پیش‌مدیتیشن۸۸

2022.06.22

 درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.

آه این پیام‌ها، ]و البته[ سه چنل آخر این ماه همگی در مورد «عشق» ]بودند[ و ]موضوع[ این چنل نیز همین خواهد بود. این بار [در این چنل[ ادراک و فهمی را برای شما به ارمغان می‌آورم که شاید شما براستی از آن آگاه نیستید و همه در مورد عشق است. این عشق بسیار زیبایی است ولی با این حال بسیاری از شما آن را فراموش کرده‌اید. شما آن را درک نمی‌کنید. حتی ]این موضوع[ در محافل متافیزیکی هم بحث‌برانگیز است، زیرا این ایده که من ]آن را[ بارها و بارها ارائه خواهم کرد، واقعاً قابل درک نیست.

 

شما یک موجود سه‌بعدیِ یکتا هستید، و این بدان معناست که تمایل دارید به روش منحصربه‌فردی فکر کنید. ]نحوۀ تفکر شما این‌چنین است[: «]تنها[ یکی از این‌ها وجود دارد. یکی از آن‌ها وجود دارد.هیچ‌چیز هرگز یکسان نیست. واقعاً هیچ دو نسخۀ یکسانی از انسان‌ها یا هر یک از این چیزها وجود ندارد، همه چیز منحصربه‌فرد است و همه چیز منفرد و جداگانه است و همه چیز به همان شکلی که وجود دارد کامل است.» اگر این‌طور نباشد چه؟!

از آنجا که تنوع چندبُعدیِ بسیاری در اطراف شما وجود دارد که دربارۀ آن صحبت کرده‌ایم، از جمله درون سلول‌های شما، خاک زمین؛ و شما تنها بُعد کوچکی از آن را تشخیص می‌دهید، ]در نتیجه[ شما لزوماً با آنچه واقعاً در حال وقوع است، آنچه ممکن است اتفاق بیفتد یا واقعیت آن چیزی که فکر می‌کنید در حال تماشای آن هستید، همسو نیستید.

موضوعی که می‌خواهم به آن برسم این است که: چه چیزهایی به شما آموزش داده شده است، حتی در بنیادی‌ترین سطح معنویت؟ و آنچه به شما آموزش داده شده این است که [وقتی] شما به این سیاره می‌آیید، خواه قبلاً زندگی کرده باشید یا نه، [وقتی] به این سیاره می‌آیید یک زندگی را سپری می‌کنید، و به شما آموخته‌اند روحی وجود دارد که ]از شما[ جداست و هنگامی که [زمین و جسم را پس از مرگ] ترک می‌کنید، به آن روح باز‌می‌گردید. و ما قبلاً این را به شما گفته‌ایم که شما چنین آموخته‌اید که روح شما در جای دیگری است. ]این‌طور گفته شده که[ شما با مرگ به ملاقات آن روح می‌روید، از آن روح می‌آیید یا به آن روح باز می‌گردید. اما تعداد بسیار کمی هستند که به شما بگویند روح شما با شما میآید و همراه شماست. و ما حتی در ]چنل‌های[ این ماه به شما گفته‌ایم که روح شما با شماست، اما چیزهای بیشتری وجود دارد.

ما در گذشته در مورد چیزی به نام «اشتراک روح» صحبت کرده‌ایم و این ]موضوعی[ گیج‌کننده است زیرا افرادی خواهند گفت: «یک دقیقه صبر کن! یک دقیقه صبر کن! روح من ارزشمند است؛ متعلق به من است؛ نام من روی آن است، بنابراین نمی‌گذارم کسی در روح من سهیم باشد.» و من ]در پاسخ[ می‌گویم: چقدر شما سه‌بعدی هستید! زیرا وقتی به آن سو[ی پرده[ می‌روید و متوجه می‌شوید که روح شما با همۀ روح‌های جهان به اشتراک گذاشته شده است، حسابی خواهید خندید! راه‌هایی وجود دارد که روح شما را می‌توان با بسیاری از روح‌های دیگر به روش‌های خاصی به اشتراک گذاشت که بسیار زیبا، بسیار زیبا هستند.

من شما را به ]زمان[ «نسیم تولد» برمی‌گردانم. ما قبلا این را شرح داده‌ایم. شما ]در آن هنگام[ در سطحی با روح والدینتان نشسته‌اید و می‌گویید: «من در حال آمدن هستم؛ شما را انتخاب کرده‌ام؛ شما در حال حاضر در این سیاره هستید و من در حال صحبت با روح شما هستم. من همانطور که برنامهریزی کرده بودیم وارد میشوم.» شما با این  موضوع که پدر و مادرتان را خودتان انتخاب کرده‌اید دچار چالش می‌شوید و می‌گویید: «نه، من این کار را نکردم! من هرگز این پدر و مادر را انتخاب نمیکردم.» ]البته تنها[ برخی از شما ]چنین می‌گویید[. شما می‌گویید: «این مسخره است! کرایون من آن را باور نمیکنم زیرا خودم را میشناسم. من آن بدرفتاری و آزار و اذیت را انتخاب نمیکردم. من ]آن انتخاب را[ نخواهم داشت!»

اگر ]قرار بوده[ شما آموزگار آنها باشید چه؟ اگر آنها روح‌های کهن جدید باشند و شما یک روح کهن قدیمی‌تر باشید چه؟ [کرایون می‌خندد] تفاوت بزرگی ]وجود دارد]. به عبارت دیگر، اگر دانسته و هدفمند آمده باشید، نه تنها برای اینکه خودتان چیزی یاد بگیرید، بلکه برای اینکه آنها نیز بیاموزند چه؟ آیا تا به حال به آن فکر کرده‌اید؟ در اینجا سیستمی برای کمک به یکدیگر وجود دارد. به همین دلیل است که برخی از این موارد را از قبل برنامه‌ریزی می‌کنید، از جمله افرادی که در هنگام تولد با شما خواهند بود.

حالا اگر شما این را با والدینتان برنامه‌ریزی کرده باشید، بگذارید بگویم اگر با پدر و مادر، برادران، خواهران خود این را برنامه‌ریزی کرده باشید، آیا فکر می‌کنید به همین جا ختم می‌شود؟ وقتی ]آنها این سیاره را[ ترک می‌کنند چطور؟ و قسمت خوبش اینجا است؛ حالا چیزی اتفاق می‌افتد، من بارها ]آن را[ به شما گفته‌ام، اما کسانی هستند که برای اولین بار این را می‌شنوند: وقتی آنها این سیاره را ترک می‌کنند، یا وقتی شما این سیاره را ترک می‌کنید، توافقی وجود دارد که تا آخرین نفسِ آن فرد زنده، آن دیگری همراه او باشد و روحشان را [با یکدیگر] شریک شوند، زیرا عشقی وجود دارد که باید نشان داده شود.

اگر واقعاً یک تجربۀ ناخوشایند با والدین خود داشته‌ باشید چه؟ اگر مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشید چه؟ اگر آنها نامهربان بودند چه؟ اگر به محض اینکه می‌توانستید خانۀ خود را ترک کرده باشید چه؟ وقتی به آن سوی پرده می‌روید متوجه می‌شوید که هیچ کدام از آن تجربیات همراهِ آنها ]از پرده] عبور نمی‌کند. این انتخاب آزادانۀ آنها بوده است. این آموخته‌های آنها بوده است. و ناگهان ]هنگامی که به آن سوی پرده می‌روند[ روح شما را شریک می‌شوند، اما آنها همه چیز را می‌دانند، [اینکه] چه چیزی درک شده است، چه چیزی درک نشده است، می‌دانند چه کردند، تمامی این چیزها را می‌دانند. و اکنون زمان آن رسیده است که آنها شما را دوست داشته باشند.

 

اگر پدر و مادر فوق‌العاده‌ای داشته باشید و واقعا دلتان برای آنها تنگ شده باشد چه؟ من در مورد پدر و مادری صحبت می‌کنم که فوت کرده‌اند؛ این اطلاعات به عنوان یک آمادگی برای کسانی نیز است که شاید در آینده این تجربه را داشته باشند. و شما بسیار دلتنگ آنها خواهید شد. حتی ممکن است برای آنها مراسم خاکسپاری یا هر آنچه که در فرهنگ شما باشد را برگزار کرده باشید، و آنها رفته‌اند و بخاطر آن، اندوهی وجود دارد. اگر آنها بهترین دوستان ]شما[ باشند چه؟ این فرصتی است برای آنها برای ادامۀ پیوندی عاشقانه. می‌بینید با ]گفتن[ این ]موضوع[ به کجا می‌روم؟ در اینجا نوعی عشق وجود دارد که واقعاً درباره‌اش به شما آموزش داده نشده است.

همکار من وقتی پدر و مادرش مسن‌تر بودند به دنیا آمد. آنها مُردند، آنها خیلی زود از زندگی او رفتند. او براستی نتوانست آنها را به عنوان بهترین دوستان ]خودش[ بشناسد. بنابراین هنگامی که او سی سالگی خود را آغاز می‌کرد، آنها مُرده بودند. و با این حال امروز به عنوان یک فرد مسن، او هنوز آنها را احساس می‌کند. ]تنها[ خاطره] آنها[ نیست. عزیزانم حتی هنوز هم در موارد خاصی عطر آن‌ها را حس می‌کنید. آیا از آن آگاه هستید؟ چیزی آنجا هست. گاهی اوقات او احساس می‌کند که پدرش در اتاق ]به او[ می‌گوید: «کارت عالی بود پسرم.» این می‌تواند ]صرفا[ یک تخیل انگاشته شود، اما این‌طور نیست. روح والدین ]او[ به شکلی با او بوده‌اند و در تجربه‌اش شریک هستند، به او نگاه می‌کنند، به او کمک می‌کنند، او را دوست می‌دارند.

من در حال حاضر با کسانی که فرزندان خود را از دست داده‌اند صحبت می‌کنم. یک زمان و دورۀ سوگواری وجود دارد. وقتی ]این زمان[ به نحوی گذشت، همچنان خاطرات و اشک‌ها باقی می‌مانند، اما اگر به شما بگویم که فرزندانتان توافق کرده‌اند که تمام عمر با شما باشند چه؟ تا به عنوان کودکی که می‌آید و در روح شما سهیم است، شما را دوست داشته باشد و بگوید: «تا آخرش با تو هستم مامان، بابا. من میدونم چه اتفاقی افتاده، اما من هنوز اینجا هستم. من هنوز به خالص‌ترین شکل اینجا هستم تا دستت رو بگیرم، شبها تو رو در آغوش بگیرم، به تو کمک کنم تا به یاد بیاوری که ما همه با هم هستیم، در چیزی به نام تغییر، به نام دنیا، به نام زندگی».

 

عشق متوقف نمیشود! چه سیستمی! عشق متوقف نمی‌شود! ما حتی به شما گفته‌ایم که این موضوع در مورد حیوانات خانگی‌تان و حیواناتی که از دستشان داده‌اید نیز صادق است. این ]حقیقت[ را سال‌ها پیش به شما گفتیم؛ اینکه آنها می‌خواهند این رابطۀ عاشقانه را ادامه دهند، اما به جای اینکه روح شما را با شما شریک شوند، ]مجددا به زندگی شما[ بازمی‌گردند. آنها خودشان را نشان می‌دهند، از شما می‌خواهند آنها را پیدا کنید و به رابطه‌تان بر اساس عشق ادامه دهید. این قدرت عشق است! اوه، آیا واقعاً بهتر از این می‌تواند باشد؟

]چنین[ سیستم‌هایی توسط آفریدگاری که جوهرۀ آن عشق است قرار داده شده است، این سیستم‌ها عشق را نشان می‌دهند؛ آنها تنبیه ندارند؛ آنها مجازات را به نمایش نمی‌گذارند؛ آنها عشق را برجسته می‌کنند و [با این حال[ جنبه‌های زیادی ]از عشق[  وجود دارد که شما را بالا می‌کشد وقتی احساس نمی‌کنید بتوانید بلند شوید، شما را از افسردگی بیرون می‌آورد زمانی که فکر نمی‌کنید که بتوانید؛ به شما امیدواری می‌دهد وقتی کسی در اطرافتان نیست و فکر می‌کنید که تنها هستید، زیرا کسی به شما نگفته ]که شما تنها نیستید[.

این حقیقت است و تنها کاری که باید انجام دهید تا آن را احساس کنید این است که آن را بپذیرید و تاییدش کنید. شاید شروع کنید با آنها صحبت کنید. ببینید چه اتفاقی می‌افتد وقتی با افرادی که دوستشان داشته‌اید و از دستشان داده‌اید شروع به گفت‌وگو می‌کنید. شما شروع به درک این ]موضوع[ که چیزی فراتر از روانشناسی است می‌کنید. ]شما درک می‌کنید که[ چیزی فراتر از سطح سلولی در حال رخ دادن است. آنها هنوز اینجا هستند!

و برای اینکه کار بهتری انجام دهید، وقتی به اطرافیان خود که دوستشان دارید نگاه می‌کنید، به همۀ آنهایی که از نظر احساسی و عشقی با آنها درگیر هستید، همۀ آنها، می‌توانید در چشمان آنها نگاه کنید و بگویید: «من تو را ترک نمیکنم. شاید از نظر فیزیکی ]این طور به نظر برسد[، اما من همیشه آنجا خواهم بود و به تو نگاه خواهم کرد، مثل همیشه دوستت دارم و به نوع دیگر یار [و همراهت] خواهم بود. شریکی که تو را دوست دارد، و آماده است تا به تو کمک کند و گاهی اوقات میتوانی مرا بشنوی و مرا احساس کنی.»

این سیستمی است که وجود دارد. شما با کسانی که دوستشان دارید می‌مانید و آنها نیز همین کار را خواهند کرد. [اطلاعات دربارۀ] این سیستمِ کمتر شناخته شده، به کسانی ارائه می‌شود که می‌توانند فراتر از آنچه قبلا می‌دانستند را درک کنند.

همان‌طور که آگاهی بشریت شروع به بالا رفتن می‌کند، ]انسان‌ها[ روشنگرتر می‌شوند و ]بنابراین[ ما قادر خواهیم بود موارد این‌چنینی را، که می‌توانم بگویم ]در واقع[ ایده‌های پیشرفته‌ای ]هستند[ بیشتر آموزش دهیم ]موضوعاتی مانند اینکه] وقتی اینجا هستید چه کسی هستید؛ وقتی اینجا نیستید، وقتی اینجا را ترک کرده‌اید و ]همچنین درباره[ سیستمی که زیبایی آن فراتر از کلمات است و انعکاس دهندۀ عشق خداوند است، سیستمی که برای شما خلق شده است تا هرگز تنها نباشید یا دلیلی برای غمگین بودن نداشته باشید.

چیزهای خیلی بیشتری وجود دارند. عزیزانم من عاشق همه شما هستم.

و این‌چنین است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

تعلیم دادن آکاش

مدیتیشن۱۲۱