پیشمدیتیشن۸۴
2022.05.25
درود عزیزانم، کرایون هستم از خدمات مغناطیسی.
این
چهارمین پیام از مجموعه پیامهای این ماه است و در این پیام، ما این سری خاص از
مطالب مرتبط با «زمانبندی» را به طور کلی و با بیان کمی از جزئیات به پایان
میرسانیم. ما قبلاً چنلهای زیادی را در مورد
زمانبندی ارائه دادهایم. مواردی که در این ماه بیان
کردیم نگاه جزئیتر به
برخی مفاهیم خاص است که به طور کلی قبلاً در مورد آنها بحث کردهایم. وقتی صحبت از آن چیزی که شما
آن را زمانبندی مینامید
میشود، لایههای
زیادی وجود دارند. ماهیت
طنزآلود قضیه این است که وقتی به آن سوی پرده میرسید،
زمان، همان چیزی نیست که برای شما در اینجاست.
زمان
برای ما [پدیدهای است که[ در یک دایره تعریف میشود.
و دایره کوچکتر و کوچکتر
میشود تا زمانی که میتوان
گفت به یک نقطه تبدیل شود. و
اگر چه هنوز ]زمان[ به نوعی وجود دارد، اما همۀ زمانها در لحظۀ
حال معنا پیدا میکنند. بنابراین
در حالی که شما ]زمان[ را به عنوان یک مسیر طولانی و مستقیم قطار
میبینید و ]در
حالیکه[ شما خودِ قطار هستید، شما
گذشته را میبینید، اکنون را میبینید و آینده را میبینید.
اما
بگذارید یک چیزی از شما بپرسم. اگر
آن قطاری که شما تصور میکنید در گذشته بوده است و در حال حاضر در حال سفر است و
به آینده میرود، اگر آن را در ذهن خود در یک مسیر مستقیم میبینید، ]بنابراین[ آیا شما آگاه هستید که لحظۀ
حالی ]برای
شما[ وجود ندارد زیرا
قطار شما همیشه از گذشته به آینده در حرکت است؟ ]این قطار[ هرگز
متوقف نمیشود، بنابراین شما باید لحظۀ حال را دوباره تعریف کنید.
لحظۀ
حال شبیه ماست، همیشه در حال حرکت از حالتی به حالت دیگر است.[1]
اگر [فرضاً] آن قطاری که در یک مسیر مستقیم است را گرفته و آن را ]در مسیر[ دایرهای حرکت دهید و شما آن ]مسیر دایرهای[ را کوچکتر و کوچکتر کنید، آنگاه قطار به
سادگی دور همان حلقه میچرخد. این
توضیحی است از اینکه ما شما را چگونه میبینیم و زمان در این سوی پرده چگونه کار
میکند.
درواقع
زمان وجود ندارد. ما آنچه را که شما به عنوان «گذشته» در نظر میگیرید، میبینیم؛
(مکث) و چون
]گذشته[ در آکاش شما وجود دارد، از آن
استفاده میکنید و بنابراین ]گویی[ در لحظۀ حال است. آیا میخواهید ]از
آکاشتان[ برای آینده استفاده کنید؟ پاسخ مثبت است و [البته] چیزهای بیشتری هم
هست که هر لحظه در زمانِ اکنون، در حالِ فرا گرفتن آنها هستید. بنابراین «آینده»
نیز بخشی از لحظۀ حال، در آن قطار است که در یک دایره کوچک قرار دارد.
من
این چیزها را به شما نشان میدهم، حتی اگر آنها را درک نکنید تا پیشفرضی برای یک
سؤال ایجاد شود. و پیشفرض
سوال این است که شما بسیار قدرتمندتر از آنچه فکر میکنید هستید. و سوال در مورد «تناسخ»
است. خوب
ما بارها و بارها دربارۀ تناسخ و حتی زمانبندی آن صحبت کردهایم. حالا که کمی مشخصتر است پرسشی
مطرح میشود و این خواهد بود: «کرایون عزیز، آیا این امکان وجود دارد که ما
تجلیهای آیندۀ خود را فراتر
از این موضوع که والدین ما قرار است چه کسی باشند، برنامهریزی
کنیم؟ واقعا ]آیا
این امکان وجود دارد[ این را برنامهریزی کنیم که [در زندگی بعدی] قرار است کجا باشیم یا
احتمالا چه جنسیتی داشته باشیم یا چه کاری قرار است انجام دهیم یا شاید چه اتفاقی
قرار است بیفتد؟»
اکنون
وارد چند سؤال باطنی بسیار جالب میشوید. شما انتخاب آزاد دارید. این وارد ]موضوع[ قراردادها، برنامهها که در مورد آن صحبت میکنیم،
میشود. تکتک
افرادی که به شما آموزش میدهند، افرادی که در اطراف بودهاند و از خِرد و حکمتِ
کارمای آکاشیک و انرژیهای دیگر در رابطه با زندگیهای گذشته و آینده برخوردارند، چیزی به شما میگویند. این قراردادی که احساس میکنید
دارید یا این برنامهای که احساس میکنید دارید، درست از گذشته آمده است. این شما هستید که پیش از اینکه
به اینجا برسید برای زندگی خود برنامهریزی میکنید. بنابراین به آن سؤال بخصوص
قبلاً به نوعی پاسخ داده شده است، اما ]این برنامهریزی برای زندگی بعدی[ چقدر میتواند دقیق باشد؟
دربارۀ
آن قراردادها و برنامهها، همۀ کسانی که دربارۀ بایگانی آکاشیک تدریس میکنند، با
هم موافقند که این قراردادها و برنامهها فقط نقطۀ شروع هستند؛ زمانیکه به
این سیاره وارد میشوید و شروع میکنید به انجام چیزهایی که ذاتاً و بصورت باطنی
احساس میکنید که باید انجامشان دهید، به دلیل انرژی موجود در سیاره و انتخاب آزاد
خود، شروع به انجام آن کارها میکنید، [با این وجود] میتوانید آنها را در هر زمان
تغییر دهید. حتی
گفتهام که
[آن قراردادها و برنامهها[ با جوهر نامرئی نوشته شدهاند![2]
بنابراین
ممکن است احساس کنید که قرار است کاری انجام دهید، اما اگر چیزی بهتر به خاطر
انرژی ]موجود در سیاره] از راه
برسد چه؟ آیا
این بدان معناست که باید به برنامۀ قدیمی یا انرژی قدیمی پایبند باشید یا میتوانید آن قرارداد را با
انجام کاری کاملاً متفاوت تغییر دهید و در مورد آن احساس خوبی داشته باشید؟ و پاسخ مثبت است. این همیشه و
همیشه حقِ انتخاب شماست.
بنابراین
برنامهریزی و قراردادها و همۀ این کارهای خطی که فکر میکنید انجام میدهید همیشه قابلیت تغییر دارند. اما این ]توضیحات[ به این سوال پاسخ نمیدهد که : «کرایون
عزیز چقدر ]این
طرح و برنامهریزی[ خاص
و دقیق است؟ آیا
میتوانیم برای آینده
برنامهریزی کنیم؟»
بیایید در مورد آن صحبت کنیم. این کاری است که
باستانیان برای مدت بسیار طولانی انجامش میدادهاند. من از شما میخواهم این ]موضوع[ را بررسی کنید و به من بگویید که در مورد آن
چه احساسی دارید. آیا حقیقت دارد یا خیر؟
سیستمهای
اعتقادی خاصی در این سیاره وجود دارند، در واقع یکی از این سیستمها، یک سیستم اعتقادی
اصلی است[3]
و این سیستم، رهبران خود را میسنجد و روی تناسخ به منظور ادامۀ حکمت و خرد برای
آموزش آن حساب میکند. و
منظور من از آن این است که رهبران شاید در این سیستم اعتقادی خاص میدانند که در
زندگی بعدی چه کسانی خواهند بود. آنها
جنسیت خود را میدانند، ]میدانند[ کجا خواهند بود و سپس معما، پیدا کردن
آنهاست تا
بتوانند به آموزش ادامه دهند.[4]
بنابراین
آنها به طور کامل این ایده که
زمین مدرسه است را میدانند؛ اما علاوه بر آن، آنها خرد شَمَنی را پیشبینی
میکنند که به راه خود ادامه میدهد و در زندگی بعدی، آنها به دنبالش میگردند. و آن رهبر یا شمن خاص در همین
زندگی به شاگردانش خواهد گفت: «اینجا
در این شهر، در این زمان، به دنبال این جنسیت، در این سن و سال باشید و آن ]شخص،
خود[ من خواهم بود. من برمیگردم
و به شما نشانههایی
میدهم که [آن شخص] من
هستم.» نظرتان
راجع به این چیست؟ بنابراین شما نه تنها برنامهای دارید، بلکه میتوانید به مردم
بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید و کجا به دنبالتان بگردند. این خبر قدیمی
نیست.
بیایید
نگاهی به سابقۀ نحوۀ عملکرد آن بیندازیم.
زیرا
این سیستم اعتقادی خاص، فرد را زمانی که خیلی جوان است، شش تا ده ساله برمیگزیند، او را همانطور که باید پیدا
میکند و سپس به او آموزش خواهند داد. ]آن شخص[ باید فردی هوشمند باشد زیرا او را به خارج
از کشور میفرستند تا چندین زبان یاد بگیرد؛ سپس او بازخواهد گشت. او را به
مدارس عالی میفرستند تا خردمند و تحصیلکرده باشد. و هر بار که این اتفاق روی
داده است، آن فرد این وظیفه را بر عهده گرفته و در آن بسیار خوب عمل کرده است،
همانطور که به سادگی ]این
وظیفه را[ به یاد میآورد. احتمال
اینکه این تصادفی باشد چقدر است، ]احتمال
اینکه[ کسی را داشته باشید که بتواند این کار را انجام دهد؟ و این چیزی است که من میخواهم
به شما نشان دهم. ]این[ عمل میکند.
سایر
سیستمهای اعتقادی که شبیه به آن هستند، [مانند سیستم تبتی]، رینپوشی خود
را به همین ترتیب انتخاب کردهاند.[5]
آنها به دهکده میروند و به دنبال کودکانی میگردند که تجلی رینپوشهها هستند. آنها از رهبران هستند و به
همین ترتیب به آنها تعلیم میدهند. این یک ساختار از سیستم تناسخ برنامهریزیشده
است و کار میکند.
پس
بیایید به سوال برگردیم. تا چه اندازه ]زندگی
بعدی برنامهریزی و[ مشخص میشود؟ و
پاسخ به همان اندازه که شما بخواهید مشخص است.
عزیزم،
روحکهن، به من گوش کن. ما
اکنون ابزارهای جدیدی برای کار با روح در این انرژی جدید داریم که حتی آنچه که شمنها مدتها
پیش میتوانستند انجام دهند را تقلید میکند. من میخواهم به شما بگویم که
شهود شما در حال حاضر که در اینجا زندگی میکنید ممکن است به خوبی با کاری که
ممکن است در آینده انجام دهید فعال شود.
و
اتفاقاتی که این بار در این زندگی برای شما روی میدهد، وقتی آن سوی پرده بروید،
آنچه که در دفعه بعد (زندگی بعدی) انجام میدهید را تعیین و تعدیل میکند.
]این موضوع[ برای بسیاری که میگویند: «من می خواهم
برگردم و میخواهم در این فرهنگ یا آن
فرهنگ باشم. من میخواهم این و آن را انجام دهم.» شروع
به بسیار روشنتر شدن کرده است. و این ]خواسته[ به میدان میرود، به برنامهریزی آکاشیک وارد
میشود. تقریباً مثل این است که شما دوباره فهرستی از کارهایی که بار بعد انجام
خواهید داد، جنسیتی که خواهید بود، جایی که خواهید بود و آنچه ممکن است انجام دهید
را ارائه میدهید؛ و این حتی میتواند
ادامۀ کاری که اکنون انجام میدهید باشد.
موارد
بسیار زیادی وجود داشته است که افراد خلاق و نوآور این کار را انجام دادهاند، مخصوصاً آنهایی که در موسیقی
فعالیت میکنند. در این موارد، آنها به سیاره بازخواهند گشت و از همان جایی که
بودند ادامه خواهند داد. و
فردی به آثار و قطعات موسیقی آنها نگاه میکند و میگوید: «این اثر بسیار شبیه به
اثر یک استاد قدیمی است. شما قطعات موسیقی مشابه را دارید. شما به همان شکل کار می
کنید.» و [آن
موسیقیدانان] ممکن است به شما چشمکی بزنند و بگویند: «خب، من هم همین احساس را
دارم!»
هنرمندان
بزرگ بازخواهند گشت و همچنان هنرمندان بزرگی خواهند بود. برخی به همان روشی که قبلا
نقاشی می کردند نقاشی میکنند. همیشه
اینطور بوده است. برخی
از انرژیها، به ویژه انرژیهای افراد خلاق در عشق و شفقت، به انرژی بعد انتقال
مییابد. گاهی
اوقات شمنها به عنوان شمن برمیگردند.
واقعیت
از این هم فراتر است. آیا
میتوانید همینطور که امروز آنجا نشستهاید و ]آنچه در[ ادامه پس از رفتنتان ]رخ میدهد[ را درک کنید و به آن فکر کنید؟ چه مفهومی! کسانی هستند که
چشمانشان را گرد میکنند و میگویند: «خب
کرایون، حالا تو کمی زیادهروی
کردی!» و من به شما خواهم گفت، فقط به آنچه قبلاً در آن مکانهایی که این کارها را
انجام میدهند و به آن اعتقاد دارند صورت گرفته و انجام شده نگاه کنید. این هدیه متعلق
به شما نیز هست.
در
حلقه دوازده امشب من میخواهم فراتر، بسیار فراتر بروم. و من میخواهم یک سوال بپرسم [کرایون
میخندد]: آیا میتوانید
آیندۀ تجلی و زندگی بعدی خود و اینکه ممکن است چه کاری انجام دهید و چه وظیفهای
داشته باشید را پیشبینی
کنید؟ ]منظورم[ آنچه که برنامهریزی کردهاید
نیست؛ آیا واقعاً میتوانید خودتان را در حال انجام آن ببینید؟ ممکن است حتی ]طرح و برنامهای[ لغو شود، آیا میتوانید آینده را کنترل کنید
یا نه؟ ما
قرار است در مدت کوتاهی در مورد آن برای اعضای حلقه دوازده بحث کنیم.
همه
میتوانند این چنلها را گوش کنند. ]چنلها[ همانطوری که هستند، کاملاند. گاهی اوقات کمی بیشتر در حلقه
دوازده ]به موضوعات[ میپردازیم. به همین دلیل است که ]حلقه دوازده[ وجود دارد، تا به شما کمک کند خودتان و شفای خود و
اینکه تا چه حد باشکوه هستید را درک کنید.
و اینچنین است.
[1] منظور
شبیه کرایون و روح و موجودات فرابعدی.مترجم
[2] یعنی
قابلیت تغییر کردن را دارند.
[3] منظور
سیستم باوری هند که شاید به نوعی مهد ایدۀ تناسخ محسوب میشود.مترجم
[4] یک مثال از این موضوع ساتیاسایبابا
بود. ساتیاسایبابا قبل از مرگ، زمان تولد بعدی خود و مکان تولد بعدیاش را اعلام
کرد تا شاگردان وی او را بیابند. این به نوعی به سیستم اعتقادی هندو اشاره دارد که
در آن، گوروها (معلمان معنوی) به دقت محاسبه و شمارش و مطالعه میشوند و پس از
فوت، تلاش میشود تا آن گورو را در زندگی بعدی پیدا کرده و آموزشهای معنوی خود را
از او دریافت کنند. به عبارت دیگر، سیستم اعتقادی هندو بر این فرض استوار است که
گوروها به عنوان راهنمایان معنوی، سعی میکنند تا در زندگی بعدی نیز در کنار
شاگردانشان باشند و آنها را هدایت کنند.مترجم
[5] rinposhee 1 در بودیسم تبتی یک تجلی لاما یا رهبر
مورد محترم است، یک لقب افتخاری که برای معلمان مهم در سنت تبتی استفاده میشود.
معنی لغوی آن "جواهر گرانبها" است. هنگامی که یک معلم " rinposhee" نامیده میشود،
معمولاً به این معنی است که او یک تولکو است (فردی است که از نظر روحی به
اندازه کافی پیشرفته است که بتواند مسیر تجلی خود را هدایت کند و بتواند پیروان
خود را برای یافتن تجلی بعدی خود راهنمایی کنند.( که به عنوان تجلی یک استاد برجسته در این زندگی شناخته شده است. او از
دوران کودکی با تمرین و تشریفات بودایی آموزش دیده است و پس از تکمیل آموزش، مسئولیتهای
تجلی قبلی را بر عهده میگیرد. مترجم
نظرات
ارسال یک نظر