبت کرده است.)
ما درباره «واقعیتی» که شما
دارید (واقعیتِ چهاربعدی) بحث کردهایم که در واقع واقعیتی است که شما انتخاب میکنید،
و آن را کارگردانی میکنید. ما بارها و بارها به شما گفتهایم که نحوهٔ دید و
تلقیِ «آگاهیِ» شما از جهان، جهان را برای شما میسازد. (آگاهی شما جهان و
نوع زندگی را برای شما خلق میکند). این برای بسیاری از کسانی که می گویند: «میفهمم،
بسیار دشوار است. منظورت این است که من قرار نیست از این واقعیتِ زندگی خود قدم
بیرون بگذارم و شانس این را دارم که مثل بقیه توسط یک کامیون زیر گرفته شوم؟!!!» و
پاسخ این است که شما درست می گویید، قرار نیست از واقعیت فعلیِ زندگیتان خارج
شوید، زیرا آگاهی، شما را در چنین شرایطی قرار نمیدهد. (اگر آگاهیتان را ارتقا
دهید واقعیت و شرایط زندگیتان تغییر میکند). ما در مورد آن بحث کردهایم. آیا
آگاهی میتواند این نوع مسائل را تنظیم کند؟ و پاسخ این است: «بله!» و ما می
گوییم: «با این نوع موضوعات کار کنید.» زیرا شما با چیزی به نام «میدان» سر
و کار دارید. منظور اینست که شما با یک واقعیت کار میکنید بنابراین در زمان مناسب
در مکان مناسب قرار خواهید گرفت و اگر آگاهیِ شما به اندازه کافی بالا باشد، شما
را به آنجا هدایت میکند. این شما هستید که واقعیت خود را کنترل میکنید اما بسیار
بیشتر از آن است. این در حالی است که شما اینجا (در زندگی زمینی) هستید.
ممکن است بپرسید: «آیا سیستمهایی
وجود دارد شما را در مکانهای دیگری قرار دهد که در مورد چیزهای باطنی و ازوتریک
(ازوتریک موضوعی است که فقط توسط عدهٔ اندکی درک میشود.) حرفی برای گفتن داشته
باشید؟» و ممکن است بپرسید: «آن چیزها، ممکن است چه باشند؟» و پاسخ اینست: «همه
چیز» دوست دارید به چه مقدار از مسائل باطنی و ازوتریک برسید؟ خُب، میبینیم که به
«چنل کردن» گوش میدهید، پس الان در آنجا (در آن سطح از آگاهی که مسائل باطنی و
ازوتریک را درک کنید) هستید.
مدتها پیش، اولین سیستمِ اعتقادی در
این سیاره (هندوئیسم)، شروع به درکِ یک موضوعِ اساسی و اصلی برای شما و روح شما
نمود و آن موضوع اصلی این است که: شما میآیید و میروید و میآیید و میروید و میآیید
و میروید. (تناسخ) این روحِ شما ابدی است اما بسیاری از سیستمهای اعتقادی شما که
امروزه بایستی مدرن میبودند، تصمیم گرفتهاند که آن روح به نوعی خطی باشد و وقتی
متولد میشوید روح خود را در جسم نشان میدهد و حضور مییابد و هنگام مرگ به جای
دیگری میرود و از نقطهٔ A به
نقطهٔ B میرود، و بس. نمیفهمند
که آن روح شما آغازی ندارد، پایانی ندارد. زیرا میبینید که روح بخشی از آن «سرچشمهٔ
آفرینش» است. روح بخشی از خداست.
بنابراین در آن یک سیستم وجود دارد و
آن سیستم، زندگیهای گذشته و زندگیهای آینده است. اگر شما بخواهید میتوانید آن
را «تناسخ» بنامید، «تناسخ» سیستمی است که در آن روح شما بارها و بارها
تجسم مییابد. (به صورت جسم مادی در میآید) این شهودِ اولین سیستمهای اعتقادیِ
موجود در کره زمین بود و حتی امروز نیز، هم اکنون، باورمندان به آن بیش از
ناباوران به آن است. بنابراین، این اعتقادی نیست که متعلق به تعداد کمی از انسانها
باشد.
اما بگذارید این سوال را بپرسیم، اگر
به این موارد اعتقاد دارید، این سیستم چیست؟ و در مورد آن، چقدر حرف برای گفتن
دارید؟ اکنون اگر حرفهای بسیاری از افراد که در مورد تناسخ حرف میزنند را به
عنوان حقیقت قبول کنید، باید بدانید که این حرفها هیچ ارتباطی به تناسخ شما ندارد (حرفهایی
در مورد تناسخ در جسم حیوانی و...) این حرفها مثل این است که یک پادشاه از بالا
آن چرخه تناسخ را هدایت میکند. و آن حرفها، عزیزان، خطی است. این از شما در یک
خانواده انسانی ناشی میشود. این کاری است که پدر شما انجام میدهد یا یک پادشاه
انجام میدهد. این کاری است که دولت انجام میدهد. و شما خدا را اغلب اینگونه میبینید.
این تناسخ اصلاً اینطور کار نمیکند. شما در مورد شعور (آگاهی) جمعی شنیدهاید،
این حتی فراتر از این است. وقتی در آن طرف پرده هستید عزیزان، به همهٔ « آنچه هست»
متصل هستید. آیا این را میفهمید؟
شما ممکن است اصطلاحات را درک کنید
اما واقعاً نمیتوانید اصلِ موضوع را درک کنید زیرا این ارتباطی است که در اینجا
(دراین سویِ پرده که شما اکنون هستید) برای شما وجود ندارد. وقتی اینجا (چهار
بعدی) نیستید، شما بخشی از همه چیز هستید. و بنابراین هیچ کمیته و مجلسی برای تصمیم
گیری در مورد اینکه آیا شما بر میگردید، هنگامی که بر میگردید چه جنسیتی خواهید
بود، چه کاری انجام میدهید، با چه کسی خواهید بود، در چه فرهنگی خواهید بود و همه
این چیزها... وجود ندارد. هیچ کمیتهای برای تصمیم گیری وجود ندارد. هیچ
دستورالعملی در کتابی برای کمک به شما در تصمیم گیری وجود ندارد. من این را بارها
برای شما شرح دادهام.
و با این حال میخواهم دوباره به شما
بگویم، این با شکوه تر از آن است که شما فکر میکنید. این شما هستید که با تمام
موجوداتِ دیگر، تصمیمات فوری میگیرید، البته اگر بشود آن را تصمیم نامید! این
آگاهی از چگونگی بازگشتِ شما و چه کسی بودنِ شماست. ما بارها به شما گفتهایم که
سیستم تناسخ، سیستمی است که انسان را ارج مینهد. و این بدان معناست که شما
سالهایِ زیادی اغلب با همان فرهنگ و زبان یکسان، حتی اغلب با همان جنسیت برمیگردید
بدونِ اینکه تغییری ایجاد شود.
این سیستم شما را ارج مینهد، زیرا
این بدان معناست که شما با یک آکاش که آن را میشناسید «بیدار» میشوید. «زبان» برایتان
قابل تشخیص است، «فرهنگ» برایتان قابل تشخیص است و هنگامی که با والدین خاصی بزرگ
میشوید همان تجربههایی را که بارها و بارها داشتهاید تجربه میکنید. و این راحت
است. و شما در یک الگو قرار میگیرید. تمامِ دلیل تناسخ، «فراگیری» است. میتوان
گفت که این یک «مدرسهٔ آگاهی» است که یک «روح قدیمی» را ایجاد میکند و با زندگیهای
بسیار بسیار زیادی، -مهم نیست که چه کاری انجام دادهاید، مهم نیست کجا بودهاید،
آنچه در پایانِ کار روی میدهد, « بلوغ» است. و با انتخاب آزاد شما یا به یک «حقیقت
بزرگتر» بیدار میشوید یا نه. و اکنون به
«حقیقت بزرگتر» خوش آمدید...
اما من میخواهم بیشتر در مورد آنچه در
آن (تناسخ) اتفاق می افتد به شما بگویم. شما بخشی از آن هستید. و من میخواهم شما
درک کنید که تا چه میزان در این دخالت داشتهاید، درک کنید که حرفهایی برای گفتن
دربارهٔ آن دارید. «اوه، من می دانم که چه چیزی میخواهی به من بگویی کرایون. میخواهی
به من بگویی که من خودم پدر و مادرم را انتخاب کردم و قصد داری به من بگویی که همه
چیزهایی را که انجام میدهم انتخاب کردم. من قصد دارم به تو بگویم که کرایون،
امکان ندارد من این افراد را انتخاب کرده باشم!» [کرایون میخندد] میبینید؟! من
قبلا اینجا بودهام و من از تو، ای انسان، این حرفها را شنیدهام زیرا تو درک نمیکنی،
تو سیستم را درک نمیکنی. سیستم در مورد شخصیتها نیست، در مورد انرژی و عشق و
محبت و دلسوزی و همدلی و یادگیری است.
تو ظاهرا در «نسیمِ تولد» با
میلیونها نفر ایستادهای و همزمان تصمیم گیری میکنی. و نگاه خواهی کرد و میبینی
و درک میکنی که به این سیاره (زمین) میروی و شاید در خانوادهای با «والدین
دشوار» و در «خانوادهای ناکارآمد» متولد شوی. و همهٔ دلیل آن، این است
که تو «روح کُهن» هستی. و همانطور که شروع به رشد میکنی، «بیداری به
آگاهی» خواهی داشت و آنها (خانوادهٔ زمینیات) هیچ سرنخی از «بیداریِ» تو
نخواهند داشت. آیا درک میکنی که این به کجا میرسد؟ تو تبدیل به «معلم» آنها
میشوی! تا چه حد آن را دوست داری؟
این همان چیزی است که بسیاری از شما
انتخاب کردهاید. و شما باید این کار را انجام دهید زیرا این شیوهای از روشِ
همدلی و شفقتِ خداست. وقتی می گویم باید این کار را انجام دهید، منظورم این
است که انتخاب دیگری ندارید. این راهِ آن است. این جادهٔ همدلی و شفقت است. این
جاده درک و بلوغ است. و آنجا میایستید و می گویید: «سختترین مکان کجاست؟ از
آنجا که در این خانواده نوری لازم است، من میخواهم به اینجا بیایم و اینکار و آنکار
را انجام دهم.»
و سپس در همان زمان، می گویی: «و من
میخواهم به عنوانِ یک نوازنده ادامه دهم. (به عنوان مثال کسی که در تناسخهای
زیادی خواننده بوده دوباره به عنوانِ خواننده باز میگردد) من میخواهم به کارهای
هنری خود ادامه دهم. من میخواهم به روشهای خاصی فکر کنم.» همه اینها مورد
احترام است، آیا متوجه شدهاید؟ و موسیقیدانان (در تناسخهای قبل) در این زندگی هم
دوباره موسیقیدان میشوند. بنابراین بخشهای خلاقانه شما، آن قسمتهای زیبا و
پربرکت میتوانند حتی در خانوادههای ناکارآمد نیز ادامه پیدا کنند. این پیچیدهتر
از آن است که شما فکر میکنید. این ایده وجود دارد که هرچه تعدادِ بیشتری زندگی
داشته باشید (تناسخهایِ بیشتر)، بیشتر فارغ التحصیل میشوید و زندگی مطلوبی
خواهید داشت. بنابراین هر چه تعدادِ بیشتری زندگی (تعداد زندگیِ گذشته و تناسخ)
داشته باشید، زندگی شما بعد از هر زندگی راحتتر خواهد بود. بگذارید یک واقعیت را
با هم بررسی کنیم. هرچه بالغتر و پختهتر باشید و تعدادِ زندگیهای بیشتری از سر
گذرانده باشید، میتوانید در زمان نیاز سیاره، بیشتر برای این سیاره مفید و موثر
باشید، به ویژه در مکانهای ناکارآمد مانند خانوادههایی که از آن سرچشمهٔ زیبا و
آفریننده (خدا) چیزی نمیدانند و شما می دانید.
من با بسیاری از شما صحبت میکنم که
به اصطلاح به «گوسفندان سیاه خانواده» تبدیل شدهاید. شما در خانه و
خانواده خود پذیرفته نیستید. اما بگذارید چیزی به شما بگویم، شما تأثیر زیادی
داشتهاید. شما آنها را به فکر فرو بردهاید. شما شاید تغییراتی در بایگانی
آکاشیکِ آنها ایجاد کرده باشید. آیا میدانستید این امکان وجود دارد؟ شما در
اینجا به شیوهای فرا بعدی و عالیتر از آنچه فکر کنید با تک تکِ آنها ارتباط
برقرار میکنید. شما هر کجا بروید بذر میکارید. آنچه آنها بعد انجام میدهند،
زندگیهایی (تناسخهایی) که در آینده خواهند داشت، شما را در آکاش خود به عنوان یک
معلم با چیزهایی که هرگز فراموش نمیکنند در خاطر خواهند داشت. چیزهایی که به آنها
گفتهاید که ممکن است با آنها مخالف باشند اما سپس در زندگیِ بعدی آنها میتوانند
حقیقتِ شما را ببینند. ما قبلاً به شما گفتهایم، مهم نیست كه چه كسی، چه چیزی به
شما میگوید، به آنها مهربانی نشان دهید. مهم نیست شما را به چه اسامی (و برچسبهایی)
میخوانند، درک و مهربانی را به آنها نشان دهید. مهم نیست که آنها بخاطر موافق
نبودن با شما، چه کاری انجام میدهند، حتی شاید شما را رد کنند یا به شما بگویند
که بروید و دیگر بر نگردید. من میخواهم شما ببینید که آنها چه چیزی را تجربه میکنند
و اختلال عملکرد (و رفتار) آنها را ببینید زیرا آنها عشق شما را ندارند. و شما
مطابق عشق رفتار کنید زیرا شما ترحم و عشقی دارید که به آنها نگاه کنید و بگویید:
«مهم نیست که چه می گویی یا چه میکنی، من تو را دوست دارم.» و این، آنها
را تغییر خواهد داد. عشق همیشه تغییر خواهد داد. این عشق و شفقت، همیشه تغییر
خواهد داد.
اوه، شما تاثیر خیلی زیادی روی آن
کسی که امروز هستید گذاشتهاید (یعنی قبل از تولد شرایط زندگیِ اکنون، جنسیت و
فرهنگ و مسیرهای زندگی را برنامه ریزی کردید), طبق قرار ملاقات از پیش تعیین شده،
روی این زمین، تا همین الان همینجا باشید، همین جا، که از این طریق عبور کنید،
روحِ کهن...
و اینچنین است.
نظرات
ارسال یک نظر