پیشمدیتیشن۸۵
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.
این اولین چنل این ماه است. مثل همیشه،
چهار چنل ]در ماه[ ارائه خواهد شد. و در این ]چنل[ عنوان آنها را اعلام میکنیم. این چهار
]چنل [«اتصال
عشق» نامیده خواهد شد.
عزیزانم، هر چقدر هم دربارۀ چیزی که جوهر، بذر، [و] بزرگترین انرژی موجود است صحبت کنم، کافی نیست؛ و این همان چیزی است که از سوی آفریدگار آمده
است.
شاید در آینده، دوباره این را در چنل
دیگری بیان کنیم، اما این عشق بزرگ، همان تصویری است که شما شنیدهاید از آن ساخته
شدهاید.[۱] خلق شده در تصویر آفریدگار و آن تصویر «عشق» است و بنابراین هر یک
از این چنلها، ویژگی عشق را نشان خواهند داد. هر چهار چنل به صورت رایگان در وبسایت همکارم در دسترس همه قرار دارند.
ما این ]چنل[
را ]با صحبت[ از عشق کسانی که شما نمیبینیدشان
شروع میکنیم، کسانی که فکر میکنید ممکن است حتی وجود نداشته باشند. بستگی دارد که در این فرهنگ به شما چه چیزی گفته شده است، بستگی دارد که چه دکترینی
آموختهاید، بستگی دارد به اینکه شاید ]تصور میکنید] آنها آنجا وجود دارند یا ندارند.
نظر شما در مورد راهنماها و فرشتگان
چیست؟ نظر شما در مورد [آنچه] نادیدنی [است] چیست؟ نظر شما در این باره چیست که
برخی میگویند: «تو در جهالتی که به فراتر از خودت فکر میکنی!»؟ یا اینکه:
«[چون] تو مستقل هستی. هیچکس به تو کمک
نخواهد کرد.» آیا ]چنین چیزهایی[
به شما گفته شده است؟
حقیقت، برخلاف حرفهای آنهاست عزیزانم، و این به شیوه و انرژیای که در حقیقت و زیباییاش غافلگیرکننده
است واقعیت دارد. عزیزانم حقیقت
این است: شما هیچوقت تنها به اینجا نیامدهاید. هیچ انسانی تنها نمیآید.
روح وسیلۀ زیبایی است که با شما میآید. عزیزانم ]روح شما[ در آن سوی پرده نمیماند. ]ویژگی[ فرابعدی بودن روح شما در
حال حاضر در همان صندلیای که شما در آن نشسته و مشغول تماشای این برنامه هستید
نشسته است. ]روح شما[
با شماست. شاید این کمی خطیتر از آن چیزی باشد که انتظار داشتید بشنوید، اما این
حقیقت دارد.
و در این روح، شما هستید در اشکال فراوان؛
این شُمایِ فرابعدی است؛ شماهایی که در زندگیهای گذشته بودهاید ]و البته[ به نوعی هنوز هم با شما وجود
دارند؛ آگاهیای که هرگز از بین نمیرود، آن خود شما هستید.
و آنچه که قبلاً در مورد آن صحبت کردهایم این است که مجموعهای از راهنماها همراه شما میآیند و در هر زندگی یکسان هستند، راهنماها، همان حضور فرشتهگون
همراهتان است. برخی احساس کردهاند ]که[: «خب، این ]حضور فرشتهگون[
جزئی از من است.» در مورد آن کمی حق با شماست، اینطور حس میکنید که خود شما هستند؛ آنها بخشی از خود برتر
هستند که شما میگویید ]همان[ خودتان
است.
شما نمیتوانید این چیزها را به گروههای
خطی و چهرهها و اعداد تفکیک کنید. ]راهنماها و فرشتگان[ در یک حالت فرابعدی متعلق به شما هستند که حالت منفرد و واحد یا اشکال یا چهره یا اعداد ندارند، و
با این حال اينطور به نظر میرسند [که دارند]. این احساس به شما دست میدهد زیرا
آنها بسیار شخصی و فردی هستند.
میخواهم به هر کسی که ]این چنل را[ تماشا میکند بگویم، اگر این
اولین بارتان است که این را میشنوید، دوست دارم امشب تنها بنشینید و فقط آنها را
صدا بزنید: «اگر آنجا هستی، نشانم بده.»
انجامش بدهید و اگر ]اجازه حضورشان را[ دادید تعجب نکنید، و اگر در هنگام
گفتن آن ]کلمات[ جدی هستید، ممکن است کمی مورمور شوید.
و این ]نشانۀ] یک بله ]از طرف
آنها] است. این رابطه علت و معلولی که در آن
شما قلب خود را باز میکنید و این سوال را میپرسید، یکی از زیباترین کارهایی است که یک انسان میتواند انجام دهد.
من میخواهم درک کنید که آنها به محض ورودشان در کنار شما، عشق فوقالعادهای
با خود به همراه دارند، عشق به شما، به
روحی که هستید، ]عشق به[
انسانِ در تجلیای که هستید! هدف آنها کمک به شماست؛ به همین دلیل به آنها راهنما
میگویند؛ آنها فرشته هستند؛ شما آنها را نمیبینید، [درواقع] احساسشان میکنید؛ و
اگر اجازه دهید آنها در این احساس، واقعیت شما را نیز شکل میدهند. آنها
کسانی هستند که شما را در حرکت در
مسیرتان راهنمایی میکنند؛ به شما کمک میکنند تا در زمان مناسب به مکان مناسب
بروید یا کمک میکنند تصمیماتی بگیرید که از طریق شهودتان بر آن ]تصمیمات[
تأثیر بگذارید. [مثلا] میگویند: «از این در ]برو[!
نه از آن در!»
آنها کسانی هستند که با شما در میدان هستند،
قبلاً درباره آن صحبت کردهایم. عزیزانم آنها شما را از ]دایرۀ] شانس و اقبال خارج میکنند.[۲] هنوز هم کسانی هستند که میگویند: «من در یک جنگ نابرابر هستم.» ]این اصطلاحی است[ که در کشور همکار من [۳] استفاده میشود؛ یعنی: «من هر روز که از خانه بیرون میروم تاس میاندازم و از طریق شانس و اقبالم مسیرم را مییابم و ممکن است هر اتفاقی برایم بیفتد.» اگر با راهنماهای خود ارتباط
برقرار کنید اینطور نخواهد بود. اگر هدف فرشتگان را درک کنید و دلیل اینجا بودنتان را.
این راهنماها، همانهایی هستند که
اغلب از شما محافظت میکنند، اما نه تا موقعی که تصدیق کنید که این واقعیت دارد یا آنها آنجا هستند؛ «خوب
دلیلش چیست کرایون؟ چرا باید کارهایی برای به اصطلاح فعالسازی راهنماها انجام دهیم؟»
و پاسخ این است. شما انتخاب آزاد دارید که این کار را نکنید. شنیدید؟ تمام زندگیتان اگر
بخواهید میتوانید آنها را نادیده بگیرید و تمام تلاش خود را
بکنید، و وقتی به آن سوی پرده بازمیگردید،
ما همان جشنی را برای شما برگزار خواهیم کرد که برای کسی که در چهار سالگی با آن
راهنماها مشغول بود![۴] [کرایون میخندد] چهار ساله!
شنیدید؟ قضاوتی در کار نیست،
هیچ قضاوتی وجود ندارد، اما
فرصت هم وجود دارد. و این ]فرصت[ برای کسانی است که میخواهند
بفهمند عشقی در کار هست وقتی که شما به اینجا [یعنی زندگی بر روی زمین] میآیید و آن
گروه فرشتگان نیز با شما میآیند.
من میخواهم تصویر دیگری برایتان ترسیم کنم. قبلاً این کار را بارها انجام
دادهام. میخواهم تصویری را مجسم کنید. اینجا شما در این سیاره هستید و تمام تلاشتان را برای زنده ماندن انجام میدهید،
تمام تلاش خود را میکنید که شاید فردی دلسوز باشید،
تلاش کردید از چیزی که شما آن را شانس مینامید
طفره بروید. گاهی اوقات ]اتفاقات[ باعث میشود
احساس کنید قربانی انرژی اطراف خود هستید زیرا شاید همه چیز خوب پیش نرود. و در اینجا راهنمایانی هستند که نشستهاند و به شما نگاه میکنند و هیچ
کاری انجام نمیدهند زیرا شما هرگز به آنها خوشامد نگفتهاید، هرگز قدردانشان
نبودهاید. شما هرگز نگفتهاید: «از شما میخواهم به من کمک کنید. میخواهم
شهودم را تقویت کنید. میخواهم به من کمک کنید تا گوش فرا دهم.»
شما هرگز آن را انجام ندادهاید. شاید به این دلیل که به شما گفته شده که آنها وجود ندارند یا ]این
باور[ خندهدار است یا باید به چیز دیگری اعتماد کنید،
یا شاید پیامبری وجود داشته باشد ]که به
آن باید اعتماد کنید[؛ یا شاید به شما گفته شده که حتی نمیتوانید
با خدا صحبت کنید، و شخص دیگری باید این کار را برای شما انجام دهد.
همه این چیزها مانع درک این مفهوم میشود که شما همراه با
الوهیت آمدهاید، اما چون انتخاب
آزاد دارید تا زمانی که آن را فعال نکنید هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.
فعال کردن به این معنی است که بار دیگر مینشینید و میگویید: «من شما
را در زندگیام میخواهم. شما حقیقتا وجود
دارید. من آن را باور دارم. سپاسگزارم که عاشقم هستید.»
آیا میتوانید تصور کنید که آنها با چه عشقی شما را درحالی
که این سو و آن سو دست و پا میزنید تماشا میکنند؟ و
آنچه را که میخواهید باور دارند و در تمام آن مدت به صورت
مجازی دستشان را ]به سویتان[ دراز
کرده و میگویند: «دست من را بگیر! دست من را بگیر! فقط انجامش بده! ما را حس نمیکنی؟ آیا
درک نمیکنی؟ به هیچکس غیر از انرژی مرکزِ خودت باور نداشته باش. به قلبت رجوع کن و ببین آنچه به تو گفته شده درست است یا نه و اگر تو
بخواهی ما هم وارد میشویم.»
در تمام زندگی شما، شاید تا آخرین نفستان دستانشان را ]به سوی
شما[ دراز کردهاند و [در انتظارتان] نشستهاند؛ تا اين حد شما را دوست
دارند؛ آنها هرگز تسلیم نمیشوند، آنها هرگز تسلیم نمیشوند! آنها همیشه آنجا
هستند زیرا برای همین با شما هستند؛ آنها با شما میآیند.
آیا میدانستید که پیش از اینکه قدم به نسیم تولد[۵] بگذارید و به اینجا بیایید، دیداری بین
همۀ شما شکل میگیرد، ]آنها به شما میگویند[: «این
بار لطفا ما را احساس کن. همه چیزهایی که بهت گفته میشود را
باور نکن. به قلبت گوش بده. ما را باور کن و
سپس به ما اجازه بده تا کمکت کنیم، [اجازه بده] در همۀ امور راهنمایی کنیم تا به
مکانهای خوبی که هیچ چالهای ندارد هدایتت کنیم.
و شهودت کمک میکند تا با همکاران و افراد
مناسب ملاقات کنی، بنابراین مشکلاتی که شاید در آخرین زندگی داشتی بسیار کمتر
خواهد بود. بگذار این یک زندگی زیبا
باشد، بدون خیانت، ]سرشار از[ شفقت و
عشق و چیزهای خوب.»
به همین دلیل آنها اینجا هستند عزیزانم. عشقی بیکران وجود دارد. راهنمایان
شما، فرشتگان شما، واقعی هستند. آنها حتی نام شما را
بر روی خود دارند. ما نام شما را در
آواز نور میخوانیم. آنها متعلق به شما
هستند. عزیزانم سیستمی از «عشق» وجود دارد.
ارتباطی با عشق آفریدگار وجود دارد و بخشی از آن با شما میآید،
همیشه با شما، و منتظر است تا شما آن را تصدیق کنید تا بتوانید به سوی واقعیت الهیای
که به عنوان دودمان و تبار یک روح کهن سزاوار آن هستید، حرکت کنید.
من این چیزها را به شما نمیگویم مگر اینکه حقیقت باشند. هیچ دلیلی ندارد
که چیزی را که به شما تعلق دارد، به شما بفروشیم!
تنها به شما میگویم پذیرای آن باشید. خودتان ببینید که
حقیقت دارد یا ندارد. آن فضای بسیار زیبا
را بگشایید تا آن در آنچه که ذهن و قلب شماست با حقیقتی بزرگتر از آنچه تاکنون به
شما گفته شده است سرازیر شود.
به همین دلیل است که من اینجا هستم. من اینجا هستم تا اطلاعاتی را به شما
بدهم که شاید قبلاً نشنیدهایدشان، اطلاعاتی که متعلق به شماست. دوستداشتنی است،
بسیار دوستداشتنی. این دکترینی نیست
که از شما بخواهیم از آن پیروی کنید. این عشق است که از شما میخواهیم پیرو آن
باشید، عشق خدا.
من کرایون هستم عاشق بشریت و به دادن این درسها ادامه میدهم تا برخی از
شما تغییر در زندگی را تجربه کنید و درک کنید که همیشه دوست داشته میشوید و هرگز
تنها نیستید.
و اینچنین است.
[۱] در انجیل و کتابهای آسمانی، گفته شده که انسان در تصویر خدا ساخته شده است
و کرایون بارها گفته که آن تصویر استعاره از عشق است. مترجم
[۲] کنترل زندگی را خود در دست بگیرید.مترجم
[۳] لی کارول
[۴] اشاره کرایون به این موضوع که
کودکان تا چهار یا پنج سالگی راهنماهای خود را میبینند و با آنان مشغول حرف و
بازی و ... هستند. مترجم
[۵] زمان ورود به این سیاره
نظرات
ارسال یک نظر