پیشمدیتیشن۱۴
2020.12.09
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات
مغناطیسی.
من کرایون، از آنسوی پرده، بسیار
آگاهم که چه کسی اینجاست. که چه کسی انتخاب شده است تا این پیامهای بخصوص را گوش
کند. پیامهایی که بیشتر از هر پیام دیگری که تا بحال به شما دادهایم بر روی «شفا»
متمرکز است.
برخی گفتهاند و خواهند گفت که:
«کرایون چرا حالا؟ چه چیزی اینقدر مهم است که بخاطر آن تمرکز را از آموزشهای سابق
خودت به سوی شفا و زمانهای شفا گرداندهای؟»
واژهٔ شفا معنای بسیاری دارد.
چیزهای بسیاری هستند که میتوانید بهبود ببخشید که ما آن را «شفا» مینامیم.
چرا حالا؟ تفاوت در چیست؟ ما به شما این را میگوییم که: کسانی که این پیامهای
ویژه را به این روش بخصوص (پخش آنلاین اینترنتی) گوش میدهند، شماهایی که گوش میکنید،
همه خاص هستید. و منظور من از «خاص» این است که: شما روحهای کهنی هستید که زندگیها
و تناسخهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاید تا به این مکان در این سال و آنچه اکنون
در این زمان، هم اکنون، روی این سیاره روی میدهد برسید. شما، روحهایِ غیرِ کهنِ
زیادی نمییابید که به این پیامها گوش کنند. روحهای کهن کسانی هستند که به این
اطلاعات علاقمندند. و شفا و دلیل تمرکز ما روی شفا بخاطر این است که ما به شما
نیاز داریم. همگی ما، همهٔ کسانی که آنسوی پرده هستیم، -که شما ممکن است ما را فرشته
بنامید،- همگی امیدواریم و میخواهیم که شما طولانیتر عمر کنید، شاد باشید،
چیزهایی را درک کنید که تاکنون درک نکردهاید، قدرتی را که در درون دارید درک
کنید، قدرتِ کنترل واقعیتتان، قدرتِ کار با ساختار سلولیتان، قدرت انجام کارهایی
که شاید هرگز کسی به شما نگفته قادر به انجام آن هستید...
به این دلیل است که ما به شما نیاز
داریم تا بمانید. عزیزانم این بسیار بی معنی است که حرفها و آموزشهایی را دنبال
کنید که به شما بگوید زندگی کوتاهی دارید و بیماریهایی خواهید گرفت که خیلی زودتر
زندگی شما را پایان میبخشد. ما به شما اینجا نیاز داریم. تمرکز روی شفا
است نه فقط برای اینکه طول عمر شما زیاد شود، بلکه برای اینکه تا زنده هستید
زندگی راحتتری داشته باشید و بنابراین سلامتی شما بهتر خواهد بود. آیا این را درک
میکنید؟ به این دلیل است که تمرکز روی شفا است.
ماهها قبل من به همکارم گفتم که تو
قرار است اینکار را انجام دهی. این کانونِ توجه جدیدِ ماست. او نمیدانست ما به
کجا خواهیم رفت. اکنون او بسیار آشناتر شده و ژرفای آن و اهمیت صحبت با شما را درک
میکند. درباره آنچه به شما گفتم چه حسی دارید؟ آیا حس کردید که شما نیز شامل شفا
میشوید؟ شما باید چنین حس کنید. من میدانم اکنون چه کسی تماشا میکند، من میدانم
که چه کسی بعدا تماشا میکند، من میدانم چه هنگام چشمان و گوشهای شما به این
پیام خاص معطوف میشود؛ مهم نیست که چه زمانی این پیام را دریافت میکنید. من تویی
که تماشا میکنی را میشناسم زیرا من نمایانگرِ فرابعدیتی هستم که همان روحِ
خداست. این واقعیتی فرشته گونه است عزیزانم... اما هیچ زمانی ندارد همانطور که شما
ندارید. ما می دانیم که شما که هستید.
درس امروز درباره این ادراک جدید،
این الگو و پارادایم جدید که ما دربارهاش حرف میزنیم است. یکی از موضوعات و
مسائلی که همهٔ شما دارید بخاطر نوع آموزشتان درباره «باور کردن» است. وقتی
میگویم آموزش، منظورم ایناست که: اگر بخواهید «آموزش» را تعریف کنید
معنای آن چیزی یا کاری است که شما بارها و بارها آن را بر روی خود تکرار کردهاید،
چه با رفتن به یک جلسه باشد یا چیزی که آن را بارها میشنوید. شما آموزش میبینید
و این آموزش، واقعیتِ شما میشود، باور شما میشود و شما آن را میپذیرید. و هنگامیکه
ما چیزهایِ دیگری به شما میدهیم که برخلاف آموزش شماست و آموزش قبلی شما از هم
بپاشد، مسئلهای پیش میآید. و آن مسئله، «ناباوری» است. (با خود میگویید):
«آیا ممکن است که حقیقتا این بخاطر آموزشهای من باشد؟»
برخی از مردم آنچنان به بعضی از
آموزشها چسبیدهاند که آن را واقعیت میپندارند و هنگامیکه چیزی غیر از
آن آموزشها را میشنوند روی بر میگردانند. این در اطراف همهٔ ما روی میدهد،
اطرافِ همهٔ شما. این جلوی چشمان شما روی میدهد و شاید حتی متوجه آن نباشید.
هنگامی که حقیقتی را در مییابید که با آن آموزشها متفاوت است و آن حقیقت
را به دیگران نشان میدهید و حتی اثبات آن حقیقتِ متفاوت را نیز به آنها
نشان میدهید آنها به شما نگاه میکنند و میگویند: «متاسفم! اما من باور نمیکنم!»
زیرا آنان در حقیقت خودشان تربیت شدهاند (پرورش یافتهاند) حتی اگر شما به آنان
نشان دهید که شاید حقیقت یا موضوعی دیگر هست که میتوان به آن حداقل نیم نگاهی
انداخت اما آنان اینکار را نمیکنند. حتی روحکهن نیز شامل این ویژگی بخصوص میشود.
من اکنون میخواهم درباره آنچه با آن
تربیت شدهاید صحبت کنم. شاید فکر کنید که تربیت شدن اصلا چیز بدی نیست... (آنچه
آموزش دیدهاید) دربارهٔ عظمت خداوند است، درباره عظمتِ قدرت،
زیبایی و عشق خداوند است، دربارهٔ قدرتِ خداوند متعال است. اما هنگامیکه موضوع
شفا در میان است، تربیت و آموختههای شما با من صحبت میکند...آنچه آموزش دیدهاید...
برخی از این آموزشهای شما اینگونه اند: «این من نیستم که خودم را شفا میدهم
بلکه خدا شفا میدهد!» آموزش شما به این شکل است:» بسپار به دست خدا!» [کرایون میخندد]
این آموزشها باعث شده شما از مسئولیت برای همه چیزها رها شوید و همه مسیولیتها
را به این قدرت متعالی عشق (خدا) سپردهاید. میگویید: «خب مشکل این کار چیست
کرایون؟!» عزیزانم، هیچ مشکلی نیست، این فقط روندِ کار در برههای از زمان است،
اما نه روندِ کارِ فعلی... مطمئنا زمانهایی هست که شما باید رها کنید و به خدا
بسپارید اما نه در موردِ شفا... عزیزان در مورد شفا، این متفاوت است. نمیخواهم با
شما در مورد آن گفتگو کنم زیرا این اولین چنلی نیست که در مورد این موضوع صحبت میکنیم.
شما از طریق «حلقه دوازده « به
یک مکان فرابعدی میروید. شما هر بار با ویژگیهای احتمالات و امکاناتِ این
مکان فرابعدی آشنا شدهاید. و من میگویم امکانات و احتمالات، زیرا حتی این
امکانات نیز برخلاف مفاهیمی است که شما آموزش دیدهاید. آموختههای شما ایناست:
«هر آنچه بتوانم لمس کنم و حس کنم واقعی است و هر آنچه نتوانم واقعی نیست!
بنابراین اگر تو مرا به مکانی میبری که نمیتوانم آن را لمس یا حس کنم پس واقعی
نیست!» و غیره و غیره... میبینید که چگونه آموزشها میتوانند شما را گیر
بیاندازند، حتی موقع نشستن روی صندلی (در مدیتیشن شفا) در گوش شما زمزمه کنند که:
«من به این چیزها باور ندارم، به آن چیزها باور ندارم!»
موفق باشید! [کرایون میخندد] و همین
است! برای ما بسیار دشوار است که چیزی بیش از اشتیاقِ شما برا دریافت کردن به شما
بدهیم. ایا شما مشتاق هستید که چیزی متفاوت را هم اکنون دریافت کنید؟ آیا «قصد و
خواستِ واقعی» برای دریافت چیزی متفاوت در این چنل دارید؟
(منظور کرایون از «موفق
باشید» این است که با نوع تربیت و آموزشهای شما در مورد موضوع شفا، در این
مدیتیشن موفق نخواهید بود!)
افراد زیادی این چنلها را خواهند
شنید، نه فقط اعضای ثبت نام کرده در حلقه دوازده... اگرچه مدیتیشن اصلی حلقه دوازده را افرادی
زیادی نخواهند شنید بلکه فقط کسانی که به دلایلی خوب و محکم ثبت نام کردهاند آن
را خواهند شنید زیرا ثبت نام کردده اند چون قصد جدی برای شروع شفای خود دارند. اما
این چنلِ پیش از مدیتیشن را همه میشنوند. پس من توجه خود را به همه، از جمله شما،
معطوف میکنم. میخواهم چیزی به شما بگویم، شمایی که قصد دارید در این شفا شرکت
کنید، شفا از هر نوعی، شفای خاطرات گذشته، شفای ترس، شفای بیماری، شفای ساعتِ
بدنتان در جهت کند کردن آن، شفای پیر شدن... این بسیار عجیب است که میگویید: «خب،
ما پیر میشویم و هیچ کاری نیست که بشود کرد، چطور میخواهی روند پیرشدنم را شفا
دهم؟» عزیزانم، شما درک نمیکنید! آیا میفهمید که ساعت بدنتان را شما خودتان
کنترل میکنید؟ پس اجازه ندهید که اعدادی که سن شما را تعیین میکنند به شما
بگویند چند سالتان است و چطور باید رفتار کنید و یا شاید ترجیح میدهید به حرفهای
برنامههای تلویزیون یا تبلیغات گوش کنید که به شما بگویند چندسالتان است و (در یک
سن خاص) چه شکل و شمایلی باید باشید! این واقعیت نیست. واقعیت این است که: شما
«روند پیری» را کنترل میکنید. این حقیقت است. شفا یک پروسهٔ ۲۴ ساعته و هفت روز
در هفته است.
شما همیشه باید در فرایند شفا مشارکت
داشته باشید. حالا خدا در این رویدادِ شفا، چه نقشی دارد؟ این یک همکاری است. ما
قبلا هم گفتهایم که این یک همکاری با ذات (اینِیت) شماست. این یک شراکت و همکاری
است. هرچه که شما در مورد آن تصمیم گرفتهاید، چه شفا در حلقه دوازده باشد یا نه،
هر تصمیمی که گرفتهاید قرار است خودتان و سلولهایتان آن را انجام دهید؛ هرتصمیمی
گرفتهاید قرار است خودتان آن را به سرانجام برسانید...دیگر واگذارکردن به خدا و
منتظر بودن در گوشهای تا خدا شما را شفا دهد در کار نیست! این روش دیگر عملی
نیست. شما در یک انرژی جدید نشستهاید، و از شما درخواست میشود که در این
انرژی به هر طریق ممکن، با هر نیت و خواستی، شرکت کنید، چه بتوانید به آنسوی مه
در حلقهٔ دوازده بیایید، و یا اینکه نه در آن صندلی خودتان نشستهاید و اصلا هیچ
خبر ندارید که ما در مورد چه حرف میزنیم و اصلا حلقه دوازده چیست!
اگر «قصد و خواستی» برای شفا و درمان
چیزی در بدنت داری، من به تو میگویم که باید شرکت کنی. و دربارهٔ این مشارکت در
چنل های آینده بیشتر خواهیم گفت، زیرا سوال بسیاری از شما این است: «خب، من چه
کاری باید انجام دهم و چگونه قرار است اینکار را انجام دهم؟» پاسخ این سوالات
بزودی خواهند آمد اما برخی از شما شهود و الهام درونی دارید و در
مورد جملات تاییدی میدانید، در مورد مدیتیشنهای خودتان می دانید، شماها
نیازی ندارید که تا یک جلسه حلقه دوازده صبر کنید تا یادتان بیاید که در این
فرایند شفا شرکت کنید! شما میتوانید هر روز اینکار را انجام دهید. میتوانید هر
ساعت اینکار را انجام دهید. این زیبایی آن است. این زیبایی شفایِ شما بدستِ خودِ
شماست. دیگر نمیتوانید قدرت و شفای خود را واگذار کنید. دیگر به آن شیوه عمل نمیکند،
زمانی بود که شما چارهای جز آن که قدرت و شفای خود را به خدا واگذار کنید
نداشتید، اما اکنون تغییر کرده است. اکنون شما در حالِ حرکت به درونِ چرخهای دیگر
هستید. یک چرخهٔ قدرت، توانمندی، بیداری...همهٔ اینها. به همین دلیل است که ما
روشهای کرایون را تغییر دادیم تا شما را از یک قدرتِ زیبا مطلع کنیم. بیشتر
خواهیم گفت.
فعلاً میگویم «و اینچنین است.»
نظرات
ارسال یک نظر