پیشمدیتیشن۱۱
2020.11.18
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
ما هر هفته بیشتر، از همان چشمانداز
و تصویر برای شما میگوییم، همان تصویری که ممکن است شما از آنچه در جریان است و
آنچه ما فراتر از پرده خواهیم داشت، داشته باشید. ما میدانیم چه کسی دارد تماشا میکند.
شاید کسانی باشند که بعدها این برنامه را تماشا کنند، کسانی که هرگز همانند برنامهای
که اکنون ارائه شده مشاهده نکردهاند. ما می دانیم شما نیز چه کسانی هستید.
مهم نیست که چه زمانی این برنامه
ارائه میشود و شما چه زمانی صدای من را میشنوید، من این را به شما می گویم: روحِ
هستی (spirit) از شما
آگاه است. این ربطی به سنِ برنامه ندارد. همیشه در زمانِ «اکنون» است. و
این اتفاق به دلیل نیت و خواستی که برایِ تماشا دارید روی میدهد. آیا زیبا نیست که
فکر کنیم خدا آنچنان از شما آگاه است که جشن میگیرد هنگامیکه میبیند
زمان آن فرا رسیده است که شما چیزهایی را درک کنید، یا لحظهای از الهام (شهود)
داشته باشید، یا شروع به فهمیدن معانیِ (عمیقتر) چیزهایی کنید که قبلاً نمیدانستهاید.
این یک «مکاشفه» است و هنگامی که بعضی چیزها را یاد میگیرید چراغ آن برایِ
برخی از شما روشن میشود.
من میخواهم چیزی را در معرض دید شما
قرار دهم، تصوری که ممکن است شما داشته باشید و کمی نادرست است و سپس به شما بگویم
که چرا آن تصویر را به شما میدهم. همیشه زمانهایی از آموزش و شاید افشای موضوعات
هست که فراتر از درکِ یک انسان خطی است. حالا شما مدت زیادی است که این را از ما میشنوید.
برای سالهای زیادی است که من آمدهام و تفاوت بین «آنچه که شما درک میکنید» و
«آنچه که واقعا هست» یا ممکن است باشد را توضیح دادهام. تقریباً در تمام
اوقات ما همین کار را انجام میدهیم. و این توضیحات، به دلیلِ «انتقالِ بُعدیتی»
است که در حال انجام است. شما در یک واقعیتِ ابعادیِ تک رقمی زندگی میکنید. شما
در بُعدِ چهارم زندگی میکنید، اما در حقیقت، همه چیزِ موجود، -تمامِ کائنات و
جهان- صدها بُعد دارد. حتی علم اذعان میکند که بیش از بیست یا سی بُعد وجود دارد
که آنها از وجودشان آگاه شدهاند و شروع به شناسایی آنها کردهاند، همانطور که
فیزیک، آن ابعاد را آشکار میکند. بنابراین اساساً شما فقط در یک قطعه یا بخشی از
«تمامِ آنچه وجود دارد» زندگی میکنید. و هنوز اینگونه براساسِ این بخش
کوچک از واقعیت تصمیم گیری میکنید و اینگونه شما از وجود مسائل و چیزها آگاه میشوید.
این همان واقعیتِ شماست (واقعیت ۴ بعدی).
بنابراین، بگذارید چیزی را افشا کنم.
برخی از شما معتقد هستید که یا از زندگی گذشته در زمین یا سیارات دیگر و یا هر کجا
که روح شما بوده است، نوعی خاطرات از جامعهای با فناوری بالا دارید. اکنون برخی
از شما می دانید که من با این بحث، کجا میخواهم برسم و برخی دیگر فکر میکنید که
می دانید، اما هیچ یک از شما نمیدانید که من با این موضوع قصد چه نتیجه گیریای
را دارم.
فناوری پیشرفته برای شما چیست؟ بگذارید در مورد پدربزرگ و مادربزرگ یا اجدادِ مادربزرگتان صحبت کنیم.
چه تفاوتی در حال حاضر بین زندگی آنها در صد سال پیش و شما در زمانِ اکنون وجود
دارد؟
این چیزی است که من قصد دارم به شما
بگویم. تقریباً هیچ تفاوتی بین شما و آنها به جز «فناوری» وجود ندارد. و
بنابراین آنچه امروزه شما دارید و آنها نداشتند فناوری است.
شما میتوانید چیزها را منتقل کنید،
میتوانید از مسافتهای طولانی با هم صحبت کنید، میتوانید از طریق هوایی سفر
کنید، همه این کارها را میتوانید انجام دهید. شما چیزهای شگفت انگیزی دارید که
آنها نداشتند.
اما بگذارید بگوییم همانطور که شما
آنجا نشستهاید، جای شما با آنها عوض میشود و شما اکنون اجدادِ خودتان هستید! و
فرض کنیم آنجا درست مثل آنها مینشینید. و یک کتاب برای خواندن خواهید داشت، به
آنها نامهای را ارسال میکنید و سه هفته دیگر به آنجا میرسد. انواع و اقسام
چیزهایی که آنها داشتهاند، شما هم بدونِ تکنولوژی و فناوری دارید. بنابراین قصد
من از بیان اینها، برداشت شما از فناوری پیشرفته است. بسیاری از افراد در
مورد اینکه جامعه و تمدن شما به کجا خواهد رفت به تحقیق و بررسی پرداختهاند. و
آنها به شما می گویند که دانش هر چند سال یکبار، دو برابر میشود، مثلاً اینکه در
صد سال دیگر علم و تکنولوژی شما کجا خواهد بود.
و ذهن شما (به هنگام صحبت از پیشرفت)
همیشه به سمت فناوری میرود. شما می گویید: «خوب، آنچه امروز با تلفنهای هوشمند و
تلویزیون خود انجام میدهیم و همه آنچه هست ودنیایِ مجازی ما ارتقا خواهد یافت. و
روزی این فناوری و تکنولوژی، این کار و آن کار را برای ما انجام خواهد داد!» و من
به شما اختراعات آینده را گفتهام. بله! آنها فناوری هستند. چرا فکر دیگری میکنید؟
در زمینه اختراعات جدید و فناوری جدید به شما (جهت پیشرفت)|کمک خواهد شد.
خوب، میخواهم شما را به همان موضوعی
ببرم که در ابتدا شروع کردم. اینکه شما احساس میکردید در گذشته بخشی از یک مکان
هستید، یا اینجا در این زمین یا در سیاره دیگری که از فناوری بالایی برخوردار بوده
است. برخی از شما در این داستان احساس میکنید که وقتی از فناوری بالایی برخوردار
بودید، این امکان وجود داشته است که بخاطر آن نابود شده باشید (مانند تمدن پیشرفته
آتلانتیس)، که اصلاً یک مسئلهٔ واقعی نیست. زیرا خداوند شما را درباره «آنچه که
فکر میکنید» یا «آنچه که دارید» قضاوت نمیکند. بنابراین هرگز جامعهای که توسط
خدا نابود شده باشد وجود نداشته است، آیا گوش میدهید؟ هرگز جامعه بشری وجود
نداشته است که به دلیل آنچه انسانها انجام دادهاند توسط خدا نابود شود (همانطور
که در اعتقادات برخی از ادیان، این باور که قهر خداوند موجب نابودی اقوام و گروهی
از انسانها شده است وجود دارد.) شما عزیزان حق «انتخاب آزاد» دارید و هیچ
قضاوتی وجود ندارد. (این خود انسان است که بواسطه «حق انتخاب آزاد» خود و
بر اساس تصمیم گیریها و اقدامات خود، موجبات پیشرفت و تکامل خود را رقم میزند یا
به سمت نابودی و قهقرا پیش میرود.) و این برخلاف آن چیزی است که تقریباً به همه
شما گفتهشده است. این خدایی که شما را خیلی دوست دارد و بخشی از روح شماست، شما
را به عنوان یک امتداد زیبایی از خود، به مانند «فرزند خدا» میداند.
عزیزان، هیچ قضاوتی برای فراگیری
شما وجود ندارد. وقتی فرزندتان شروع به دوچرخه سواری میکند و زمین میخورد،
آیا شما با عجله به او حمله کرده، و می گویید: «ما اکنون تو را مجازات خواهیم
کرد!» یا او را بلند میکنید، اشکهایش را پاک میکنید و می گویید: «تو میتوانی
این کار را انجام دهی. تو میتوانی آن را انجام دهی.»
میبینید چه می گویم؟ آیا شما انتظار
دارید که خداوند به آن اندازه ناکارآمد باشد که «آموختن و افتادن» و «آموختن
و افتادن» و « آموختن و افتادنِ» بشریت را تماشا کند، و سپس آنها را
نابود کند زیرا انسانها مدام می افتند؟ یا اینکه خدا آنجاست که شما را بلند کرده،
گرد و خاک روی شما را پاک کند، دست شما را بگیرد، به چشمتان نگاه کند و بگوید: «بیایید
دوباره امتحان کنیم. بیایید دوباره امتحان کنیم...»
آیا متوجهید که من چه می گویم؟
بنابراین، فناوری بالا هرگز موجب سقوط شما نبوده است. اما بگذارید در مورد آنچه شما
فکر میکنید صحبت کنیم. این همان نقطهای است که برای من سرگرم کننده است! زیرا
تعصبات را برملا میکند. این موضوع را برملا میکند که: شما فکر میکنید « چیزی را
که نمیدانید» می دانید! و البته نمیدانید زیرا از آنچه در آینده خواهد آمد آگاه
نیستید.
بیایید به آن جامعه برگردیم. فرض
کنید شما به گذشته برمیگردید و از روی زمین (با یک تمدن پیشرفته) یا یک سیارهٔ
(پیشرفته) دیگر بازدید میکنید. شما وارد میشوید و آنها به شما سلام میکنند. آنها
می گویند: «اوه، چه خوب که دوباره به اینجا بازگشتهاید!» (کریون میخندد) و شما
به اطراف نگاه میکنید و هیچ نوع فناوریای را نمیبینید! شما تلفنهای هوشمند نمیبینید،
هواپیمایی نمیبینید، و با این حال ماحصل و تاثیرات تکنولوژی را در همه جا میبینید.
میبینید که یکی از انسانهایی که از شما استقبال میکند میگوید: «فقط یک لحظه
صبر کن!» و او لحظهای چشمان خود را میبندد و میگوید: «می دانی، «سالی» میخواهد
با تو صحبت کند. او هم اکنون، در آنجا، در خیابان بعدی منتظر است. من الان از او
خواستم که به اینجا بیاید!» و شما می گویید: «یک لحظه صبر کن ببینم! من که ندیدم
تو از تلفنت استفاده کنی. (و با او حرف بزنی!)» و او میگوید: «ما در اینجا از
تلفن استفاده نمیکنیم. من فقط از او پرسیدم. ما همیشه در تماس هستیم. ما کانالهای
چندگانه (ارتباط تله پاتیک) داریم. هر زمان که بخواهیم میتوانیم با یکدیگر صحبت
کنیم. ببین! ما از هوشیاری و آگاهی بسیار بالایی برخورداریم... اوه! اتفاقا، «فِرِد»
در لحظه اینجا خواهد بود. او اکنون در اروپا بسر میبرد، اما فقط در عرض یک ثانیه
اینجا خواهد بود!» (کریون میخندد)
میبینی این موضوع به کجا ختم میشود؟
و سپس فِرِد از در وارد میشود و شما به فِرِد میگویید: «خوب! فِرِد پروازت چطور
بود؟» و ممکن است فِرِد به تو نگاه کند و بگوید: «درباره چی داری صحبت میکنی؟ من
فقط با آگاهیم، خودم را انتقال دادم. انتقال از یک مکان به مکان دیگر، آسان است
زیرا من میدانم که چطور اینکار را انجام دهم و البته دیگران هم در اینجا میدانند
چطور اینکار را انجام دهند. و ارتباطات، بصورت لحظهای برقرار میشود.»
و بعد شما مینشینید تا یک وعده
غذایی، در کنار هم بخورید و میپرسید: «چگونه میتوان چنین غذایی را تهیه کرد؟!
خب! فریزر شما کجاست؟ یخچال تون کجاست؟!» و آنها مثل اینکه شما دیوانه هستید به
شما نگاه میکنند. آنها می گویند: «همه این غذاها بلافاصله در دسترس ما خواهد
بود. ما آن را آشکار (خلق) کردیم! زیرا ساختار اتمی این مواد غذایی به سادگی تغییر
میکند. خودمان این کار را کردیم. و آن خالص است و همه ویتامینهای مورد نظر ما را
در خود دارد، زیرا ما آن را با آگاهی خود تولید کردهایم. و آنچه را که «یک چیز» بود
به «چیز دیگری» تبدیل کردیم!» (مانند ساتیا سای بابا که کارهایی مانند
تغییر گرانیت به آب نبات قندی، تغییر آب و تبدیل آن به یک نوشیدنی دیگر،
تغییر آب و تبدیل آن به بنزین، تولید اشیاهای مورد تقاضا را در مقابل دیده
ناباور انسانها انجام میداد.)
میبینید که این به کجا ختم میشود؟
میبینید برداشت از تکنولوژی، واقعا چیست؟
این فناوری پیشرفته است، نه یک دستگاه،
نه یک ترانزیستور، نه هیچ یک از اتصالات لحیم کاری. [کرایون میخندد] یک صفحهٔ
لمسی نیست (مثل صفحهٔ موبایل). و سپس وقتی صحبت از سرگرمی آنها شد، این داستان
دیگری است. آنها خودشان را واردِ داستانی کردند که میخواستند ببینند. و آنها نهتنها
از آن لذت بردند، بلکه در آن شرکت کردند. آنها هنرپیشههای فیلمی بودند که تماشا
میکردند. عجب زمانهای! شما آنجا بودهاید. این است فنآوری بالا... و چرا این را
به شما می گویم و هدف چیست؟ من میخواهم وقتی به این فکر میکنید رعشه بر اندام
شما بیفتد! این همان جایی است که شما میروید عزیزانم...
بنابراین، وقتی چیزهایی را که در حال
حاضر در این «میدان» وجود دارند را توصیف میکنید، (در واقع) شما پیشگویی نمیکنید،
بلکه فقط گزارش میدهید! عزیزانم، این ممکن است «تکنولوژیِ کمی پیشرفته» به نظر
برسد. میفهمید که من به شما چه می گویم... من به شما می گویم که آگاهی شما میتواند
چیزهایی خلق کند، چیزهایی را حس کند، میتواند چیزها را تغییر شکل و فرم دهد و
آنها را منتقل کند.
همین حالا به اساتیدی که به این
سیاره قدم گذاشتهاند و به آنچه انجام دادهاند، فکر کنید. به آن گزارشهایی که
درباره «شفا دادن» یا «نقض قوانین فیزیکی» توسط آنها وجود دارد فکر
کنید، آن کارهایی که شما فکر کردید «جادو» یا «معجزه» هستند.
اگر این «آگاهیِ بالا» در
سطحی باشد که شما تا بحال ندیدهاید و در عین حال در دسترس تک تک انسانهای کره
زمین باشد، چه؟ به این فکر کن! شاید هیچی از این چنل را نفهمیدی! خوب، شاید فقط
باید یکبار دیگر این چنل را گوش کنی و شاید در پخشِ مجدد، پیام آن را دریافت کنی.
(کریون میخندد) خوب است دوباره گوش کنی!
اگر فناوری و تکنولوژیِ بالایی که میآید،
خودِ شما باشید، چه؟!! شاید هنگام بازگشت در بدن دیگری (تناسخِ بعدی)؟ شاید چندین
نسل بعد، شاید مدتها بعد از این، زمینِ کاملاً متفاوتِ دیگری، بدون ابزارهای
مجازی و الکترونیکی ظهور کند، زیرا شما به آنها نیازی ندارید. به این چیزها فکر
کنید...
و به «شکوه» انسانی که میخواهد آن
را خلق کند لبخند بزنید...
نظرات
ارسال یک نظر