ماشین عشق؛ قسمت دوم
18ژولای2020
درود عزیزانم، کرایون هستم
از خدمات مغناطیسی.
این چنل دوم از چنلهای چهارگانهای است که موضوعش ماشین عشق است.
عنوان نامتعارفی به نظر میرسد. اینطور نیست؟ ولی بیانگر معنای دیگری است. به شما
گفتهایم که تقریباً هر چیزی که میشنوید، چه بهصورت چنل، چه در قالب نوشته و چه
در کتب مقدس، اغلب دربردارندۀ اطلاعات دیگری هستند که گاه بصورت استعارهاند و گاه
انرژیوار در قالب آنچه ما زبان سوم مینامیمش، به شما عرضه میشوند. در نتیجه چیزهایی
را حس میکنید که ورای سخنهای بهزبانراندهشده است. از شکلگیری زمین برایتان
گفتیم. از معنای ماشین عشق برایتان گفتیم. این عنوان بیانگر مفهوم دیگری است. عشق، آفریدگار است، ماشین، فرایند آفرینش آدمی است. واژۀ ماشین از این رو
انتخاب شده که شما یک شیء سهبعدی را که هدف معینی دارد، درک میکنید. هدف از ساخت
یک ماشین این نبوده که صرفاً به عنوان یک ماشین وجود داشته باشد، بلکه چیزی میسازد،
کاری انجام میدهد و اجزای متحرکی دارد که برای تولید چیزی با هم در حرکت و تعامل هستند.
و این موضوعِ سخن ماست.
میخواهم چند نکته را بدانید. اول اینکه اطلاعاتی که طی امروز و فردا
به شما میدهم، آموزشهایی هستند که از همکارم[1] و همکار او و تیم آنها
خواهید شنید. پیش از این پیامهای مشابهی ارائه کردهام و آنها هم آن را آموزش میدهند.
با این وجود نه تنها از هویت شنوندگان این لحظه، بلکه از شنوندگان آینده نیز
آگاهم، بسیار آگاه. در این میان شنوندگانی خواهند بود که پیش از این هرگز مطالب
همکار من، همکارش و تیم آنها را نشنیدهاند، پس همۀ آنچه میگویم برایشان کاملاً
جدید خواهد بود. شاید برای بعضی از شما حکم مرور را داشته باشد، برای بعضی از شما
اطلاعاتی مضاعَف باشد؛ ولی برای بسیاری از شما اطلاعاتی جدید است. خیلیها با انکار
این گفته چشمهای خود را میگردانند. و آن گفته این است که هیچ یک از مطالبی که
قرار است به شما بگویم، در هیچ یک از سیستمهای شما یافت نمیشود؛ ولی خیلی از چیزهایی
که میخواهم طی امروز و فردا برایتان بگویم، شناختهشده هستند. این اطلاعات به
صورت شهودی و در سطح سلولی شناختهشدهاند. این اطلاعات جزوی ذاتی و جداییناپذیر
از دیانای شما هستند. بومیهای این سیاره کسانی هستند که بعضی از این حقایق را
برملا خواهند کرد؛ زیرا آنها همانهایی هستند که در هنگام وقوع این حوادث اینجا
بودند، درست قبل از اینکه سازمانهای تفکر معنوی ناچار به تبدیل این اطلاعات به
تعالیم و اعتقادات مذهبی شوند؛ بنابراین برای دستیابی به حقیقت اساسی و دانش اصلی
به بومیان خود روی خواهید آورد. و این را بارها خواهم گفت.
چنل اول پس از آن خاتمه یافت که درباره آفرینش این سیاره گفتیم و این
حقیقت که حیات دیرهنگام آغاز شد و از این گفتیم که چرا. باید اینگونه میبود. لازم
بوده که منتظر بمانید تا ماشین [عشق] در کار آفرینش انسان با زمانبندی مناسب، به
گونهای عمل کند که انسان در این زمان و مکان، آمادگی دریافت بذری را داشته باشد که
در راه بوده است. و بعضی خواهند گفت: «خوب، شما منتظر چه چیزی بودید و چرا حتماً
اتفاق میافتاد؟» ماشین آفرینش نژاد بشر که اینجاست، بخشی از برنامه است و بر اساس
این برنامه، پیش از شما موارد بسیاری از حیات در این کهکشان وجود داشت. در چنل اول
درباره آن گفتهایم. برای دستیابی به توصیفی از چگونگی وقوع و یا چرایی آن و اینکه
آنچه پیش آمده، چقدر طبیعی است، به عقب بازگردید.
این ما را به نقطهای میآورد که زندگی بر روی این سیاره آغاز شد و
آنچه فَرگشت مینامیدش، آغاز شد. و این همان جایی است که برایتان عجیبوغریب میشود.
و برای اولین بار میتوانیم به شما بگوییم، همان طور که همکارم بارها گزارش کرده،
درباره آنچه در ادامه میگویم، پژوهشهایی علمی آغاز میشود. این نقطۀ آغازی است
که افرادی به شبیهسازی درباره چیزهایی خواهند پرداخت که به عنوان معلوماتی موثق
از تکاملِ شما عرضه شدهاند و این اطلاعات به هیچ وجه مانند آنچه به شما میآموزند،
نیست. واژۀ ارائهشده به شما که در آموزشهای امروز هم بوده، «مداخله» نام دارد. «کرایون
عزیز، روحِهستی عزیز، آیا این صحت دارد یا نه؟ اینکه در این سیاره مداخلهای
در کار بوده، تا آنچه نیاز انسان بوده است، به او داده شود.» و پاسخ این است: «بله،
بله و بله.»
«خوب، کرایون عزیز، این که با عقل جور در نمیآید. شما گفتهاید که ما
از انتخاب آزاد برخورداریم.»
عزیزانم، قطعاً شما از انتخاب آزاد برخوردارید؛ اما جدا از انتخابهایی
که دارید، تقریباً هر چیز دیگری برنامهریزیشده بوده است.
به شما اینطور گفتهاند که در طول تمام آن سالها تکسلولیها،
چندسلولی و سپس بیشتر و بیشتر شدهاند. نقطۀ آغاز همۀ آن فایلومها[2] را میدانید، همان فایلومهایی
که پیدا کردهاید و به آنها نگاه میکنید. تاریخ حیات بر روی این سیاره را میدانید،
میدانید رشد میکند، به چیز دیگری بدل میشود و تغییر میکند. گاهی حیات محو میشود،
دوباره آغاز مییابد و همچنان ادامه مییابد. و بعد از آن است که انسان حضور دارد
و برایتان از انواع بسیار بشر میگویند، ناگفته نماند که گونههای مختلف انسان بیش
از آنی است که شما میدانید. درست مانند همۀ دیگر حیوانات، بیش از ۲۶ گونه از انسان بهصورت همزمان گسترش یافت. تنوع چیزی است که شما از آن
مستثنی نبودید. در این خصوص[3]، انسان فرقی با دیگر حیوانات
نداشت.
عملکرد طبیعت همین است که هست[4]، بهجز در یک مورد و یک
گونه از انسان. این گونه از انسان که اکنون در برابر خود میبینید، تنها گونۀ
انسان است. آیا این برای هیچ یک از شما منطقی و عقلانی است؟ وقتی که همۀ دیگر حیوانات،
چه پستانداران، چه آبزیان، چه پرندگان یا حتی گیاهان تنوعهای چندینگانه دارند، آیا
به نظر نمیرسد که شاید مداخلهای روی داده باشد. حیات پدیدآورندۀ تنوع و گوناگونی
است؛ ولی فقط یک نوع انسان وجود دارد. همۀ این تغییرات حدود صدهزار سال پیش روی
داد و برای آن شواهدی وجود دارد. فکر میکنید که چرا باید اینطور میشد؟ مداخلهای
در میان بود.
مداخلۀ اصلی که میخواهم هماینک دربارۀ آن برایتان بگویم، همانی است
که همکارم طی امروز و فردا آن را آموزش خواهد داد؛ پس اگر مترصد شنیدن این پیام
بودهاید، این چیزی است که تا پیش از این نشنیدهاید.
واقعیت مسلم: «ناممکن است که انسان در طی مدتزمان کوتاهی که در مقیاس
فرگشت زمین داشتهاید، تکامل یافته باشد. ناممکن است.» اکنون ریاضیدانان در حال مطالعۀ
این موضوع هستند. دانشمندان در حال بررسی آن هستند؛ زیرا برای شبیهسازی اینکه چه
چیزی و چه مدت به طول میانجامد، کامپیوترهای [مناسبی] در اختیار دارید. آنها در
شرف پی بردن به چیزی هستند که شاید تا پیش از این نشنیده باشید و هنوز در کتابهای
درسیتان هم نیست: «[تکامل در طی این مدت کوتاه] ناممکن است.»
برای انسان، تکاملِ شتاب یافتهای در کار بود، شتابی چنان عظیم و
باشکوه که با آن میتوانستید در زمان مناسب بیدار شوید و باعث به وقوع پیوستن گام
بعدی در زمانی مناسب شوید. و برای بذری که در راه است آماده باشید. به آن جا هم
خواهم رسید. پس این اولین چیزی است که میخواهم به شما بگویم. و آن اینکه این ماشین
به شما شتابی بخشید فراتر از آنکه بتوانید آن را «گزینشی طبیعی»[5] یا جهشی[6] تصادفی قلمداد کنید. جهش
تصادفی چیزی است که تقریباً برای همۀ دیگر حیوانات رخ داد؛ ولی برای انسان نه. از
این لحظه به بعد، در زمانی نه چندان دور، خواهید دید که دیگران این مطلب را گزارش
خواهند کرد. آنها از ناممکنبودن آن خواهند گفت و درست هم هست. باید رخداد دیگری
بوده باشد: مداخله.
این مداخله از کجا سرچشمه میگیرد؟ این ماشین عشق است، آفریدگارِ همه چیز
از جمله همۀ فیزیک و شیمی موجود در جهان، شما را آفرید. در این سناریو هنوز از روحی
برخوردار نیستید؛ ولی در راه است؛ پس بیایید کمی به عقب بازگردیم. در هنگام پیشرفت
این وقایع، در دیگر نقاط این کهکشان چه میگذرد؟ و پاسخ این است: «حیات، حیاتی
بسان آنچه شما دارید، حیاتی که مقدر شده همچون شما از روح برخوردار شود.» آن روحها
از همان جایی میآیند که روحهای شما میآیند، از آفریدگار. همان عشق والای بهکاررفته
در ماشین عشقی که شما را میآفریند، برای آنها نیز همان گونه عمل کرد. این
اطلاعات و همۀ آنچه را همکارم آموزش میدهد، در آخرین چنلی که دربارۀ احتمالات
بود، به شما عرضه کردهایم. این کهکشان سرشار از حیات است و خیلی از آنها به
مراتب قدیمیتر از حیات سیاره شما هستند و این به دلیل تأخیر شکلگیری حیات در سیارۀ
شماست که در چنل قبلی دربارۀ آن گفتم؛ بنابراین در این قطعه از جهان شما به قولی،
کودکان نورسیدهاید؛ بنابراین شما جدیدترین نوع حیاتی هستید که عناصر روحی انسان
را داراست. این عناصر روحی، همان عناصری هستند که در بسیاری از مواردِ حیات در دیگر
سیارات هم هستند.
بنابراین از شما میخواهم برای لحظهای از [قوۀ] منطق خود سود جویید.
اگر واقعاً چنین باشد، بدان معناست که سیارات دیگر هم انتخاب آزاد داشتهاند و بعضی
از آنها همانی را برگزیدند که شما پس از عبور از شاخص زمانی ۲۰۱۲ برگزیدید. این مربوط به چند وقت پیش است؟ شاید صدها هزار سال پیش، حتی
تا یک میلیون سال پیش و چه بسا بیشتر. آنها آن انتخابها را داشتند و رشد و پیشرفتشان
همچنان ادامه یافت و از آگاهی بالاتری برخوردار شدند و این آگاهی همچنان ارتقا یافت.
و وقتی که دربارۀ آگاهی بالاتر برایتان میگویم، منظور چیست؟ منظور از آن این است
که ارتقای آگاهی زمانی است که از همۀ ظرفیت روحی استفاده میکنید و بازتابش در دیانای
و شیمی بدن شماست. آنجا نقطۀ آغاز زندگی طولانیتر و دگرگونهاندیشیدن شماست. و به
زودی شما با اختراعات، آگاهی خواهید داشت.
یکپارچگی و پیوند شما با فیزیک آغاز میشود و این نیز یکی از چیزهایی
است که هماینک در این سیاره دربارۀ آن مطالعه میکنند. آیا آگاهی را میتوان اندازهگیری
کرد؟ بله. اگر میتوان اندازهگیری کرد، چگونه اندازهگیری میشود؟ آگاهی به عنوان
انرژی اندازهگیری میشود. و انرژی چیست؟ انرژی بخشی از سیستم فیزیک در این سیاره
است. بنابراین آگاهی و فیزیک یکپارچهاند و همین طور هم هست. اندک زمانی تا کشف این
موضوع فاصله دارید. جامعۀ فارقالتحصیل شده و صعود یافتهای که از این آگاهی
برخوردار است را چه حالی است؟ جامعهای که چنان با فیزیک کهکشان و جهان یکپارچه
است، برای سفر در آنچه که شما فضا مینامید، بینیاز از هر وسیلهای است که از نظر
شما ضروری است.
آنها با بهرهجستن از ویژگی درهمتنیدگی در فیزیک و خیلی چیزهای دیگر،
طبق برنامۀ زمانی مشخصی به این سیاره آمدند، آن هم به یک دلیل. عزیزانم، از چندین
سیاره دیگر هم به اینجا آمدهاند؛ ولی افراد اصلی همانهایی بودند که از هفت خوشه
پروین آمدند و به درستی «شَمَن بانو» لقب گرفتند، همان مادرانی که تقریباً دویست
هزار سال پیش به این سیاره آمدند. و آنچه آنها در برابر خود دیدند، انسانی بود
درست شبیه شما، با بیست و چهار [جفت] کروموزوم و طی هزاران سال کروموزومهای شما
به بیست و سه جفت کاهش یافت. چه اتفاقی افتاد؟ علم شما این را پاسخ خواهد داد. کیتهای
تست دیانای شما «من و بیست و سه» نام دارند. چرا؟ این نامگذاری از چه روست؟ در
حالی که هر چیزی در جهان و فیزیک و شیمی بر مبنای عدد چهار و مضربی از آن است،
تعداد کروموزومهای شما بیست و سه [جفت] است. و بارها پاسخ این سؤال را دادهام،
شما موجوداتی با بیستوچهار جفت کروموزوم هم دارید؛ ولی فقط بیستوسهجفتیها
انساناند. [کرایون میخندد]
با آنچه در ادامه میگویم، موافق نخواهید بود. همۀ شما متعلق به جای دیگری
هستید، شما یکی از مشتقات بیولوژیکی این سیاره نیستید. تا اینجای کار، به پیش از
آمدنِ مادرانِ ستارهای و تغییر دیانای شما به دست آنها مربوط میشود. شروعش
بعد از آن بود. عزیزانم، این حکایت آدم و حواست. عزیزانم، این همانی است که در کتب
مقدس میخوانید: فرشتگان نازل شدند و انتخاب آزاد بین نور و تاریکی و درخت دانش را
به شما اعطا کردند. و نیز همۀ دیگر مطالبی که در کتب مقدس آمده و همه آنها کنایه
از چیز دیگری هستند؛ اما معنای واقعی آن این است که کسانی از جایی دیگر به این سیاره
آمدند که برخوردار از موهبتی بودند فراتر از آنچه فرشتگان میتوانند دارا باشند،
همگی استاد بودند، کارایی دیانایشان چنان بالا و در سطحی بود که نمیتوانستید
تفاوتی میان آنها با فرشتگان قائل شوید. عزیزانم، آمدن آنها تنها برای اعطای دیانایشان
به شما نبود؛ بلکه با تعالیمی از ستارهها آمدند، با تعالیمی از سوی پروردگار و بدین
سان آغاز شد.
داستان لموریا در سرتاسر جهان طنینانداز شد. مکانهای بسیاری بود که
آنها در آن به آموزش پرداختند. این حکایتِ آغازی است که آنچه در آن به شما اعطا
شد، تنها درخت دانشِ نور و تاریکی نبود؛ بلکه تفاوتها هم به شما تعلیم داده شد؛
سپس برای انتخاب آزاد، انتخابی کاملاً آزادانه، رها شدید. این را قبلاً هم به شما
گفتهام و باید درکش کنید. نهاد بشر خیلی نوپا بود و این زمانی بود که روح خود را
دریافت کردید. آنگاه که آفریدگار روحها را میآفرید، شما روحی نداشتید[7]، تا وقتی که در آن مکان و
زمان افرادی آن را از سیارهای صعودکرده
آوردند و روح خود را دریافت کردید. آنها در چشم شما همچون فرشتگان جلوه میکردند.
آیا این برایتان سؤال نیست؟ آیا این برایتان سؤال نیست که این سیاره میتواند آگاهی
مترقی و یکپارچهای با روح و با خودِبرتر داشته باشد، تا آن حد که روزی فرارسد که
دیگر نتوانید تشخیص دهید انسان چیست؟ این استعدادی است که برای سیارۀ آنها هم
وجود داشت؛ ولی آنها برای شروع شما امتیاز بزرگی تدارک دیده بودند. آنها آمدند و
دیانای شما را تغییر دادند. از دانشمندان بپرسید که چه اتفاقی افتاد. چگونه از بیستوچهار
جفت کروموزوم به بیستوسه جفت رسیدید؟ چه چیزی کمتر از شما هست که بیست و سه جفت
کروموزوم داشته باشد؟ هیچ.
اُه، این داستان گفتنیهای خیلی بیشتری دارد، خیلی بیشتر. شما که کمتعداد
بودید، آموزش دیدید. و اصلیترین آموزشی که دیدید، چیزی است که مقدس را از نامقدس
متمایز میکند. به شما انتخاب آزاد داده شد تا با وجود آموزشهایی که دیده بودید،
[خودتان] تصمیمگیری کنید. بگذارید از شما بپرسم، وقتی آنچه را درست است، به
کودکانتان میآموزید، آیا بدان عمل میکنند یا اینکه خودشان هم کمی امتحان میکنند؟
وقتی به کودکانتان میآموزید که چه کاری مفید است و چه کاری نیست، چرا باز هم آنها
به سراغ آن کار غیرمفید میروند؟ و پاسخ این است که آنها پخته نیستند و بشر هم
پخته نبود.
در جریان رشد بشر یا هر یک از دیگر سیاراتی که ساکنینش از روح
برخوردارند، اوقاتی هست که مرتکب خطا میشوند. با زیرآبرفتن لموریا و پراکندهشدن
تمدنشان، در حدود پانزده هزار سال پیش، کار اصلی شروع شد. عزیزانم، این همچون قطرهای
در برابر دریاست. شما خیلی نورسیدهاید. و همچون کودکان خامی هستید که مرتکب همه
نوع اشتباهی میشوند، با آگاهی کم تصمیمگیری میکنند و این کار را بارها و بارها
تکرار میکنند. و در این سناریو زمانی مقرر شده بود. مکانهای بسیاری بودند که در
آنها میتوانستید آن تصمیمها را بگیرید و تمدنهایی بودند که در چنل بعدی دربارهشان
خواهم گفت. تا آنکه سرانجام به جایی میرسید که آنجا نشانهای[8] هست. اگر تا آن زمان موفق
نشدید، احتمالاً دیگر نخواهید شد. و شاید بگویید: «خوب، این از کجا آمد؟»
این حاصل تمدنهای متوالی در دیگر سیارات است. چه مدت طول میکشد؟ عزیزانم،
اینجاست که دیگر شتابی در کار نبود، این شمایید، شما انسانها هستید که با انتخاب
آزاد خود تصمیم میگیرید. آیا میخواهید آن را به نتیجه برسانید یا نه؟ آیا میخواهید
بسوی آگاهی پایینتر گام بردارید یا باید امیدوار بود که به چیزی بهتر و جدیدتر
تحول یابید.
میخواهم اطلاعاتی به شما بدهم. آن را درک نخواهید کرد. شما از سال ۲۰۱۲ گذر کردید و همه چیز تغییر کرد. سال ۲۰۱۲ شاخصی در زمان بود و آنها[9] در ستایش آن آواز سردادند.
سیارههای دیگر از شعف آن نغمهسرایی کردند. شما در مسیر صحیح خود قرار دارید و
خود نمیدانید. در خصوص آنچه کووید[10] نام گرفته است، هنوز در میانۀ
راهید. به شما خواهم گفت، کووید هدفمند است؛ در نتیجه در مسیر خود اندکی درنگ میکنید،
با نگاهی به یکدیگر پی میبرید که همگی شما در یک مکان هستید. عزیزانم، این خواهد
گذشت؛ ولی برای اینکه بدانید که کیستید، به کجا میروید و در ادامه چیست، نیازمند
زمانی تقریباً یکساله بودید.
و در این فرایند آگاهی شما و آنچه میخواهید، شروع به تغییر میکند. به شکلی
کاملاً جدید و متفاوت با گذشته، با یکدیگر به گفتگو مینشینید. در مسیر درست خود
قرار دارید. این اتفاقی است که قبلاً در سیارههای دیگر هم روی داده. با رسیدن
افرادی از ستارهها به آنجا، آنها هم کارهای بسیار دیگری انجام دادند. عزیزانم،
آنها مسئولیت فیزیک سیارۀ شما را بر عهده دارند. شاید بگویید: «خوب، چرا اینگونه
است؟» زیرا آنها چگونگی آن را میدانند، زیرا آنها اجازه دارند که چنین کنند. و
شبکۀ [مغناطیسی] تغییر کرد و نقاط «گرهوخنثی» به گونهای جاسازی شدند که در صورت
موفقیت شما، شروع به رهاسازی کنند. و این مداخله است.
قرار است برای تغییریافتنتان فشارهایی بر شما
تحمیل شود و یکی از این فشارها کووید نام گرفته است. امروز درست همانجا هستید. آیا
از نظر شما این جالب نیست که در همۀ زندگیهایتان هرگز چنین چیزی نداشتهاید؟
داشتهاید؟ حقیقتاً نداشتهاید. عزیزانم، این طاعون نیست، حتی شبیه به آن هم نیست.
این چیز دیگری است.
ماشین عشق براستی ماشین عشق است، واقعاً اینگونه است. ماشین عشق
چنان عاشق شماست که تکتک شما شناختهشدهاید. بسیاری از افراد کهنسال در حال ترک
این سیارهاند و خواهید گفت: «خوب، این کجایش انصاف است؟» عزیزانم، شاید از نظر
شما منصفانه نباشد. من به شما میگویم که این همان ماشین عشق است؛ زیرا آنها بهزودی
بهعنوان روحهای کهن بازمیگردند. آیا به این فکر کردهاید؟ شما به خرد آنها نیاز
دارید و لازم است که این خرد در وجود بخشی از جوانان باشد. آیا تابهحال به این اندیشیدهاید؟ این تصویر بزرگتری است که شاید قصد اندیشیدن به آن را
ندارید. شما هم در آن درگیرید، همۀ شما؛ زیرا این سیاره با انتخاب آزاد و با هر
سرعتی که شما اجازه دهید، رهسپار جایی است؛ ولی همان طور که نوید داده بودم، این
در حال تغییر است.
سی و یک سال پیش، در سال ۱۹۸۹ من وارد شدم و اولین پیامم این بود که برای تغییر آماده باشید؛ چرا که
وقتش فرارسیده است. حالا در دل آن تغییرید و کار من تغییر میکند و انرژی مورد
انتظار همیشگی شما از کرایون فرامیرسد. رویدادی متفاوت در پیش است. قصد آن دارم
که معبدی برایتان بنا کنم تا مرتب در آن پا بگذارید و در صلح و آرامش باشید و اگر
مایل باشید، شفا یابید، تا به فراخور میل خود حسش کنید، یا نکنید. همه اینها بخشی
از رویدادهای بعدی است.
چنل بعدی چیزی است که انتظارش را ندارید. فکر میکنید در این سیاره چند
تمدن وجود داشته است؟ به شما گفتهاند یکی، آن هم تمدن شما. [کرایون میخندد] با
ما همراه باشید. اینها اطلاعاتی هستند که امروز به شما میدهم. این اطلاعات بخشی
از ماشین عشق است. عزیزانم، برای آنکه با روحی که امروز دارید و آنچه امروز میدانید،
در جایگاه کنونیتان باشید، مداخلهای در کار بود. حتی برای یک لحظه هم گمان نکنید
که تنهایید. حتی برای یک لحظه هم به فکرتان خطور نکند که روح هستی شما را به حال
خود رها کرده است. اینها[11] فقط آموزشها و گفتههای [غلط]
ارائهشده به شماست. حتی برای یک لحظه هم گمان نکنید خدایی که آفرینندۀ شماست، شما
را از خود برانَد. این داستانی کودکانه است. هرگز قراری بر راندهشدنتان نبوده و نیست.
این چیزی است که میخواهیم شما بدانید. و در هر چنل از شما میخواهیم که این را بدانید.
شما عزیزید، آنقدر که در حساب نگنجد. شما جزئی از یک سیستم هستید و آن سیستم، عشق
است. باز هم با شما خواهم بود.
و اینچنین است.
ترجمه: ایلیا
[1] لی کرول
[2] یا
همان اندامهای ریسمانی، ساختار آناتومی نخ مانند
[3] تنوع
[4] تنوع جزئی از طبیعت است
[5] گزینش
طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از
صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در یک
جمعیت افزایش میدهند. به بیانی دیگر انتخاب طبیعی فرایندی است که طی آن افراد
سازگار با محیط شانس بیشتری برای بقا و تولیدمثل دارند و میتوانند ژن خود را به
نسل بعد منتقل کنند. در مقابل افرادی ناسازگار با محیط از گونه حذف میشوند و نمیتوانند
ژن خود را منتقل کنند. طی این فرایند ژنهای سازگار با محیط در گونه باقی میماند.
[6] جهش
(به فرانسوی: Mutation)، یک تغییر ژنتیکی است که صفات زیستی برخی از
افراد یک گونه را تغییر میدهد. به عبارت دقیقتر، جهشها تغییراتی در توالی
نوكلئوتید هستند. جهشها میتوانند در هر بخشی از دیانای رخ دهند. در موارد نادر
ممکن است تغییر خود بهخودی در قسمتی از DNA رخ دهد. وقوعِ جهش،
گوناگونیِ ژنتیکی را در جمعیت افزایش میدهد.
[7] زیرا انسانهای زمین در آن زمان روح الهی نداشتند و
فقط یکی از حیوانات بسیاری بودند که در نتیجۀ فرگشت در زمین حیات یافته بودند.
مترجم.
[8] شاخص زمانی
[9] مادران ستارهای. مترجم.
[10] کرونا
[11] این که تنها هستید یا رها شدهاید.
نظرات
ارسال یک نظر