مدیتیشن۶۳

2021.12.15

 درود عزیزانم. کرایون هستم

کمی نزدیکتر بیایید.

آیا شگفت‌انگیز نیست که بتوانید در آغوش خدا جای بگیرید؟ اینک در این سیاره خیلی‌ها هستند که می‌گویند: «این واقعاً همان چیزی است که می‌خواهم.» در این لحظه خیلی‌ها هستند که در اثر این تغییرات بسیار نگران‌اند، تغییراتی که در سرتاسر این سیاره هست و نه صرفاً تغییراتی که در کشور شماست، تغییراتی که شاید همۀ روابط دوستانه و خانوادگی شما را در بر گرفته است. عزیزانم، هر آنچه اینک در این سیاره می‌گذرد، چیزی است که به سبب این تغییر و در گذر زمان ایجاد شده‌. هر آنچه امروز برایتان هراس‌انگیز به نظر می‌رسد، تقریباً همیشه آنجا و منتظر آشکارشدن بوده است. آن‌ها منتظر آشکارشدن هستند تا شما به عنوان گروهی از روح‌های کهن، به عنوان گروهی از یک تمدن و به عنوان فرهنگ‌هایی باشید که سرانجام بتوانید کاری برای آن‌ها انجام دهید.

آیا استبداد هست؟ آیا وضعیت نامناسبی هست؟ آیا طمع هست؟ آیا اوضاع ظاهراً خارج از کنترل است؟ مغز شما به‌صورت طبیعی شما را به مرحلۀ بعد خواهد کشاند، یعنی به همان چیزی که همیشه در تاریخ شما رخ داده و ناخوشایند است. اگر این انرژی متفاوت باشد چه؟ و شما را نه به آنجا، بلکه به جایی بکشاند که راه‌حل‌ها در آنجا هستند و آن راه‌حل‌ها ممکن است از سوی شما بیایند، باید از سوی شما بیایند و از سوی شما هم خواهند آمد. این [راه‌حل‌ها] از بالا نخواهند آمد عزیزانم. این [راه‌حل‌ها] در کاغذهایی نخواهند بود که از آسمان رها شده باشند و در آن به شما گفته شود که چگونه از این وضع نجات خواهید یافت. این [راه‌حل‌ها] از شفقت، یکپارچگی و تیزهوشی انسان‌ها خواهند آمد، انسان‌هایی چون شما و همۀ آن‌ها که در اطرافتان هستند.

خیلی‌ها بسیار نگران هستند. من می‌دانستم که این دارد می‌آید، به شما گفته بودم که دارد می‌آید، نگفته بودم که کووید دارد می‌آید، گفته بودم که تغییر دارد می‌آید. به مدت 31 سال این را به شما گفتم. در اولین مطلب انتشاریافته‌ام به شما گفتم که آرماگدونی وجود نخواهد داشت؛ ولی تغییری رخ خواهد داد. و آن تغییر اینک اینجاست. عزیزانم سیاراتِ دیگر هم به همین شکل این را از سر گذرانده‌اند. این تسریع‌کننده‌ای است تا ببینید در فرهنگ شما چه چیزی اشتباه است. این تسریع‌کننده‌ای است تا ببینید در سیستم‌هایی که بنا کرده‌اید، چه چیزی اشتباه است. این تسریع‌کننده‌ای است که اجازه می‌دهد تا به آن طوری نگاه کنید که گویی بی‌هیچ دردسری به آن دست یافته‌اید و [آنگاه] تغییرش دهید. تعیین نکنید که چه چیزی تغییرناپذیر است. آنچه را در آینده رخ خواهد داد، بر اساس گذشته تعیین نکنید.

برنامۀ حلقۀ دوازده ما به همین دلیل است. به همین دلیل است که این برنامه روزهای چهارشنبه و در وسط هفته است، نه در آخر هفته که پرمشغله هستید. پس می‌توانید با من و با دیگران و با فرشته‌ها و راهنماها بنشینید، لحظه‌ای نفس عمیقی بکشید و آرام بگیرید و بگویید: «شاید اشتباه می‌کردم. شاید این چیزها بتوانند تغییر کنند و همین‌ طور هم بشود.» ولی عزیزانم، اگر با ترس آنجا بنشینید، آن‌ها تغییر نخواهند کرد. آن‌ها با عشق تغییر خواهند کرد و باید در مواجهه با آن آرامش داشته باشید، باید در چهارچوب ذهنی [خاصی] باشید که هر لحظه در اثر این [چیزها] آشفته و خشمگین نشوید. خود را درمانگر بزرگی برای این سیاره ببینید که قرار است فراتر از این هیاهو باشید. به همین دلیل است که حلقۀ دوازده اینجاست.

لحظه‌ای می‌نشینید و دربارۀ تصویری بزرگ‌تر به فکر فرو می‌روید. دوست دارم شما را به ده سال آینده ببرم و تفاوت‌ها را نشانتان دهم. [کرایون می‌خندد] دوست دارم شما را به [تماشای] پتانسیل‌هایی ببرم که هم‌اکنون در حال ایجادش هستید، پتانسیل‌هایی که در آن می‌توانید به گذشته نگاه کنید و بگویید «دیگر هرگز»، پتانسیل‌هایی که در آن می‌توانید به گذشته نگاه کنید و بگویید: «می‌توانستیم بهتر انجامش دهیم.» پتانسیل‌هایی که در آن کتاب‌هایی می‌تواند نوشته شده باشد که می‌گوید: «چگونه از آن گذر کردیم. این را چگونه به انجام رساندیم. آن را چگونه به انجام رساندیم.»، پتانسیل‌هایی درخشان از این سیاره که نمی‌توانید ببینیدش؛ زیرا هنوز در تاریکی هستید. نمی‌توانید «آنچه نمی‌دانید» را ببینید.

در میدان چیزهای مثبتی در حال گسترش است که نه شما و نه هیچ کس دیگر هرگز نمی‌توانستید پیش‌بینی‌اش کنید. هم‌اینک در میدان چیزهایی هست که فقط حاصل نشستن روح‌های کهنی چون شما با من و دیگران است، حاصل این است که می‌توانید لحظه‌ای آرام باشید و فراتر از این هیاهو قرار بگیرید. مهمان‌های امروز، مهمان‌های دیروز، مهمان‌های برنامۀ چهارشنبۀ قبل، همگی آن‌ها نکتۀ مشترکی داشتند و آن نکته این است که آن‌ها به انسان‌ها علاقه‌مندند. بعضی از آن‌ها درمانگر جسم‌اند، بعضی درمانگر ذهن و بعضی از آن‌ها فقط برای شماست که اینجا هستند تا به آن‌ها گوش دهید، تا بتوانید استادیِ درون آن‌ها را ببینید. همۀ این‌ها طوری طراحی شده‌اند که بتوانید ببینید که امید هست. و همۀ آن‌ها می‌خواهند که این را به سوی شما بکشانند؛ زیرا تک‌تک آن‌ها گفته‌اند که این از آنِ شماست یا نظمی را به شما آموخته‌اند که به شما کمک می‌کند.

موضوع صحبت مهمان امروز تغییر انرژی محیط شماست و آنچه می‌توانید در پیرامون خود انجام دهید. می‌خواهیم لحظاتی دیگر این کار را انجام دهیم. این کاری است که همیشه در هر یک از برنامه‌های حلقۀ دوازده انجام داده‌ایم. ولی قبل از اینکه به آنجا برسیم، می‌خواهم در یک وضعیت سرشار از آرامش قرار بگیرید، آرام باشید، همراه من باشید و درک کنید که آنچه در ادامه می‌آید، شکلی از واقعیت است. این واقعیتی است که به ابعاد مرتبط است.

در چنلی که اخیراً دربارۀ وضعیت ابعاد در این سیاره ارائه کردم، سوال‌هایی پرسیده شد. من به این سوال رایج پاسخی داده‌ام. سوالی که می‌گوید: «آیا ممکن است که ما در جهان‌های متفاوتی باشیم، در حالی که همه در حال گذراندن همین زندگی هستیم؟ آیا ممکن است این‌گونه باشد که همۀ ما در حال گذراندن همین زندگی در دنیاهای متفاوت هستیم و همزمان در مکان‌های مختلف هستیم؟» این [سوال] خیلی‌خیلی خطی است و ما لبخند می‌زنیم؛ زیرا این گفته‌ای است که از یک انسان برمی‌آید و این کاری است که از یک انسان برمی‌آید و این چیزی است که یک انسان به دنبال آن می‌رود، به جای درک این حقیقت که همۀ آن‌ها به‌یکباره و درست در مقابل شما در حال رخ‌دادن هستند. به عبارت دیگر بگذارید این‌گونه بگویم که هشیاریِ ابعادی شما در واقع ابعادی را که در آن هستید؛ تغییر می‌دهد.

آیا می‌دانید که می‌توانید با فردی باشید که در کنار شما [ولی] در بُعدی دیگر است؟ او در همان زمینی زندگی می‌کند که شما در آن هستید؛ زیرا وضعیت ابعادی، اغلب ناشی از سطحی از هشیاری است که در آن هستید و ناشی از مقدار نوری است که می‌توانید ببینید. این استعاره‌ای است از آن هشیاری که در آن هستید. پس سیاره‌ای دارید که پر است از وضعیتِ ابعاد و در آن انسان‌های بسیار زیادی در ابعاد مختلف زندگی می‌کنند؛ ولی همۀ آن‌ها در آنِ واحد با یکدیگر هستند. این را به این دلیل به شما می‌گویم که آنچه در ادامه رخ می‌دهد این است که هم‌اینک از نظر ابعادی به سادگی به مکان دیگری خواهید رفت. می‌خواهیم به درون روح شما برویم.

آیا تا به حال به این اندیشیده‌اید که شاید آنچه در تمام مدت در جریان بوده، همین بوده. پس هم‌اینک که آنجا نشسته‌اید و می‌دانید که چه می‌دانید یا به چه چیزی باور دارید و از هشیاری بسیار زیادی برخوردارید که شاید چند سال پیش از آن برخوردار نبودید و با این حال ممکن است در خانوادۀ شما فرد دیگری باشد که هنوز در همان جایی است که خود شما چندین سال پیش در آنجا بودید. این باعث نمی‌شود که بهتر از او باشید؛ بلکه به این معنی است که به بُعد دیگری تغییر مکان داده‌اید. عزیزانم، اینکه آیا فرایند آن‌ها، آن‌ها را به بُعدی که در آن هستید، خواهد کشاند یا نه، به خود آن‌ها بستگی دارد. هر روحی که در این سیاره است، این انتخاب را دارد. این همان انتخاب آزاد است که دربارۀ آن صحبت کرده‌ایم و ادیان بسیاری دربارۀ آن صحبت می‌کنند. این انتخاب را دارید که نگاه کنید یا نگاه نکنید. این انتخاب را دارید که در جایی باشید که می‌خواهید و به چیزی باور داشته باشید که می‌خواهید، بدون اینکه کسی مجبورتان کرده باشد.

پس اینک در مقابل روح‌های کهن بسیاری نشسته‌ام که شاید در وضعیتی نشسته‌اند که دست‌هایشان رو به آسمان است و آماده‌اند و می‌گویند: «مرا به آنجا ببر، به بُعدی دیگر.» تنها بُعدی که از آنِ شماست، همین بُعدی است که می‌خواهم شما را به آن ببرم. [کرایون می‌خندد] آنجا خانۀ شماست.

برخی پرسیده‌اند که اگر بهشتی وجود دارد، واقعاً در چه بُعدی است؟ و پاسخ این است که در همۀ ابعاد. همیشه پلی هست که [باید] از آن گذشت. این پل بیانگر گذرگاهی است از شناخته‌شده‌ها به ناشناخته‌ها؛ ولی صرفاً به معنی گذرکردن است، گذرکردن از وضعیتی از ابعاد که از آن آگاه هستید و با آن راحت هستید و رفتن به وضعیت ابعادیِ دیگری که واقعاً چندان با آن آشنا نیستید و چیزهای جدیدی دارد که آن‌ها را قبلاً که نه در اینجا، بلکه بر روی زمین بوده‌اید، هرگز ندیده‌اید یا احساس نکرده‌اید؛ ولی جالب اینجاست که این بُعد شماست، اینجا همان جایی است که از آن آمده‌اید، اینجا همان جایی است که به آن بازمی‌گردید، اینجا همان جایی است که همیشه در آن خواهید بود. میلیاردها سال بعد که زمین سرد و تهی می‌شود و از بین می‌رود، هنوز در این بُعد خواهید بود. در این بُعد همچنان عشق خواهد بود. بیایید اینک به آنجا برویم. عزیزانم، بیایید باهم در تصورمان از آن پل عبور کنیم. دستم را بگیرید.

[شروع موسیقی]

دوست دارم شما را به مکانی [پُر] از آرامش ببرم. هر بار که همراه با من از این پل عبور می‌کنید، البته شاید هم قبلاً [به آن سوی پل] نرفته‌اید؛ [ولی] دست همۀ راهنماهایتان با شماست، انگار که در آغوش خدا هستید؛ زیرا شما بخشی از آفریدگار هستید. انگار حتی راه نمی‌روید، به هر سویی که بخواهید شناورید. انگار مهی هستید که به هر جا که می‌خواهید می‌روید. انگار نور هستید. این روح شماست و اینجا خانۀ شماست. اینجا همان جایی است که آفرینش آغاز شد، البته اگر بخواهید این‌گونه بگویید؛ زیرا هیچ آغازی نبوده است. آفرینش هرگز پایان نخواهد یافت؛ زیرا پایانی وجود ندارد. همۀ این‌ها به‌طور تمام و کمال دائمی هستند: جوهر عشق، شما، آفریدگار، روح شما و این خانوادۀ روحی که امروز با آن هستید.

معمولاً دری هست تا از آن بگذریم و ما بارها با عبور از این درگاه شما را به آن سالن تئاتر برده‌ایم. یک بار هم شما را به سراغ در دیگری برده‌ایم. امروز هم نه به آن سالن تئاتر، بلکه به سراغ در دیگری می‌رویم. امروز شما را به مکانی می‌بریم. می‌خواهیم این مکان، مکانی باشد که شما می‌آفرینیدش؛ زیرا موضوع امروز آرامش است. از شما می‌خواهم که اینک با اطمینان خاطر همراه با من جاودانگیِ همه چیز را جشن بگیرید.

از شما می‌خواهم با اطمینان خاطر این را درک کنید که آنچه اینک در این سیاره پشت سر شماست، بسیار زودگذر است. آنچه هم‌اکنون ترکش کرده‌اید، بُعدی که هم‌اکنون ترکش کرده‌اید، بسیار زودگذر است. [فرقی هم نمی‌کند] که از کجا می‌آیید، در کجا هستید و آن مشکلات کجا هستند؛ آن‌ها بسیار زودگذر هستند، مانند قطره‌ای در اقیانوس. آن‌ها برایتان خیلی واقعی هستند. علتش خطی بودن شماست. زمان سپری می‌شود و مشکلات هنوز آنجا هستند. ولی شما اینک آنجا نیستید عزیزانم. شما در جای دیگری هستید، شما در جاودانگی هستید.

از شما می‌خواهم به این مکان بروید، به مکانی که در آن یک صندلی هست. [کرایون می‌خندد] و این صندلی روی صحنه نیست، در فضایی خالی و سیاه‌رنگ است. اینجاست که انسان‌های خطی می‌گویند: «خوب،‌ برای نشستن روی آن صندلی چگونه می‌توانم ببینم؟ دست نگه دار.» [کرایون می‌خندد] لحظه‌ای روی این صندلیِ زیبا و راحت بنشینید. پیش از آنکه چشمانتان را باز کنید، دوست دارید چه چیزی بیافرینید تا آرامش‌بخش‌ترین مکانی باشد که تا به حال داشته‌اید، تا آرامش‌بخش‌ترین سناریو و صلح‌آمیزترین آرامشی باشد که تا به حال احساس کرده‌اید؟ آنچه دوست دارید بیافرینید چه خواهد بود؟ آیا در [کنار] اقیانوس خواهید بود؟ شاید تنها، با صدای موج‌هایی که به ساحل می‌خورند. آیا بر فراز قلۀ کوهی خواهید بود؟ آیا در مکانی خواهید بود که در آنجا می‌توانید تنها صدای نسیم و درختان و یکی‌دو پرنده را بشنوید؟ آن مکان کجا خواهد بود؟ آن مکان همان جایی است که با باز کردن چشمانتان در آنجا خواهید بود؛ زیرا آرامشی که در آنجا دارید، بی‌سبب نیست، حال آنچه به شما آرامش می‌دهد، هر چه که می‌خواهد باشد، زیرا همۀ چیزها روح شما را می‌شناسند. در سطحی خاص، هر درختی روح شما را می‌شناسد.

خاک این سیاره، زمینی که آنجاست، همۀ آن‌ها روح شما را می‌شناسند. همۀ آن‌ها روح شما را می‌شناسند. بادی که می‌وزد و می‌شنویدش، بادی که این سناریو و آرامش دوست‌داشتنی شما را می‌آفریند، روح شما را می‌شناسد؛ زیرا شما با این چیزها یکی هستید و این بیش از آن است که بتوانید فکرش را بکنید. و سپس وقتی که در آن وضعیتِ خطی از وضعیتِ ابعاد این سیاره هستید، این برای شما آشکار نیست. [در آنجا] بادی هست که می‌وزد و نیز چیزهای دیگر؛ ولی اینجا نه، اینجا نه؛‌ زیرا اینک بر صندلی آفرینشی نشسته‌اید که بخشی از روح شماست. و آنچه هم‌اکنون می‌آفرینید بخشی از شماست، همان آفرینۀ آرامش‌بخشی که می‌آفرینید، همان سناریویی که آرامش‌بخش‌ترین سناریوی شماست، بخشی از شماست.

از شما می‌خواهم لحظه‌ای بنشینید و در ذهن خود به صدای آن موج‌ها یا شاید آن باد گوش کنید و بگذارید تا برایتان آواز بخوانند. بگذارید امواج همچنان که می‌غلتند، نام شما را به زبان آورند. بگذارید هر یک از آن‌ها دربارۀ عشقی بگویند که آفرینش و این سیاره به شما می‌ورزند. بگذارید تا باد به شما بگوید: «همه چیز روبه‌راه است. همه چیز روبه‌راه است. همه چیز روبه‌راه است.» بگذارید شفا در بدنتان آغاز شود؛ زیرا همه چیز روبه‌راه است. اینجا آرامش‌بخش‌ترین مکان این سیاره است. انرژی‌هایی که در اینجا [به هم می‌رسند]، انرژی‌هایی هستند که هر چیزی را که در شماست، آرام می‌کنند.

این واقعی است. این بخشی از شماست. هر بار که می‌خواهید به این بُعد بیایید. این کار شدنی است. می‌توانید به اینجا بیایید و بیارامید. تقریباً مثل این است که این خانه‌ای است که مدتی در آن هستید و بعد از اتمام دوباره سر کار می‌روید؛ ولی در این مورد، «همۀ آنچه اینجا می‌آموزید» را برمی‌دارید و به همان بُعدی می‌برید که از آن آمده‌اید، بُعدی که در آن همۀ آن آزردگی‌ها و مشکلات و سرگشتگی‌ها با شماست. فقط [با این تفاوت] که این بار کمی بیشتر درک می‌کنید که چرا درمانگر این سیاره هستید؛ زیرا می‌توانید بر فراز همۀ آن‌ها قرار بگیرید، می‌توانید بر فراز همۀ آن‌ها قرار بگیرید، زیرا می‌توانید نور موجود در انتهای تونل را ببینید، درحالی که دیگران نمی‌توانند. و ممکن است که آن‌ها دور شما جمع شوند و صفایی را احساس کنند که بخشی است از همان چیزی که هم‌اکنون به عنوان روحی کهن در حال آموختنش هستید. بنشینید.

بنشینید. بنشینید. از آن باد یا شاید آن موج غلتان یا فقط یک تصویر لذت ببرید. این زیباترین چیزی است که می‌توانید فکرش را بکنید و به شما جان تازه‌ای می‌بخشد، به شما جان تازه‌ای می‌بخشد و شما را دوست دارد؛ زیرا باشکوه هستید.

و این‌چنین است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مدیتیشن۱۲۶

پیش‌مدیتیشن۱۲۴

پیش‌مدیتیشن۱۲۶